در حال بارگذاری ...
...

گفت‌و‌گو با ”منیژه محامدی” کارگردان نمایش ”12”

گفت‌و‌گو با ”منیژه محامدی” کارگردان نمایش ”12”

علیرضا سعیدی: "۱۲" عنوان نمایشی است که این روزها به کارگردانی منی‍ژه محامدی در تالار سایه مجموعه تئاترشهر به روی صحنه رفته است.

بسیاری از علاقه‌مندان تئاتر و کارشناسانی که سال‌های زیادی را در تئاتر مشغول فعالیت هستند و البته آشنایی خوبی با آثار محامدی دارند، نمایشنامه "12" را در ردیف بهترین آثار محامدی در سال‌های اخیر می‌دانند و معتقدند محامدی این بار توانسته با به صحنه آوردن یک اثر نمایشی، روایت درستی از شرایط نابسامان دنیای امروز را به تماشاگر نشان دهد. تماشاگری که سلیقه‌ای به مراتب سخت‌تر از دهه‌های گذشته دارد.
محامدی در این گفت‌وگو از نحوه اجرای این نمایش می‌گوید.
***
خانم محامدی بعد از اجرای نمایش‌هایی چون "سووشون" و "کوری" که بر اساس دو رمان ارزشمند به روی صحنه رفت، به نظر می‌آید دراین چند سال تلاش کردید با استفاده از عنصر اقتباس، این رویه را ادامه دهید. آثاری را روی صحنه آورده‌اید که از آن‌ها فیلم‌ سینمایی تهیه شده است. آیا تعمدی در این مسئله بوده است؟
انگیزه خاصی نداشتم که نمایش‌هایی که من در این چند سال آنها را به روی صحنه بردم باید در ابتدا نسخه سینمایی داشته باشد. اتفاقا وقتی من این نمایش‌ها را خواندم واقعا نمی‌دانستم که نسخه سینمایی از آن تولید شده است .به عنوان مثال وقتی همین نمایشنامه 12 را مطالعه کردم در پایان کتاب متوجه شدم که یک نسخه سینمایی نیز از این نمایشنامه ارزشمند تولید شده است.
جالب است بدانید که نکته اولی که من را به سمت این نمایشنامه جلب کرد، جلد نمایشنامه بود. وقتی اثر را خواندم دیدم که عجب نمایشنامه مجذوب کننده و قابل توجهی است که بعدها دیدم این نمایشنامه هم نسخه سینمایی دارد و هم تله تئاتری از آن تهیه و تولید شده است.
البته نمایش "تبرئه شده" هم که تعدادی فکر می‌کنند من از روی نسخه سینمایی‌اش، آن را در سال گذشته به روی صحنه بردم، به این شکل نبود.
پس بسیاری از آثاری را که من به روی صحنه برده‌ام، کاملا اتفاقی بوده که از قبل نسخه سینمایی داشته و من به هیچ عنوان و بر این اساس که بخواهم از روی نسخه تصویری آن، اقتباسی داشته باشم نمایشی را به روی صحنه نبردم.
وقتی به چیزی علاقه‌مند باشم به دنبال آن می‌روم. گاه در این تعقیب هم به صورت اتفاقی موردی پیش می‌آید که از فلان اثر هنری نسخه سینمایی آن هم ساخته شده است. بنابراین خیلی به این مقولات فکر نمی‌کردم.
بعد از دیدن نمایش" 12" که به نظر من از جمله آثار نمایشی ارزشمند شما در این سالهاست، اولین نکته‌ای که به چشم می‌آید، طراحی صحنه و نوع ارتباط مستقیم  آن با کارگردانی اثر است. آیا می‌توان این دیدگاه را عنوان کرد که طراحی صحنه از همان ابتدای کار بر مبنای ذهنیت شما شکل گرفته؟ یا این طراح صحنه نمایش بوده که چنین فضایی را برای طراحی و کارگردانی پیشنهاد داده است؟
در این اثر خیر. البته به طور معمول من در  بیشتر آثارم  طراحی اولیه را در ذهن خود دارم. اما در این اثر این ذهنیت وجود نداشت. بلکه عناصر مختلفی در ذهن من وجود داشت که هیچکدام از آنها برای من قطعی نبود. ولی با "بابک کچه‌چیان" به عنوان طراح صحنه که صحبت کردیم به نتایجی رسیدیم. این که می‌توان با صندلی در صحنه کار کرد و بیشتر توجه خود را نیز به این عنصر جلب کردیم.  البته قرار بود این صندلی‌هایی که در صحنه می‌بینید به صورت ریلی در طراحی صحنه تعبیه شود؛ اما به دلیل امکانات تالار سایه خیلی از مواردی که می‌خواستیم، اتفاق نیفتاد.
با تمام این احوال، آن چیزی که شما به عنوان طراحی صحنه این اثر نمایشی می‌بینید حاصل تعامل من در جزیی‌ترین موارد با طراح صحنه است و این بار برعکس دفعه‌های قبل که من دقیق می‌دانستم چه می‌خواهم و خودم به صورت مستقیم در طراحی دخالت داشتم، در این کار، فکر مستقیم طراح صحنه بود که دخالت داشت و البته کمک زیادی هم کرد.
به اعتقاد من در این نمایش، برخی از شخصیت‌ها با  اینکه برای تماشاگر معنای عام همذات پنداری را به وجود می‌آورند، اما در روایت نمایش پرداخت و توجیه کاملی ندارند و به نوعی نتوانسته‌اند منطقی از خود نشان دهند. موافقید؟
این نمایش اصلا شخصیت‌پردازی ندارد. این موقعیت شخصیت‌هاست که مهم است. اینکه چه کسی  چه چیزی را می‌گوید اصلا مهم نیست؛ این‌که چه چیزی را می‌گوید، مهم است؛ در نمایشنامه "12" از تعدادی شهروند آمریکایی که اصلاً موقعیت شغلی آنها مهم نیست، دعوت می‌کنند که بیایند در قالب هیات ژوری مسئله‌‌ای را قضاوت کنند.
در این نمایش، بعضی از شخصیت‌ها خود را معرفی می‌کنند؛ در حالی که در نمایشنامه اصلی، این تعداد بسیار کمتر از آن چیزی است که من در نمایش نشان دادم.
به طور کلی مهم این است که چه اتفاقی می‌افتد و عاقبت هر آدمی که از این فضا بیرون می‌آید، چیست؟ شما اگر شغل آدم‌های نمایش را عوض کنید، هیچ اتفاقی در اصل نمایش نمی‌افتد، چون شخصیت آنها اصلاً مهم نیست بلکه آن اتفاق است که برای مخاطب می‌تواند مهم باشد.
در این نمایش موقعیت است که مهم است و اصلاً شخصیت پردازی از ارزش چندانی برخوردار نیست .
خانم محامدی بسیاری از کارگردانان تئاتر امروز ایران تمایل دارند معنای اثر خود را به تماشاگر واگذار کنند. آیا شما هم دوست دارید معنای کار خود را به تماشاگر واگذار کنید یا خیر؟
من برای این کار حرف دارم. ما در قضاوت‌هایمان درست برخورد نمی‌کنیم. این قضیه مربوط به همه مردم دنیا می‌شود. من به یک مملکت و یک شهر نگاه نمی‌‌کنم بلکه جهانی‌تر به این مسئله فکر می‌کنم. به اعتقاد من قضاوت‌های ما اغلب وقت‌ها غلط است و این به دلیل نگاهی است که در  لحظه داریم و فکر نمی‌کنیم که ممکن است اشتباه کنیم و بعضی اوقات هم در این اشتباه آن‌چنان گیر می‌کنیم که ممکن است برای فرد دیگری بدبختی به وجود آورد.
حرف من در این نمایش این است که بیاییم فکر کنیم و در مورد هرچیزی تعصب نشان ندهیم، تعمق کنیم و به  نتیجه برسیم.
من تئاتری که حرف نداشته باشد، کار نمی‌کنم. تماشاگر هرطور که بخواهد می‌تواند در مورد نمایش من فکر کند و این حق اوست که بتواند در مورد اثر من قضاوت خود را داشته باشد. ولی تلاش می‌کنم برای هر نمایشی که کار می‌کنم، حرف داشته باشم و اصلاً به همین دلیل است که تئاتر کار می‌کنم.
بعضی از آدم‌ها می‌گویند که تماشاگر هرطور که می‌خواهد، فکر کند و اصلا مهم نیست. اما من به این دلیل تئاتر کار نمی‌کنم. من تئاتر کار می‌کنم چون برای تماشاگرانم حرف دارم.
من در "12" مسائلی را می‌گویم که می‌تواند با تماشاگر حس ارتباط ایجاد کند. این کار خصوصیاتی دارد که خوشبختانه توانسته تا به امروز با تماشاگر ارتباط مناسبی برقرار کند.
در این سال‌ها اظهارنظرهای متفاوتی مبنی بر اینکه هنرمندان هم نسل شما توجه چندانی به مسائل روز جامعه پیرامون خود ندارند، در حوزه تئاتر وجود داشته و دارد. اما به نظر من، شما با به روی صحنه بردن نمایش 12 نشان دادید در روایت و معنای شرایط جامعه ما و بیان هنجارها و ناهنجارها تسلط کاملی دارید و اگر بخواهیم برای تئاتر این روزهای ایران دسته‌ بندی را قائل باشیم شما یک تئاتر اجتماعی را به روی صحنه بردید که این چنین توانسته با مخاطبان خود همسو باشد. حال با ذکر این مقدمه می‌خواهم از زبان شما به تعریف درستی از تئاتر اجتماعی این سال‌های تئاتر ایران برسم.
این مسئله‌ای که شما به آن اشاره کردید را من تاکنون از کسی نشنیده‌ام و البته این را هم باید بگویم که من باور ندارم و نمی‌دانم هم‌نسلان من چه می‌کنند. نمی‌خواهم وارد بیان جریانی بشوم که به من مربوط نیست. ولی من در جریان کارهایی که در 40 سال انجام داده‌ام، هیچ وقت به دنبال کلیشه نرفتم. هیچ وقت دنبال اینکه بدانم و پیگیر باشم که بقیه مشغول چه کاری هستند نرفتم و هیچ وقت نمی‌دانستم قبل از اینکه بخواهم نمایشی را کار کنم، چه اتفاقی برای این نمایش می‌افتد. برای اینکه من از قبل نقشه نمی‌کشم و همیشه سعی می‌کنم در مواقعی که مشغول تمرین اثر نمایشی هستیم، اتفاقات خود به خود بیفتد و به همین دلیل من در 100 نمایش به عنوان کارگردان حضور داشتم و البته هیچ کدام از آثارم شبیه هم نیستند.
من همیشه معروفم به اینکه مدرن کار می‌کنم و اصلا به این معروف نیستم که با هم نسلان خودم یک خط را پیگیری می‌کنم. لااقل خودم تا به امروز این را  نشنیده‌ام و البته همیشه تعدادی از دوستان منتقد که برای آثار من مقاله و یادداشت می‌نوشتند  به  من می‌گویند که "منیژه محامدی" بانوی تئاتر مدرن ایران است.
کارهایی که من می‌کنم مدرن است و به هیچ عنوان مربوط به گذشته نیست. البته ممکن است نمایش‌هایی که کار می‌کنم، قدیمی باشند؛ اما آنها هم متعلق به قرن بیستم است و من خیلی کم پیش آمده که نمایش‌های قدیمی‌تر از آن را کار کنم. ولی چیزی که از تمام اینها بیرون می‌آید خیلی مدرن است. به عنوان مثل آمادئوسی که من آن را به روی صحنه بردم، بسیار مدرن‌تر از آن چیزی بود که پیتر شفر آن را کار کرد. تبرئه‌ شده‌ای که من کار کردم، بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی بود که من از این اثر نمایشی در آمریکا دیدم.
وقتی عکس های نمایش "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" را همراه خودم به آمریکا بردم، همه آمریکایی‌ها حیرت کرده بودند از اینکه من در مورد این نمایش چه فکری کرده‌ام. بنابراین خودم فکر می‌کنم که هرکارم یک چیز جدید است. من در حوزه تدریس هم  به  این شکل عمل می‌کنم و هیچ وقت با مسائل قدیمی برخورد نمی‌کنم و آن چیزی را با دانشجو در میان می‌گذارم که زمان وقوع آن امروز باشد.
از سوی دیگر من هر سال و وقتی از کشورم خارج می‌شوم، به دیدن تئاتر مشغولم و مرتب در حال مطالعه و سرکشی به کتابخانه‌های مختلف هستم و شما این فضای جدید را می‌توانید در آثارم ببینید.
اگر بخواهیم تمام این نظریات و عقایدی که به آن اشاره کردید را در نمایش" 12" ببینیم چه راهنمایی می‌توانید برای مخاطبی که نمایش‌های شما را دیده، ارائه دهید؟
فکر می‌کنم تمام آثار نمایشی با توجه به نکاتی که در حوزه اجتماعی از آن سراغ داریم، به نوعی تئاتر اجتماعی هستند. اصلا تئاتری که حرفی برای گفتن نداشته باشد، وجود ندارد. همه تئاترها از نظر من چیزی برای گفتن دارند، منتها در بعضی مواقع این گفتن‌ها مقداری بیشتر و دقیق‌تر است و در بعضی موارد هم زیر بنایی‌تر است و گرنه ما تئاتر کار می‌کنیم که چی؟ اگر صرفا به زیبایی آن فکر می‌کنیم که نظر من می‌توان تئاتر اجتماعی را روی صحنه آورد که زیبا هم باشد. من فکر می‌کنم  هر تئاتری که به روی صحنه می‌آید یک مفهوم اجتماعی دارد و اصولا من هم دغدغه‌های اجتماعی‌ام بیشتر از وجوه دیگر است که در نمایش‌های قبلی و به ویژه در نمایش 12 به آن توجه ویژه‌ای داشته و دارم  و اصلا هم به سیاست کاری ندارم.
به عنوان سوال پایانی، چه زمانی نمایشی را به روی صحنه می‌برید که برگرفته از آثار نمایشی ایرانی باشد؟
برای من ایرانی بودن و فرنگی بودن کار مهم نیست. در ضمن من مخالف نمایشنامه‌نویسان ایرانی نیستم. فکر می‌کنم به اندازه کافی نمایشنامه‌نویس نداریم. من همه نمایشنامه‌نویسان ایرانی را دوست دارم؛ اما نمایشنامه‌ای که به دلم بنشیند و احساس کنم که می‌توانم آن را اجرا کنم، پیدا نکردم. اگر پیدا کنم، حتما این کار را می‌کنم.
به عنوان مثال تمام آثار نمایشی "غلامحسین ساعدی" را در آمریکا کار کردم. "چوبدستان ورزیل" را حتی به زبان انگلیسی با بازیگران آمریکایی اجرا کردم، ولی همان موقع هم تغییراتی در متن اعمال کردم.
بسیار علاقه‌مندم نمایشنامه‌های ایرانی را اجرا کنم؛ اما قدرت آنها تا به امروز من را نگرفته است.