در حال بارگذاری ...
...

نکته دیگر مقابله ژاندارک و دانتون است. چرا که مرا به این اندیشه رساند که ژاندارک قدیسه آسمانی را با دانتونی که نشانه عقلانیت زمینی است چگونه با هم روبرو می‌شوند. فکر می‌کنم اگر این روحانیت و عقلانیت به یک سو حرکت کنند، به آن سرزمین آرمانی و زندگی ایده‌آل خواهند رسید.

نکته دیگر مقابله ژاندارک و دانتون است. چرا که مرا به این اندیشه رساند که ژاندارک قدیسه آسمانی را با دانتونی که نشانه عقلانیت زمینی است چگونه با هم روبرو می‌شوند. فکر می‌کنم اگر این روحانیت و عقلانیت به یک سو حرکت کنند، به آن سرزمین آرمانی و زندگی ایده‌آل خواهند رسید.

زهرا شایانفر
رویایم سرزمینی بود عجیب. مردمان ایستاده بودند و دستهایشان به سوی آسمان بود و به آیینی خاص می‌نشستند و می‌ایستادند و با رویی گشاده لبخند می‌زدند. با من بیا دانتون برای رسیدن به آن شهر لبهایم را ببوس و با من بیا دانتون!
ژاندارک از فراز تاریخ گمشده انقلابیان شهید در دادگاه دانتون حاضر شده و او را به سوی خویش می‌‌خواند. انقلابی دیگر در آستانه گیوتین فریاد می‌زند:«من پای دیوارهای باستیل بوده‌ام!»
"پایکوبی در شامگاه بتان" نوشته میلاد اکبرنژاد، عنوان نمایشی از گروه سکوت است که عباس اقسامی آن را کارگردانی کرده و در تالار اصلی تالار مولوی در حال اجراست.
این متن که سال گذشته برای جشنواره فجر پذیرفته و در مرحله بازبینی رد شده بود اکنون با اصلاحات جدید پس از ارائه به عنوان پایان نامه عباس اقسامی روی صحنه رفته است.
اقسامی درباره نحوه شکل‌گیری متن و مراحل تمرین تا اجرا می‌گوید:«میلاد اکبرنژاد یکی از اعضاء ثابت گروه نمایش سکوت است. روزی به من گفت که سوژه‌ای خاص در ذهن دارد که تصویری مبهم از دانتون در آن است و مدام به تقابل دانتون و ژاندارک می‌اندیشد. من هم که علاقه‌ای خاص به تاریخ انقلاب فرانسه(1789) و همچنین سرگذشت ژاندارک داشتم از این سوژه استقبال کردم. با این که میلاد ساکن شیراز است اما طی زمان نگارش توانستیم چند بار متن را بازنویسی کنیم.»
اجرای یک پایکوبی
رضا مهدی‌زاده، طراح صحنه نمایش"پایکوبی در شامگاه بتان" با ترسیم یک مربع سفید بزرگ که نشان دهنده محوطه بازی است و با قرار دادن یک سیلکو سفید در انتها فضای بازی بازیگران را متمایز کرده است. در دل آن مربع سفید بزرگ، مثلثی با استفاده از چیدمان وسائلی ساده چون میز و صندلی شکل گرفته است. میزی بزرگ در انتهای وسط صحنه که جایگاه قاضی است گوشه سمت چپ جلو یک صندلی که روبپیر بر آن جای دارد و گوشه سمت راست جلو یک صندلی و میز تحریر کوچکی که جایگاه فوکیه است و در قلب این مثلث که مرکز صحنه است یک سکو و روی آن فقط یک صندلی، جایگاه خیانتکار دانتون.
اقسامی درباره ایده صحنه‌پردازی می‌گوید:«رضا مهدی‌زاده تاکنون دو بار برای این نمایش صحنه‌ای را طراحی کرده است. یک بار برای بازبینی جشنواره و بار دیگر برای این اجرا. چیزی که من از او خواستم یک دادگاه نو و غیر معمول بود. فکر می‌کنم آن چه بر صحنه قرار دارد کاملا مناسب، مختصر و مفید و از لحاظ بصری زیباست.»
در پاسخ به سوال ما که چرا دانتون در وسط این مثلث پر انرژی قرار گرفته است می‌گوید:«این چیدمان را به لحاظ تقابل دو به دو با افراد و محاصره کلی این سه نفر بیشتر پسندیده‌ام. در حالی که در وسط صحنه مکان بازی مجزایی وجود دارد که در لحظات ورود ژاندارک از قدرت و تمرکز آن نمی‌کاهد.»
رازها و سایه روشن‌ها
اقسامی درباره نورپردازی کارش می‌گوید:«تالار مولوی امکانات نوری بسیار خوبی دارد. اما در این کار سعی من ایجاد فضاهای مختلف به وسیله نور بوده است. سعی کرده‌ام سایه روشن ایجاد کنم. این کنتراست را در همه جا دوست دارم. کلام، نور، شخصیت و غیره همه جا کنتراست‌ها مرا جذب می‌کند. این سایه روشن، رمز و راز آدم‌ها را تشدید می‌کند و تشخیص بد و خوب آدم‌ها را مشکل می‌کند.»
وی ادامه می‌دهد:«نورپردازی کار سخت است و کاملا فنی است و ما استفاده زیادی از آن نکرده‌ایم.»
اجرای یک متن
قاضی، روبپیر و فوکیه در سه کنج مثلث مجازی قرار گرفته‌اند که تماشاگر وارد صحنه می‌شود. پس از لحظاتی دانتون با حالتی اغراق شده و اسلوموشن وارد محوطه بازی می‌شود.
برای دانتون این حضور یک شوخی و یا یک اشتباه طنز است. اما شبح ژاندارک حاضر شده و به او خطر گیوتین را یادآوری می‌کند و از او می‌خواهد که همراهیش کند. در واقع از همان لحظات اول مرگ دانتون امری غیر قابل تغییر است اما انتخاب وی میان جاودانگی و فنا ماجرا را پیش می‌برد.
دانتون به عجیب‌ترین اتهام محاکمه می‌شود، در اوج یک انقلاب پای دیوارهای باستیل حضور نداشته است. او نبوده که بر بالای دست‌ها فتح باستیل را جشن گرفته زیرا او آن شب آغوش زنی را به آغوش ملتش ترجیح داده است.
انقلاب فرانسه
اقسامی درباره آن چه او را به سمت این داستان کشانده است می‌گوید:«اتفاقاتی که در سال‌های انقلاب فرانسه افتاد، به صورت قائم به ذات برای من جذاب است. آن چه باعث می‌شود که طی سال‌های محدودی؛ از 1789 تا 1794، همه سردمداران انقلاب سر بر گیوتین بسپارند برایم جذاب است.»
او ادامه می‌دهد:« نکته دیگر مقابله ژاندارک و دانتون است. چرا که مرا به این اندیشه رساند که ژاندارک قدیسه آسمانی را با دانتونی که نشانه عقلانیت زمینی است چگونه با هم روبرو می‌شوند. فکر می‌کنم اگر این روحانیت و عقلانیت به یک سو حرکت کنند، به آن سرزمین آرمانی و زندگی ایده‌آل خواهند رسید.»
ژاندارک در جایی از نمایش در توصیف آخرین شب زندگی‌اش با رویایی که در بیداری دیده، سرزمینی را وصف می‌کند که همه در آن خوشحالند و یکدیگر را دوست دارند. او برای رسیدن به آن سرزمین به همراهی دانتون نیاز دارد.
از اقسامی می‌پرسیم:"اما جامعه آرمانی که وصف می‌کنید در دنیایی بدون ژاندارک شکل می‌گیرد؟" و پاسخ می‌شنویم:«دنیایی را که ژاندارک در آن مونولوگ توصیف می‌کند، را اگر با احادیثی که درباره وقایع بعد از ظهور امام زمان نقل شده‌اند مقایسه کنیم، شباهت بسیاری در آن می‌بینیم. دنیای صلح، دوستی و آشتی‌ یعنی گذر از کینه، عداوت و دشمنی. همان دنیایی که ما با دیدگاه دینی‌مان به آن معتقدیم و به آن خواهیم رسید. از نظر من آن دنیا چندان دور از دسترس نیست.»
قابلیت‌های تصویری تئاتر
نمایش"پایکوبی در شامگاه بتان" مملو از تکنیک‌های اجرایی خاص و بسیار شبیه به قابلیت‌های دوربین است. اسلوموشن‌ها و فست‌موشن‌ها، کات‌ها و زیرنویس‌ها حتی کلوزآپ‌ها و لانگ‌شات‌ها بسیارند. حتی جلوه‌های ویژه دوربین همچون حضور بر یک شبح و تفاوت ریتم آدم‌ها در یک قاب تصویر، در عین حال که نمایش را پیش می‌برد، فضایی راحت و با نشاط ایجاد می‌کند.
اقسامی در این باره می‌گوید:«عاشق این هستم که از تکنیک‌های تصویر در صحنه استفاده کنم. در واقع دوست دارم یک تلفیق ایجاد کنم که در عین حال متعلق به تئاتر هم باشد. خیلی وقت‌ها از نگاه دوربین به متن می‌نگرم. یک علاقه‌ شخصی در این شیوه دخیل است.»
این کارگردان که تریلوژی‌ شکسپیر را در سه سال متوالی در 1999 تا 2002 اجرا کرده است ادامه می‌دهد:«به نظر من دوربین فورت‌ مانور خوبی دارد. حال اگر ما مقداری از قدرت آن را در تئاتر استفاده کنیم، می‌توانیم دایره فعالیت و بازی خود را افزایش دهیم. علاوه بر تمام تکنیک‌هایی که نام بردید از صداهای دور و نزدیک نیز استفاده کرده‌ام.»
تمسخر یک فاجعه
با این که متن قصه‌ای دردناک را نقل می‌کند، اجرا تصویری طنز از آدم‌ها و وقایع نشان می‌دهد. کاریکاتوری از روبپیر، قاضی و ... در کنار حرکات و رفتار تکنیکی بازیگران و فاصله‌گذاری‌هایی که گاه داستان را پیش می‌برد و گاه در اعتراض به متن و نویسنده موضع می‌گیرد، در عمق فاجعه‌ای که در حال وقوع است تماشاگر را می‌خنداند.
اقسامی در این باره می‌گوید:«اعتقاد دارم، لحظات زندگی نمی‌تواند کاملا طنز و یا کاملا تراژیک باشد بلکه چیزی میان این دو است. در اوج لحظات دلخراش زندگی وقتی خودم را از حس و حال آن لحظه جدا کرده‌ام و مانند دوربین به واقعه نگریسته‌ام، چیزهای خنده‌دار زیادی دیده‌ام. برعکس در یک عروسی هم یک تراژدی در حال وقوع است. در او لحظه‌های شاد یک وصل، یک جدایی رخ می‌دهد، یک چیز فنا می‌شود.»
اقسامی شیوه کارگردانی خود در خلق لحظات طنز را چنین شرح می‌دهد:«شکل‌گیری طنز در این نمایش استفاده از تکنیک فاصله‌گذاری است. حتی فاصله‌گذاری بین بازیگر و نقش. از بازیگرانم خواسته‌ام در برخی لحظات نقشی را که بازی می‌کنند مسخره کنند. در واقع سعید هاشمی‌پور که نقش روبپیر را بازی می‌کند بعضی جاها روبپیر را دست می‌اندازد. مانند مولفی که کاراکترهایش را دست می‌اندازد.»
اقسامی از انواع فاصله‌گذاری دراجراهایش استفاده کرده است. یکی از این انواع، فاصله‌گذاری تحلیلی است. بازیگری نقش را شکسته و دیگران را وا می‌دارد نسبت به خودش و فضای قصه عکس‌العمل نشان دهند.
وی درباره این فاصله‌گذاری‌ها توضیح می‌دهد:«عقیده دارم، در این لحظات متن، اطلاعات مفیدی به تماشاگر داده می‌شود. مثلا در دومین فاصله‌گذاری بازیگر زن در پاسخ به این جمله که او شاهد دادگاه ماست، می‌گوید:«نه شاهد دادگاه خودش هستم در واقع تماشاگر را به نوعی از سردرگمی بیرون می‌آورد.»
به واقع آن چه در این لحظات رخ می‌دهد ارائه تحلیل است. کاملا جدی حتی جدی‌تر از مرگ قهرمان بازی می‌شود و همین جدیت کم جان ارتباط تماشاگر و نمایش را از بین می‌برد.
اقسامی که قطع ارتباط را یک ضعف می‌داند، می‌گوید:«هر گاه به این یقین برسم که قطعاتی از متن باید حذف شود به راحتی این کار را انجام خواهم داد. ولی مهم آن یقین است.»
گروه سکوت در این اجرا از بازی علی‌ تقی‌نژاد در نقش دانتون، بهار نوحیان در نقش ژاندارک، سعیدهاشمی‌پور در نقش روبپیر، یاسر رضایی در نقش فوکیه و هادی حسنعلی در نقش قاضی بهره جسته است. طراحی صحنه، لباس و نور این نمایش را رضا مهدی‌زاده انجام داده است.
گفتنی است این نمایش ساعت 20 هر روز در سالن اصلی تالار مولوی در حال اجراست.