در حال بارگذاری ...
...

به جامعه‌ام خیانت کرده‌ام اگر یک متن بی‌عار روی صحنه ببرم

به جامعه‌ام خیانت کرده‌ام اگر یک متن بی‌عار روی صحنه ببرم

نوزدهمین نشست نقد و بررسی کانون تئاتر رنگین کمان، با بررسی نمایش "شهر بدون آسمان" با حضور کیومرث مرادی (کارگردان)، پانته‌آ پناهی‌ها(بازیگر)، نرمین نظمی(طراح لباس) و بهزاد صدیقی و سعید اسدی (منتقد) روز گذشته ۱۸ اردیبهشت در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد.

به گزارش دریافتی سایت ایران‌تئاتر از فرهنگسرای انقلاب ،در این نشست "کیومرث مرادی" درباره انتخاب متن "شهر بدون آسمان" نوشته پوریا آذربایجانی گفت: «این بار موضوعی به ذهنم آمد و چهار شخصیت در ذهن من شکل گرفتند و دلم می‌خواست داستانی درباره سفر این چهار شخصیت بنویسم.» با "نغمه ثمینی" درباره نوشتن این نمایشنامه صحبت کردم و او گفت نمی‌توانم با این شخصت‌ها ارتباط برقرار کنم. محمد چرمشیر هم به خاطر گرفتاری‌هایش نتوانست کار کند. به پیشنهاد "آتیلا پسیانی" سراغ آذربایجانی رفتم، درباره ایده‌ها با هم مشورت کردیم و بعد نمایشنامه نوشته شد.
"سعید اسدی" منتقد تئاتر و پژوهشگر درباره متن گفت: «"شهر بدون آسمان" به نظر من می‌توانست یک رمان خوب باشد و کارگردان تلاش کرده از دل یک رمان، نمایشنامه‌ای با چهار شخصیت بیرون بکشد؛ اما ما فقط شخصیت آلما را خوب می‌بینیم. باقی شخصیت‌ها محو و گنگ هستند. در داستان، کاراکترها بیشتر مونولوگ می‌گویند، زبان هم زبان خوبی است که انتخاب شده اما نمی‌تواند مفاهیم پایه‌ای نمایشنامه را منتقل کند.»
مرادی گفت: «از زاویه بدی به این کار نگاه می‌کنید، در حوزه دیالوگ اساسا در نمایشنامه نویسی ایران اکثر نمایشنامه نویسان براساس موضوع و موقعیت می‌نویسند. ساختار تابع رایج در ایران، ساختار خوش ساخت نویسی است که موقعیتی باشد و شخصیت‌ها حول آن موقعیت دیالوگ داشته باشند. تاکید من بر نمایشنامه پست مدرن است و اصلا ساختار موضوعی برای این نمایش را نمی‌پذیرم.»  
مرادی با اشاره به المان‌های پست مدرن در نمایشنامه نویسی گفت: «به نظرم نمایشنامه نویس زبان نمایشنامه را خوب می‌شناخته، 4 شخصیت در متن هستند که هر کدام به زبان مختلف حرف می‌زنند. ما در 4 صحنه اول نمایش، ساختاری کلی از متن و اجرا دریافت می‌کنیم و در درجه اول مخاطب را دچار پراکندگی می‌کنیم. مرادی دربارع منولوگ در کار گفت:صحبت‌ها از زبان اول شخص است نه منولوگ و گفت‌وگوی رایج بین آدم‌ها کم‌کم شکل می‌گیرد. اگر چه این آدم‌ها به خاطر تنهایی‌شان در حال تک‌گویی هستند. میزانسن‌های ما به خاطر این، اینگونه چیده شده که متن درماتیک‌تر شود. من در نمایش"خانه" تجربه‌ای را شروع کردم که می‌خواستم در این نمایش کاملش کنم. با خود فکر می‌کردم چرا از هنر سینما به شکل دراماتیک در تئاترمان استفاده نکنیم و برای بیان دو شخصیتی که از دست رفته‌اند، بهتر است از تصویر استفاده کنیم.»
بهزاد صدیقی، منتقد و نمایشنامه‌نویس نیز در ادامه گفت: «آنچه بر روی صحنه «شهر بدون آسمان» اتفاق می‌افتد به گفته شما مشخصه‌های یک تئاتر پست مدرن را دارد؛ اما سوال من این است که ضرورت چنین شکل و روشی برای اجرا و متن چقدر بود؟»
مرادی: «من با نگاه پست مدرن کار نکردم، ما تئاتر خوبی داریم ،تماشاگر خوبی هم داریم. اگر بخواهیم تئاتر امروزمان را با تئاتر دهه 40 مقایسه کنیم من می‌گویم تئاتر امروز بهتر است چون ما آن زمان دانش امروز را نداشتیم. نکته دوم اینکه من سال گذشته آنقدر در جامعه‌ام غافل‌گیر شدم که دیگر به ضرورت فکر نمی‌کنم و این تاثیر غافل‌گیری در کار من است. امکان ندارد به سمت متنی بروم که داستان است و به نمایش تبدیلش کنم و قصدم این نبود که بخواهم کار پست مدرن انجام دهم.»
مرادی با اشاره به سانسورهای فراوان در متن گفت: «خیلی چیزها در این کار سانسور شده، شاید به خاطر همین است که متن آنچنان که باید در نمایشنامه کامل نشده است. در شرایط این‌چنینی خیلی قصه‌های عادی در من تاثیر نمی‌گذاشت، چون حس می‌کردم دارم به جامعه‌ام خیانت می‌کنم، اگر متنی بی‌عار را به صحنه ببرم. مهاجرت 4 زن و شرایط اجتماعی که باعث مهاجرت این 4 زن شده بود برایم دغدغه شد.»  
اسدی اشاره کرد: «ما نمایشنامه‌های روتین موقعیت محور داریم. شاید خطری که در این اثر وجود دارد نه به خاطر انطباقش با الگوهایی که می‌شناسیم بلکه به خاطر دنیایی است که کار برایمان می‌سازد. اما در نهایت هر اثر متکثری حظش را در لحظه وحدت یافتگی ایجاد می‌کند. فضای نمایش شما هم جهت فکر ما را پریشان می‌کند.»
مرادی گفت: «من با تمام تلاشم سعی کردم نشانه‌هایی بسازم و بعد به این نشانه‌ها جواب بدهم.  اصلا تاکید ندارم که در این تجربه موفق عمل کرده‌ام، تجربه‌ای را از نمایش "خانه" شروع کردم و به اینجا رسیدم. مثل کاری که در نمایش "خواب در فنجان خالی" شروع کردم و بعد به "شکلک" رسیدم.هم من و هم تمام کسانی که با من کار می‌کنند در این تجربه جدید شرکت داشتند.»
 اسدی گفت: «تو خودت را به عنوان یک مولف معرفی می‌کنی، در نمایش‌های تو زمینه واقعی و رخدادهای غیرواقعی اتفاق می‌افتد و من به عنوان تماشاگر می‌توانم نشانه‌ها را مرتبط کنم و دلالت‌ها را بیابم. مرادی سپس پاسخ داد: «در کارهای قبلی فضای قصه مجازی و واقعیت حضور دارد.چیزی که من در تجربه‌ام به طور خصوصی می‌توانم بگویم این است که در تمام مدت با غالب شدن فرم بر قصه در تئاتر مدرن مشکل داشتم. با کلاسیک‌ها هم مشکل داشتم که می‌گفتند قصه مقدم بر فرم است و در این کار سعی کردم بتوانم فرم و قصه را با هم پیش ببرم.»
اسدی گفت: «حجم بیان کردن شخصیت‌ها بیشتر آدم را به یاد یک ارکستراسیون می‌اندازد که در نقطه‌ای به هم پیوند می‌خورند. بازی زبانی در کار استفاده شده که یکی از تداعی‌های پست مدرن است. در این رفت و برگشت‌ها جدای از تغییر میزانسن نیاز به یک دکوپاژ تصویری داشتید و چقدر جالب بود که از امپرسیون تصویر استفاده می‌کردید.»  
وی تصریح کرد: «اتفاقا میزانسن‌ها خیلی کلاسیک نیست و تصویر در صحنه‌ها رعایت نمی‌شود و جهان روی پرده خیلی تخت و کلاسه شده است.»
بهزاد صدیقی در ادامه درباره استفاده از زبان تصویر گفت: «مرادی از زبان تصویر و ویوئو آرت در کارش خوب استفاده کرده، اما بحث ما توقعات تماشاگر است.»
صدیقی سپس با اشاره به بازی در چنین نمایشی از پانته‌‌آ پناهی‌ها بازیگر این نمایش خواست درباره این تجربه بگوید که پناهی‌ها گفت: «برای من بازی در چنین کاری خیلی جذاب بود. پیش از این در نمایش‌های پست مدرن بازی کرده بودم و برایم مهم بود که تماشاگر بعد از دیدن نمایشی اینچنین نظرش چیست؟ نظرها متفاوت بود، برای من اما مهم بود که این شخصیت‌ها و این زن‌ها زنده شوند و با تماشاگر هم‌ ذات پنداری کنند و به نظرم برخورد تماشاگران خیلی خوب بود.»  
نرمین نظمی طراح لباس نمایش هم درباره طراحی اثر گفت: «در طراحی صحنه با آقای "سیامک احصایی" بود که من ضمن ارادت به کار ایشان معتقدم طراحی صحنه زیاد دارد توضیح می‌دهد. هر چند بسیار زیبا و درست طراحی شده است.اما درمورد طراحی لباس مساله من بیشتر این است که یک تعداد آدم واقعی داریم که در یک موقعیت خاص لباس پوشیده‌اند و برایم مهم است که عقبه تاریخی و اجتماعی‌شان چیست؟سعی می‌کنم که خیلی کپی عین به عین نکنم. فیروزه و نسرین دخترهای امروزی هستند، نسرین از پرورشگاه آمده و آلما از افغانستان آمده اما تاجیک است و عصیانگر، پس لباسش چندان نباید سنتی باشد و سعی کردم لباس‌ها را جوری طراحی کنم که انگار در طول زندگی به این شکل درآمده‌اند.»
اسدی درباره بازیگران روی صحنه نمایش و سختی کارشان نسبت به بازیگران روی پرده گفت: «بازیگران داخل صحنه، کارشان دشوارتر از بازیگران صحنه بود؛ چون هم باید خودشان باشند و هم باید شخصیت‌های روی پرده را بازگو کنند. می‌توانم بگویم تا حدودی بازی‌ها موفق بوده، اما شاید زمینه‌ای که بازیگر نیاز داشته برایش ایجاد نشده که بتواند خودش را نشان دهد.من فکر می‌کنم در بسیاری صحنه‌ها کارگردان دارد بازیگر را هل می‌دهد تا این که بازیگر خودش حرکت کند.»  
این نشست با پرسش و پاسخ حاضران با عوامل نمایش به پایان رسید.