در حال بارگذاری ...
...

کارگردان نمایش: کابوس به دغدغه من در فرم اجرایی تبدیل شد

جلسه پرسش و پاسخ نمایش”ژولیوس سزار به روایت کابوس” شب گذشته با حضور عوامل گروه نمایش، دکتر فرزان سجودی(نشانه‌شناس و استاد دانشگاه) و دکتر بیژن نوذری از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر ایران برگزار شد. دکتر فرزان سجودی در این جلسه گفت:من برخلاف کاهن کور نمایش معتقدم بازی تمام نشده و هرگز خدایان به آرامش نمی‌رسند چون این شبکه پیچیده روابط قدرت در همه جهان ادامه دارد.

جلسه پرسش و پاسخ نمایش”ژولیوس سزار به روایت کابوس” شب گذشته با حضور عوامل گروه نمایش، دکتر فرزان سجودی(نشانه‌شناس و استاد دانشگاه) و دکتر بیژن نوذری از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر ایران برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر از روابط عمومی انجمن منتقدان و نویسندگان در ابتدای جلسه دکتر سجودی با اشاره به این که برقراری ارتباط با نمایش به دانشی بینا متنی نیاز دارد، گفت:«آگاهی پیشین درباره تاریخ، به تماشای نمایش و برقراری رابطه با آن کمک کند. شاید در صحنه اول که کمی کند پیش می‌رود، نداشتن آگاهی پیشین بیشتر مشکل ایجاد می‌کند. اما به تدریج که کار جلو می‌رود، سطح آگاهی مستقل‌تری پیدا می‌کند که با داشتن آگاهی پیشین یا نداشتن آن، مجموعه روابط حاکم بر نمایش، خود را بازگو می‌کنند.»
وی تصریح کرد:«اگر از کسالت صحنه اول بگذریم، ژولیوس سزار خانم نغمه ثمینی در ادامه ژولیوس سزارهای دیگر است که در آن زنجیره بی‌پایان خیانت، انتقام و توطئه به چشم می‌خورد. با این کار ما پی می‌بریم که رم همه جهان است و هر کجای جهان رم است و ما پیوسته در معرض شبکه پیچیده‌ای از روابط قدرت قرار داریم. من برخلاف کاهن کور نمایش معتقدم بازی تمام نشده و هرگز خدایان به آرامش نمی‌رسند چون این شبکه پیچیده روابط قدرت در همه جهان ادامه دارد. سپس نغمه ثمینی در پاسخ به یکی از تماشاگران که درباره میزان وفاداری او به متن شکسپیر پرسیده بود، گفت:«این متن غیر از بازنویسی‌های مختلف در سه دوره نوشته شد. که متن امروز، سومین متنی است که من نوشته‌ام. صحنه اولی که دکتر سجودی به آن اشاره کردند، کاملاً متن شکسپیر است اما هر چه پیش می‌رویم میزان برداشت من از شکسپیر پایین می‌آید. دشواری کار در این بود که باید دیزالو محوی از متن شکسپیر به متن من انجام می‌شد که تماشاگر متوجه نشود چگونه زبان فاخر شکسپیری به زبان من تبدیل شده است.
وی افزود:«ما تمرکزمان را از آغاز توطئه تا مرگ ژولیوس سزار قرار دادیم و شکل روایت را کابوس گونه گرفتیم و این چیزی نبود که در متن شکسپیر باشد. چون نگاه شکسپیر به سیاست و توطئه نگاهی معصومانه به نظر می‌رسد.»
سپس دکتر فرزان سجودی با اشاره به موفقیت نمایش در بازگویی یک روایت زمان‌بند مشخص و بسط آن به گستره جهان دراماتیکی، خاطر نشان کرد:«این نمایش در هر زمان و مکانی قابل حدوث است. وقتی جزئی‌تر نگاه می‌کنیم، مهمترین تقابل بین رابطه کاهن پیرو امرا و بزرگان روم است که همه در حال توطئه کردن علیه هم هستند. این تقابل، دراماتیک است چون کاهن نقش دانای کل و همسرایان را بازی می‌کند، اما تقابل دیگر، تقابل درون و بیرون است. تقابل میان رومیان و بزرگان. رومیان یک توده بی‌هویت انبوهند که در زیر پرچم قدرتمندترین افراد زندگی می‌کنند.
در ادامه جلسه کیومرث مرادی کارگردان نمایش افزود:«نمایشی که ما در جشنواره اجرا کردیم، کاملاً کلاسیک بود. اما به دلیل این که دوست نداشتم اجرایی موزه‌ای از ژولیوس سزار ارائه کنم، تصمیم گرفتم جسارت بیشتری به خرج بدهم و در این راه عنوان نمایش بسیار مرا به اجرا ترغیب کرد. کابوس متعلق به دوران ماست و از جنگ جهانی دوم بوجود آمد. بنابراین کابوس در فرم اجرا، به نوعی دغدغه ما شد. بعد ما با پیام فروتن طراح و آقای سیامک احصایی مشاور کار، صحبت کردیم و آقای فروتن پیشنهاد دادند که از فضای کارهای سالواتور دالی استفاده کنیم.»
سپس پیام فروتن طراح صحنه نمایش درباره طراحی صحنه توضیح داد:«استفاده ما از سالواتور دالی صرفاً از جنبه تئوری او بود. در آثار دالی هیچ چیزی به هیچ چیز ربطی ندارد. هدف اصلی ما این بود که هر چه بیشتر تصویر ایجاد کنیم. تصاویر متعددی که تماشاگر را از نظر بصری ارضا کند. وجود ماشین تایپ و تخت بیمارستان و میز بیلیارد هم که ربطی به هم ندارند به همین دلیل است. اما در نهایت پرده سفید نقطه عطف طراحی است. با هر قتل یک پرده بسته می‌شود. روز اول اجرای نمایش پرده‌ها کاملاً سفید بودند و لکه‌هایی که شما روی پرده‌ها می‌بینید هر کدام مربوط به یک روز اجراست و تصور ما این بود که تسلسل قتل و خیانت همچنان تکرار می‌شود.»
در ادامه جلسه نیز حاضران به پرسش‌های تماشاگران پاسخ دادند.