نگاهی به نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ”نوشته رحمت امینی و به کارگردانی حسن وارسته
مضحکه خنده تلخی است که انسان با دیدن حماقت بشر به لب میآورد از این رو مضحکه ترکیبی از دو عنصر تراژدی و کمدی است اما با هر دو متفاوت است.
هومن نجفیان: ”تصویر ماه در قهوه تلخ”، نویسنده: رحمت امینی، کارگردان: حسن وارسته، بازیگران: رسول نقوی، مسعود میرطاهری، حسام منظور، علی محمدرحیمی، مکان اجرا: اداره تئاتر ـ خانه نمایش.
سادهترین و اساسیترین وجه تمایز میان انسان و حیوان عنصر اندیشه است. اندیشه بازتاب نحوه زیستن انسان در جهان است زیرا انسان نسبت به محرکهای محیطی به واکنش میپردازد و این واکنش بر مبنای عملکرد مستقیم ذهن اوست. اندیشه انسان همانند تابویی است که بر اساس آن مرزهای انتخاب هر فرد را تعیین مینماید و این تابو بر اساس معیارهای عقلانی شکل میگیرد و بایدها و نبایدها را از یکدیگر تفکیک میکند و به بیان میزان آزادی هر فرد میپردازد.
حال تصور نماییم که یک عنصر خارجی(بیرون از اراده انسان) توانایی آن را دارد که آزادی انسان را محدود نماید در اینجا رویدادهای متفاوتی به وقوع میپیوندد و ما با مطالعه این رویدادها به دریافتهای تازهای دست مییابیم.
اکنون از دریچه آزادی به جهان نمایش مینگریم و به یک باز تعریف از ژانرهای آن میپردازیم زیرا بدون شناسایی ژانر نمایش هر گونه تلاش برای نقد آن بیهوده است.
پیش فرض: انسانی ناگهان در مییابد که یک عنصر خارجی توانایی آن را دارد که آزادی او را محدود نماید.
رویداد اول: انسان در برابر عنصر مهاجم مقاومت مینماید اما سرانجام این پایداری به نابودی انسان میانجامد. در این لحظه تراژدی شکل میگیرد.
رویداد دوم: انسان در برابر عنصر مهاجم مقاومت مینماید و سرانجام این پایداری به پیروزی انسان میانجامد در این لحظه حماسه شکل میگیرد زیرا انسان در یک جدال نابرابر توانسته است حریف را مغلوب و به فتحی عظیم دست یابد.
رویداد سوم: شکل تازهای از رویداد دوم میباشد.
یعنی انسان در برابر عنصر مهاجم مقاومت مینماید و سرانجام این پایداری به پیروزی انسان میانجامد در این لحظه کمدی شکل میگیرد زیرا انسان در یک مبارزه برابر توانسته است حریف را تنبیه کند و او را از انجام رفتار ناپسندش باز دارد.
رویداد چهارم: انسان در برابر عنصر مهاجم شکست میخورد اما خشنود است زیرا تصور میکند که میتواند با یک تفاهم زیرکانه آنچه را که از دست داده است بار دیگر به دست بیاورد اما او نه تنها آزادی خویشتن را به دست نمیآورد بلکه تمام آن چه را که داشته است از دست میدهد اما انسان نسبت به این شکست آگاه نیست یا نمی خواهد آن را بپذیرد در این لحظه مضحکه شکل میگیرد.
مضحکه خنده تلخی است که انسان با دیدن حماقت بشر به لب میآورد از این رو مضحکه ترکیبی از دو عنصر تراژدی و کمدی است اما با هر دو متفاوت است. تراژدی است زیرا نمایش یک، انسان شکست خورده است. کمدی نیست از این رو که شادی کمدی زمانی است که انسان به آزادی دست مییابد اما با خنده تماشاگر توام است. خنده مضحکه ناشی از دیدن حماقت و ناآگاهی بشر است. از این جهت خنده مضحکه برخلاف خندیدن در نمایش کمدی بسیار تلخ و گزنده است.
نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ” به رویداد چهارم ـ مضحکه ـ شباهت بسیاری دارد. نمایش به تصویر زندگی افرادی میپردازد که قصد دارند در سازمانی به کار گمارده شوند از این رو توسط افراد ناظر مورد گزینش قرار میگیرند در این چند سطر کوچکترین مسئله نامتعارض دیده نمیشود و این نوشتهها بیشتر به یک وقایع نگاری اجتماعی شباهت دارد تا یک نمایش مضحکه، اما حادثه در نمایش زمانی شکل میگیرد که گزینش افراد به شکل نامتعارف انجام میشود در این گزینش ناظران قصد دارند فسفر مغز افراد را مورد آزمایش قرار دهند اما در این میان تنها یک نفر موافقت خود را با انجام این آزمایش اعلام میدارد در این جا یک حادثه غیر واقعی اما تلخ شکل میگیرد. این حادثه اما تراژدی نیست زیرا او بدون کوچکترین مقاومتی با انجام این آزمایش موافقت مینماید اما مضحکه زمانی در نمایش شکل میگیرد که آدمها در دست ناظران شرکت به یک اسباب بازی تبدیل میشوند و آنها بر اساس یک دیدگاه کاسب کارانه این مسئله را میپزیرند و از این بهرهکشی لذت میبرند زیرا تصور میکنند با این مسئله میتوانند رضایت ناظران را جلب نمایند و به اهداف خود دست یابند.
نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ” لحظاتی که قواعد این بازی را میپذیرند به اثری موفق تبدیل میشود به عنوان مثال در صحنهای از نمایش افراد در حال آمادگی برای انجام مصاحبه هستند نمایش این اکت به این صورت انجام میپذیرد که هر بار تنها یک فرد در نزد مصاحبه کننده حاضر میگردد و به پرسشهای او پاسخ میدهد در این لحظه مصاحبهگر برای آن که افراد را نسبت به یکدیگر بدبین نماید با ترفند به یکی از افراد میگوید که رقیبش اطلاعاتی را بر علیه او اذعان داشته است در این لحظه فرد مصاحبه شونده عصبانی میشود به رفتار غیر انسانی رقیب خود اعتراض مینماید اما مصاحبهگر به او میگوید این یکی از قواعد بازی است و باید افراد اطلاعاتی را که پیرامون یکدیگر میداند در اختیار مصاحبهگر قرار دهند در این لحظه او اندوهگین میشود زیرا او با این ترفند موافق نیست اما پس از چند لحظه تفکر لبخندی بر لبش پدیدار میشود و به مصاحبهگر میگوید: آیا در این مورد استثنایی میان آن دو رقیب قائل میشوند و مصاحبهگر به او میگوید در این میان تبعیض وجود ندارد و در صورت همکاری اولویت استخدام با او ست و فرد هم میپذیرد که هر گونه اطلاعاتی که از رقیبش دارد در اختیار فرد مصاحبه کننده قرار دهد در این لحظه یک مضحکه شکل میگیرد، که ما برای بررسی آن را مورد واشکافی قرار میدهیم. یک نمایش مضحکه را میتوان به چند مرحله تقسیم کرد که عبارتند از:
اـ تراژدی (ناشی از شناخت و آگاهی): زمانی که فرد در مییابد که رقیبش او را فریب داده است و از شنیدن این مسئله خشمگین میشود زیرا نمیتواند بپذیرد که مورد خیانت قرار گرفته است.
2ـ بازی: در مضحکه عنصری به نام بازی وجود دارد و آن زمانی است که انسان تبدیل به شیء میشود و به این ترتیب به یک ابزار بازی تبدیل میشود زیرا در این لحظه او ارادهای از خود ندارد و اراده او بستگی تام به فردی دارد که میخواهد از او استفاده کند.
در نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ” این حادثه زمانی اتفاق میافتد که فرد در مییابد رقیب او اطلاعاتی که از او داشته را در اختیار مصاحبهگر قرار داده است. مصاحبهگر این مسئله را بدیهی میپندارد و او را تشویق میکند که اطلاعاتی پیرامون رقیبش بیان نماید.
3ـ وقفه: شخص بازی در ابتدای امر تلاش میکند تا از تبدیل شدن خود به شیء جلوگیری نماید و تماشاگر تصور میکند او قصد دارد که سرنوشت خود را تغییر دهد، اما حتماً تماشاگر باید دچار اشتباه شود و منتظر عکسالعمل شخص بازی بماند در این لحظه تعلیق نمایش شکل میگیرد.
4ـ پذیرش بازی: در این لحظه فرد قاعده بازی را میپزیرد و تماشاگر که نمایش یک ضربه ناگهانی به او وارد کرده است، لبخند میزند.
رسول نقوی بازیگر نمایش قاعده این بازی را درک میکند از این رو در اجرای نمایش بسیار موفق است.
اما نمایش در جایی به واسطه از لحن مستقیم از مضحکه فاصله میگیرد. در حالی که مضحکه معمولاً از لحن مستقیم استفاده نمیکند. مضحکه در نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ” به مسائل اجتماعی گرایش مییابد و از این رو لحن نمایش در بسیاری از لحظات به نمایشهای سیاسی نزدیک میشود. در این نوع نمایشها بر خلاف عموم مضحکهها هدف نمایشگران دست یافتن به ساحت تفکر است از این رو به بازگویی مستقیم نارساییهای اجتماعی میپردازند. زیرا هدف این نمایش بیدار سازی مخاطب است اما هدف مضحکه تنها نمایش یک بازی تلخ است. از همین رو کار از اهداف مضحکه دور و دچار نوعی دوگانگی میشود. ولی باز در نهایت این نمایش نسبت به کارهای قبلی این گروه کار منسجمتری محسوب میشود. نویسنده و کارگردان نمایش در”تصویر ماه در قهوه تلخ” توانستهاند تا اندیشههای خود را در ساختاری منسجم بیان نمایند، در نمایش”تصویر ماه در قهوه تلخ” نیازی به درک پیش زمینههای اجتماعی نیست و هر مخاطبی که در زندگی خود لحظهای به این باور رسیده باشد که دیگران میتوانند آزادی او را محدود نمایند میتواند نمایش را ببیند و با آن ارتباط برقرار نماید.