در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با ”آیدا کیخایی” کارگردان نمایش ”یک دقیقه سکوت”

گفت‌وگو با ”آیدا کیخایی” کارگردان نمایش ”یک دقیقه سکوت”

سما بابایی: "یک دقیقه سکوت" را بدون شک باید یکی از مهم‌ترین نمایش‌هایی دانست که در دهه اخیر در تئاتر ایران به صحنه رفته است. این اثر به نویسندگی و کارگردانی "محمد یعقوبی" از چنان اهمیتی برخوردار شده که بدل به خاطره تئاتری بسیاری شده که دیگر هیچ‌گاه فرصت لذت بردن از چنین آثاری را به دست نیاوردند.

"آیدا کیخایی" حالا این نمایش را بار دیگر در تالار کوچک مولوی روی صحنه برده است. او البته نگاه خاص خود را به این نمایش داشته و به نظر می‌رسد خود را در این تجربه موفق می‌بیند.

گفت‌وگوی سایت ایران تئاتر را با او می‌خوانید:

***
معمولا در تئاتر ایران رسم است که هر اثر از نمایشنامه‌نویس تنها، یک بار به اجرا در می‌آید و کارگردانان برای دوری کردن از مقایسه آثارشان متن‌های جدیدی را انتخاب می‌کنند. با این حال شما "یک دقیقه سکوت" را در فاصله کمتر از ده سال به اجرا درآوردید. آن هم نمایشی که در نوع خود یکی از بهترین و تاثیرگذارترین نمایش‌هایی است که در این سال‌ها به اجرا درآمده است.

با شما کاملا موافقم و اتفاقاً این را به عنوان یک نکته منفی در تئاتر ایران قلمداد می‌کنم. به همین خاطر است که در تجربه قبلی‌ام به عنوان کارگردان نیز نمایش "‌خداحافظ" را اجرا کردم که قبلاً دو اپیزود آن در نمایش "رقص کاغذپاره‌ها" کار شده بود. وقتی یک نمایش، ‌اثری خوب و قابل تامل است چرا نباید توسط کارگردانان مختلف اجرا شود و آنان هر کدام نگاه خاص خود را به متن داشته باشند؟ هنوز که هنوز است می‌بینیم که آثاری چون هملت، خانه عروسک، ‌لیرشاه و ... توسط گروه‌های مهم تئاتری در تمام دنیا به اجرا در می‌آیند. ‌به تازگی نیز آقای "‌ثروتی"‌ "مکبث"‌ را اجرا کرده که تجربه بسیار موفقی بوده و مخاطبان عام و خاص نیز آن را پسندیدند. این اتفاق چرا نباید درباره نمایشنامه‌نویسان بزرگ ایرانی چون محمد رحمانیان، محمد یعقوبی، ‌نغمه ثمینی،‌ رضایی‌راد و... رخ دهد؟‌ البته به نظر می‌رسد که به تازگی این تابو در حال شکستن است و چندی قبل "‌رازها و دروغ‌ها"‌ نیز برای دومین بار در فرهنگسرای ارسباران اجرا شد.
چرا "یک دقیقه سکوت"؟‌ همان طور که در سوال قبل تکرار کردم، این نمایش یکی از موفق‌ترین آثار دهه اخیر است،‌ این مساله کار را برایتان دشوار نمی‌کرد؟‌ اینکه مدام مورد قضاوت کسانی قرار گیرید که آن نمایش را دیده‌اند؟
پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بررسی تئاترهای موفق از سال 77 تا 87 در چهار سالن تئاتر شهر بود. در این میان آثاری چون یک دقیقه سکوت، خواب در فنجان خالی، هی مرد گنده گریه نکن و چند کار دیگر انتخاب شدند. بنابراین من این متن را برای اجرا انتخاب کردم، ‌اگر چه این موضوع را می‌دانستم که روی صحنه آوردن این نمایش، ریسک بالایی می‌طلبد و به طور حتم با بازتاب‌های متفاوتی روبه‌رو خواهم شد. مسایلی که ممکن است حتی کارگردانی من را در حاشیه قرار دهد، یعنی بیش از آنکه کارم به عنوان یک اثر مستقل مورد قضاوت قرار گیرد، با نخستین اجرای این متن مقایسه شود.
و علم به این موضوع از ادامه کار منصرفتان نمی‌کرد؟
به هیچ عنوان. نه تنها نگران نبودم بلکه از این ماجرا استقبال هم می‌کردم. از اینکه مورد چنین قضاوتی قرار بگیرم، ‌برایم هیجان‌انگیز بود. در واقع خودم را آماده هر نوع واکنشی از سوی مخاطب و همچنین جامعه تئاتری کرده بودم. ضمن اینکه حالا که چند اجرا طی شده، بسیاری آن خاطره پیشین را می‌پسندند و خیلی‌های دیگر نیز اجرای اخیر را بیشتر دوست دارند. ‌البته شاید بخشی از این ماجرا به شرایطی بازگردد که ما هم‌اکنون در جامعه‌مان با آن روبه‌رو هستیم. حتی من از یکی از کارگردانان شنیده‌ام که دلش نمی‌خواهد این نمایش را ببیند، ‌چون تمایلی ندارد که مبادا خاطره دلنشینی که از اجرای اول یک دقیقه سکوت داشته است، خدشه‌دار شود. این مساله نشان می‌دهد که تئاتر ایران تا چه اندازه متن محور است و همه چیز حول متن می‌گردد، در حالی که این نگاه کارگردان هم است که به یک اثر جان می‌دهد، بنابراین باید نگاه‌های متفاوت را مشاهده کرده و اختلافاتی که در این زمینه وجود دارد را بررسی کرد. برای مثال یکی از لذت‌بخش‌ترین نمایش‌هایی که من در این سال‌ها دیده‌ام، تجربه اخیر آقای "کوهستانی" بود. نگاه و شکل کارگردانی او این اثر را به این شکل بدیع درآورده و هیچ مشخص نیست اگر کسی بخواهد آن متن را بار دیگر اجرا کند به همان قوت در بیاید ممکن است اجرای ضعیف‌تری از آن شکل ب‌گیرد.
شما همان زمان به عنوان بازیگر در نمایش "یک دقیقه سکوت" به کارگردانی "محمد یعقوبی" حضور داشتید. با این حال میزانسنی که در این نمایش به عنوان کارگردان از آن بهره بردید، کاملاً متفاوت است،‌ ضمن اینکه شکل استفاده‌تان از موسیقی نیز کاملاً متفاوت با آن نمایش و  کارکردی است که آقای یعقوبی در نمایش‌هایش بهره می‌گیرد. چقدر این مساله تعمدی بوده و خواسته‌اید از آن نمایش فاصله بگیرید یا تمام این تفاوت‌ها به شکل اتفاقی رخ داده است؟
من و آقای یعقوبی هر اندازه هم که نگاهمان به هم نزدیک باشد که اتفاقاً هم هست، اما به هر حال تفاوت‌هایی نیز در پرداخت موضوع داریم که در این اثر نیز به خوبی قابل مشاهده است. در یک دقیقه سکوتی که آقای یعقوبی آن را به اجرا درآوردند چند میزانسن شاخص وجود داشت که من به شکل عمد از آن‌ها استفاده نکردم. برای اینکه احساس کردم که در جای خود جواب داده و حالا باید شکل دیگری از آنها امتحان شود. ضمن اینکه گمان من بر این است که اگر خود ایشان هم می‌خواستند هم‌اکنون بار دیگر این نمایش را به اجرا درآورند، ‌حتما کاری متفاوت از آن را ارایه می‌دادند.
تعاملتان با آقای یعقوبی به عنوان نویسنده متن چگونه بود؟ به خصوص اینکه در این سال‌ها می‌توان نمونه‌هایی از این تعاملات را میان کارگردانان با نمایشنامه نویسان داخلی مشاهده کرد.
این تعامل بدون شک به بهبود روند کار کمک خواهد کرد، اما آقای یعقوبی اصلاً فرصت نکردند که سر تمرینات ما حاضر شوند و زمانی که ما چهار اجرا از این کار را در تالار سمندریان دانشگاه تهران داشتیم، در روز دوم اجرای عمومی از این نمایش دیدن کردند. البته من بسیار دلم می‌خواست که در طول تمرینات از مشاوره ایشان بهره بگیرم، اما از آنجا که این نمایش در دانشگاه تهران تمرین می‌شد، ‌محدودیت‌های فراوانی برای ورود وجود داشت، حتی چون یکی ـ دو بازیگر من در دانشگاه تهران تحصیل نمی‌کردند و دانشجوی دانشگاه هنر بودند، مشکلات فراوانی برای حضور در تمرینات داشتند. جالب است بدانید که حتی زمانی که آقای یعقوبی برای دیدن نمایش در دومین روز اجرا به دانشگاه تهران آمدند هم با مشکل مواجه شدند و نگهبانان دانشگاه امکان ورود او را به سالن به عنوان نویسنده نمی‌دادند. ضمن اینکه آقای یعقوبی به اندازه‌ای مشغول انجام کارهای مختلف هستند که من اصلاً به خودم اجازه نمی‌دادم که او را درگیر این پرو‍ژه هم بکنم. از طرفی تمام کسانی که تجربه همکاری با ایشان را دارند، ‌می‌دانند که او ترجیح می‌دهند در طول یک جلسه مشاوره خاصی ندهند و بیشتر درون یک کار قرار گیرند.
با توجه به اینکه برای اجرای عمومی این نمایش فراغ بال بیشتری داشتید، نمایشی که هم اکنون در مولوی به روی صحنه رفته، چه تغییراتی نسبت به چهار اجرایی که در دانشگاه تهران داشتید،‌ کرده است؟‌
اتفاقاً ما در اینجا هم فراغ بال چندانی برای تمرین نداشتیم و با همان مشکلات مواجه بودیم، چون قبل از نمایش ما، نمایشی روی صحنه بود که به خاطر نوع دکور اجازه تمرین به ما نمی‌دادند. از آنجا که من از دانشگاه تهران هم فارغ التحصیل شده‌ام، ‌امکان تمرین در آنجا نیز وجود نداشت. البته چند جلسه تمرین ما در خانه یکی از بازیگرانم ـ مژگان خالقی- انجام شد که بسیار سودمند بود. اما با تمام این اوصاف صحنه ما در تالار مولوی کاملاً با آنچه در دانشگاه تهران انجام دادیم، تفاوت می‌کند، اما تغییر محسوسی دیگری به وجود نیامده است.
در این میان چقدر تلاشتان به این مساله معطوف بوده که تماشاگر با اثری رئال مواجه شود. انگار که با یک زندگی واقعی روبه روست، همان اتفاقی که در آثار آقای یعقوبی مشاهده می‌شود.
واقعیت این است که با این مساله که تماشاگر با تئاتری مواجه شود که انگار تئاتر نمی‌بیند و زندگی واقعی را مشاهده می‌کند، ‌مخالفم. من خودم هنگام دیدن هیچ نمایشی این احساس را ندارم که تئاتر نمی‌بینم. این نمایش هم اثری است که با انقطاع‌های فراوانی همراه است و بنابراین نمی‌تواند چندان رئال به نظر آید. به هر حال کاری که ما به صحنه می‌بریم یک تئاتر است و تماشاگر هم این مساله را می‌داند و با علم به این موضوع اثر را دنبال می‌کند.
به عنوان کسی که سال‌ها تجربه بازی در نمایش‌های گوناگون را داشته‌اید،‌ هدایت بازیگرانتان چگونه بود؟
طبیعی است که در این بخش راحت‌تر می‌توانم فعالیت کنم. حالا هم که نمایش را می‌بینم، بیشترین رضایت را از بازی بازیگران دارم.
با توجه به اینکه "‌یک دقیقه سکوت" سومین تجربه شما در حوزه کارگردانی است، تصمیم دارید این روند را ادامه دهید یا همچنان به عنوان بازیگر، شما را در صحنه تئاتر خواهیم دید؟‌
به طور حتم من خودم را بیش از هر چیز یک بازیگر می‌دانم تا کارگردان. علاقه‌ام هم به این حوزه بیشتر است. البته نمی‌توانم این مساله را نادیده بگیرم که کارگردانی هم جذابیت‌های خاص خودش را دارد.
و همچنان به فعالیت در مدیوم‌های مختلف ادامه خواهید داد؟ چند سال قبل در حوزه‌های سینما و تلویزیون نیز حضور داشتید که به نظر می‌‌رسد که این اتفاق در سال‌های اخیر کمرنگ شده است.
البته من همیشه سعی کرده‌ام گزیده کاری‌ام را حفظ کنم. این اتفاق در تئاتر نیز وجود دارد و به همین خاطر است که در نمایش‌های چندانی حضور نداشته‌ام. در سینما و تلویزیون هم این مساله وجود دارد و خوشبختانه جز در یکی ـ دو کار از فعالیت‌هایی که در این زمینه‌ها انجام داده‌ام، ‌پشیمان نیستم. به هر حال در این سال‌ها همواره حضور اهالی تئاتر در فعالیت‌های سینمایی و یا تلویزیون به خاطر مسایل مالی بوده که ترجیح من هم اکنون این است که این مساله را نادیده گرفته و بیشتر تمرکز خود را بر روی تئاتر بگذارم.
کار بعدی‌تان هم تجربه‌ای دیگر از آثار آقای یعقوبی است؟
دلم می‌خواهد کار بعدی‌ام یک کار اپیزودیک از نمایشنامه‌نویسان مختلف درباره مرگ باشد. البته می‌خواستم این نمایش را پیش از "‌یک دقیقه سکوت" به اجرا درآورم که به خاطر اجرای " خشکسالی و دروغ" و همچنین تئاتر تلویزیونی که با آقای یعقوبی کار می‌کردیم، ‌به تعویق افتاد.