در حال بارگذاری ...
...

یادداشت ”گیدا آربر” نمایشنامه‌نویس آمریکایی و دکتر ”وندی کویل” درباره نمایش ”کا”

یادداشت ”گیدا آربر” نمایشنامه‌نویس آمریکایی و دکتر ”وندی کویل”  درباره نمایش ”کا”

در نخستین روزهای اجرای نمایش "کا" در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر، شهر "گیدا آبرا" (Gyda.arber@gmail.com) نمایشنامه‌نویس و بازیگر کمپانی برک در نیویورک و دکتر "وندی کویل" دکترای فرهنگ از دانشگاه سانفرانسیسکو و منتقد تئاتر که در ایران به سر می‌بردند به تماشای نمایش کا نشستند. یکی از اهداف آنها از دیدن نمایش، انتخاب اثری برای فستیوال هنری کمپانی آنها در اسفند ۸۹ در آمریکا بوده است. حاصل تماشای نمایش "کا" یادداشتی است که در پی می‌آید.

***
در سفر اخیرمان از نیویورک به تهران خوش شانس بودیم که توانستیم "کا" را ببینیم، نمایشنامه‌ای جدید به نویسندگی "سیاوش پاکراه" و کارگردانی "رحمت امینی" که در تئاترشهر اجرا می‌شود. نمایشی که در لحظه‌های اولیه خود تماشاگر را درگیر می‌کند.
داستان سه خدمتکار در مصر باستان که در مقبره‌ای زیر زمینی توسط اربابشان زندانی شده‌اند به منظور اینکه حتی آنها را در مرگ هم همراه خود داشته باشد.
یکی از خدمتکاران که نقش آن توسط "وحید نفر" اجرا شد، معتقد است ارباب به زودی مقدمات آزادی آنها را فراهم می‌کند و دیگران را هم تشویق می‌کند که به ارباب و آینده باور داشته باشند و ایمان بیاورند که با حضور ارباب همه چیز درست خواهد شد. ولی دو خدمتکار دیگر با بازی "رضا صمدپور" و "شبنم قلی‌خانی" به رهایی خود اطمینان ندارند، پس به دنبال راه خروج می‌گردند. به این منظور مقبره را برای یافتن نشانه‌ها و کدها جستجو می‌کنند و به نقطه نقطه زندانشان سرک می‌کشند تا شاید راهی مخفی به سوی آزادی بیابند و در همان حال رازها و پیچیدگی‌ها زندگی‌شان را بازگو می‌کنند. گاهی به نظر می‌رسد راهی یافته‌اند اما راهروها به هیچ کجا نمی‌روند.
گروه بازیگران قطعاً به وسیله "وحید نفر" هدایت می‌شوند که انتخاب درست این بازیگر و کار او در پرورش نقش، نمایش را به جلو می‌برد. طراحی صحنه "احمد کچه‌چیان" به خوبی فضای یک مقبره مصری را با استفاده از سطحی شیب‌دار پوشیده شده با نمادها و خط هیروگلیف ایجاد کرده است. نورپردازی "رضا بهجت" با فضای تاریک زندانی‌ها هماهنگی دارد و حوزه‌های نوری رنگی کوچک به فشار صحنه می‌افزاید. "رحمت امینی" کارگردان تمپو را آهسته نگه می‌دارد تا طبیعت فلسفی دیالوگ‌ها را منعکس کند. (دانش محدود ما از زبان فلسفی فارسی دنبال کردن برخی از این قسمت‌ها را مشکل می‌کرد؛ اما ما را بیشتر از موقعیت‌های شخصیت‌ها آگاه کرد که در جهت رابطه آنها به کار رفته بود.) پاکراه یک نمایشنامه خوب را فراهم کرده، کیفیت تمثیلی آن ما را از ابتدا تا پایان به سرنوشت شخصیت‌ها کنجکاو می‌کند. به عنوان آمریکای‌هایی که اولین فرصت برای تماشای تئاتر ایران داشتیم، فکر می‌کنیم این اثر ضیافتی برای ذهن و احساس بود.