در حال بارگذاری ...
...

مهم‌ترین اتفاق لذت تماشاگر از اثر است

مهم‌ترین اتفاق لذت تماشاگر از اثر است

نشست نقد و بررسی نمایش "پری خوانی عشق و سنگ" نوشته و کار "چیستا یثربی"، با حضور وی به عنوان کارگردان و سیما تیرانداز، بازیگر نمایش، شنبه ۲۲ خردادماه در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد.

به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی فرهنگسرای انقلاب، در این نشست یثربی درباره روند دراماتیک کردن متن با حضور یک بازیگر گفت: «واقعیت این است که این نمایش سال86 برای دو نفر نوشته شد: یک زن و یک مرد. اما کم کم به این نتیجه رسیدم که تمام دیالوگ‌های مرد صدای ذهنی زن درام است، مثل اینکه یک نفر خواب یا آرزوهایش را برای کسی تعریف کند. این زن در جایی صدای یک فرستاده را می‌شنود و بعد عاشق کلمات آن می‌شود. در جایی از نمایش قسم به "او" داده می‌شود و زن به دنبال شناخت آن "او" می‌رود. البته این مسائل مصادف شد با سفر من به کره. در آنجا من با نمایشی آشنا شدم به نام پانسوری(pansori)که شبیه به کابوکی بود؛ اما با این تفاوت که در کابوکی بازیگران زیادی وجود دارند؛ اما پانسوری نمایش یک نفره زنانه است، یعنی تنها یک زن آن را اجرا می‌کند.»
وی افزود: «در این نمایش یک زن در جلوی یک پاراوان داستانی را هم نقل می‌کند و هم بازی می‌کند که بسیار شبیه به نقالی است؛ اما با این فرق که زن در پانسوری بازی هم می‌کند و شخصیت‌های مختلفی را می‌سازد. این گونه نمایشی با اینکه من زبان کره‌ای بلد نبودم، برایم بسیار تأثیرگذار بود. وقتی به ایران برگشتم در سال 88 این متن را به بخش چشم‌انداز جشنواره فجر ارائه دادم که پذیرفته شد.»
این کارگردان تئاتر اشاره کرد: «در زمان تمرین متوجه شدم که متن می‌تواند کاملاً به صورت تک نفره هم اجرا شود و بسیار نزدیک به پانسوری است و وقتی یک نفره اجرا می‌شود، تندتر و با ریتمی بهتر اجرا می‌شود، بنابراین همه دیالوگ‌ها را در شخصیت زن گنجاندم. خوب متن‌هایی شبیه به این را من زیاد کار کرده بودم، مثل "شعبده و طلسم"، "زنان مهتابی مردان مریخی" یا "سرخ سوزان" ولی اجراهایی شبیه به این نداشتم. فرم اجرا روی متن بسیار اثرگذاشت.»
وی با بیان این که این اثر در ابتدا دارای زبانی آرکائیک بود؛ اما سپس به دلیل شکل اجرایی زبان آن تبدیل به زبانی امروزی شد، افزود: «در نهایت در این کار مجموعه‌ای از شیوه‌های شرقی وجود دارد یعنی نقالی، شبیه خوانی و پانسوری و البته درام غربی؛ چرا که در کار به طور کامل دیالوگ وجود دارد.»
یثربی اضافه کرد: «ما در حال زندگی در جهانی هستیم که تئاتر به شکل‌های مختلفی خودش را نشان می‌دهد. شکلی از تئاتر مستند در جهان وجود دارد که شخص می‌آید و در سالن تئاتر، حوادث شب پیش زندگی واقعی‌اش را تعریف می‌کند و تماشاگر با آن ارتباط برقرار می‌کند. برای من لذت و برقراری ارتباط تماشاگر با اثر مهم است و اینکه آن چیزی که اجرا می‌کنم شو(show) نباشد، بلکه تئاتر باشد.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما به تاریخ زنانه و مردانه اعتقاد دارید یا خیر گفت: «تاریخ به واسطه هر فردی که آن را می‌نویسد دچار تغییر می‌شود. تاریخی که من در چهارم دبستان خواندم با تاریخی که دخترم می‌خواند متفاوت است. من برای تاریخ زنانه اعتبار قائلم و به این تفاوتی که گفتید، اعتقاد دارم. خیلی‌ها به من می‌گویند تو فمینیست- اسلامی هستی. اما من نه فمینیستم نه فمینیست اسلامی. من یک زن مسلمانم و معتقدم بخش‌های مهمی از تاریخ اسلام در ارتباط با نظرات و دیدگاه‌های حضرت رسول(ص) نسبت به زنان به درستی روشن نشده است و نیاز به تحلیل بیشتری دارد. من سعی کردم بسیاری از این ناگفته‌ها را برای این کار با تحقیق پیدا کنم. جریان‌های زیادی وجود دارد که در این کار هم استفاده شده و در نهایت تمام نگاه و عشق این زن او را در شب مرگش که مصادف با معراج پیامبر است به فرهیختگی و کلمه می‌رساند.»
این نمایشنامه‌نویس خاطر نشان کرد: «کلمه دقیقاً آن چیزی است که در اسلام برای من بسیار دوست داشتنی است. ببینید اینطور بگویم که این کار مانیفست من در میانسالی است. من هرگاه خواستم نوشتن برای تئاتر را کنار بگذارم آیه‌ای از سوره ابراهیم به ذهنم آمده که می‌گوید: «کلمه پاک مثل درختی است که ریشه در زمین دارد و هر زمان به امر خدا میوه می‌دهد و کلمه ناپاک مثل درختی است که ریشه در هیچ جا ندارد و باد آن را می‌برد.»
این کارگردان تئاتر اشاره کرد: «این کار اصلاً درباره یک عشق محال است. اینکه زنی از قبیله‌ای کافر که در بچگی مجبور می‌شده به طرف پیامبر سنگ اندازی کند، عاشق کلمات پیامبر می‌شود و این کلمات او را یک عمر می‌کشاند تا از کسوت یک زن صحرانشین به یک زن فرهیخته تبدیل شود. من این نمایش را برای این نوشتم تا بگویم که عشق می‌تواند از کلمه شروع شود و به سرمد و ماورا برسد. این نمایش درباره اسلام، زن و ادبیات یعنی کلمه است.»
وی سپس به استفاده نکردن از دکور در نمایش پرداخت و گفت: «در پانسوری هم که این کار از آن متأثر است، تنها یک پاراوان است و یک نور تخت. البته ما نورپردازی داریم. در کار شرقی اصولاً این بازیگر است که دکور و فضا می‌آفریند. در این کار من هر چه صحنه را شلوغ‌تر می‌کردم کار را از هدفش دورتر کرده بودم. حتی اگر روابط به وجود آمده بین گروه موسیقی و بازیگر نبود، ترجیح می‌دادم گروه موسیقی هم روی صحنه دیده نمی‌شد.»
وی درباره نقش بازیگر در اجرا بیان کرد: «برای من مهمترین بخش متن است. همانطور که گفتم این متن سال 86 شکل گرفت؛ اما تا رسیدن به این اجرا تغییرات زیادی کرد. اما نظر بازیگر برای من خیلی مهم بود. اصلاً پیشنهاد مدرن کردن برخی قسمت‌های کار توسط خود خانم تیرانداز داده شد. وقتی طرف من یک بازیگر است و با او سابقه کار دارم، قطعاً نظرات او مؤثر است.»
یثربی در پایان درباره جایگاه این نمایش در مقایسه با دیگر آثارش گفت: «علاقمندم یک کارگردان خلاق باشم که کار فعلی‌اش با کار قبلی او متفاوت است. نمی‌خواهم کارم با پیش داوری دیده شود و همه بخواهند من را در کلیشه‌ای که در ذهنشان دارند ببینند. دوست دارم که "پری‌خوانی عشق و سنگ" نه در مجموعه کارهایم، بلکه به طور مستقل و بدون قضاوت پیشین دیده و فهمیده شود.»