نگاه ”عباس اقسامی” به نمایش ”خانه برناد آلبا” اثر فدریکو گارسیا لورکا و کارگردانی ”میکائیل شهرستانی”

"خانه برنادآلبا" نوشته "فدریکوگارسیا لورکا"، از جمله متونی است که به دفعات در ایران و سراسر جهان اجرا شده اما از آنجا که اثر مذکور دارای پتانسیل بالای اجرایی است، لذا هر کارگردان بنابر تحلیل و تاویل خود از متن، اجرایی متفاوت را ارائه داده بیآنکه اثر آسیبی ببیند، از جذابیتهای آن کاسته شود و هر روایتی ما را با بعدی از ابعاد نمایشنامه آشنا میکند.
"خانه برنادآلبا" به روایت میکائیل شهرستانی و با تلاش و جدیت هنرجویان جوان، خلاق و مستعد، اثری شایسته، ارزشمند و در خور توجه است.
خانه برنادآلبای میکائیل شهرستانی و گروهش، مرثیهایست بر وضعیت زنان در جامعهای که همچنان سنت و تفکر گذشته حاکم است و انسانها و خواستههایشان کوچکترین اهمیتی ندارد. جامعهای که به واسطه سنتهای خشک و خشن گذشته، زنان را در خانهها زندانی کرده و تنها سرگرمیشان آماده کردن جهیزیهای است برای زندگی با فردی که ناخواسته و به جبر و بر اساس تقدیر وارد زندگی آنها خواهد شد.
اثر مذکور، نمایشی است تلخ و سیاه به زبانی شاعرانه همراه با تصاویری متناسب با فضای اثر و شهرستانی در کارگردانی، میزانسن و هدایت شخصیتها، اثری به مراتب تلختر از متن ارائه داده و لذا با تصویری دهشتناک روبروییم از وضعیت و شرایط زنانی که اسیر قید و بندهای دست و پاگیر اجتماعی و فرهنگی هستند و قواعد خشک و بی روح خانوادگی و سنتی، آنان را از کوچکترین لذات زندگی محروم کرده و گویی اینان محکوم به رنج کشیدن و عذاب هستند و کارگردان اثر توانسته به خوبی با تاکید بر نقاطی از نمایش و شخصیتپردازی مورد نظر و تحلیلهای هم راستا با ابعادی از متن، نمایشی اجرا کند که تبلور عقدههای فرو خورده زنان در جامعه سنتی است.
نمایش مذکور تصویر جامعهای است مملو از خشم و فریادهای فروخورده؛ چرا که هرگز به امیال و خواستههای فردی و اجتماعی زنان جامعه مورد نظر نویسنده توجهی نشده و افراد نیز هیچ گاه به خود اجازه بروز آنها را ندادهاند. در نتیجه بیآنکه شخصیتها بخواهند امیال و خواستههایی که تبدیل به عقدههای درونی شده را در رفتارها، ژستها و چهره شخصیتها ناخودآگاه بروز بدهند، فشارهای جسمی و روحی به حدی است که زنان این خانواده را در خود مچاله کرده و ما تصویری دفرمه و اکسپرسیونیستی از آنان میبینیم.
جامعه تصویر شده در اثر به لحاظ عدم آزادیهای فردی و اجتماعی، و حاکمیت بلامنازع سنت در یک بحران احساسی و عاطفی به سر میبرد و این بحران هر لحظه ممکن است به انفجاری بیانجامد که حاصل آن چیزی جز تباهی و ویرانی یادگار گذشتگان نیست. اعمال فشار از نسل گذشته به نسل جدیدی که به دنبال آزادی است و اعمال محدودیتهای بی حد و حصر، جامعهای بیمار را پدید آورده و هیچ درمانی جز رها شدن برای خود نمیشناسد.
نسل جوان با تفکری مدرن از فرط فشار، اختناق و محدودیت در تضاد با نسل سنتی قرار گرفته و هر لحظه از اخلاقیات دورتر میشود و تلاش برنادا برای حفظ وضعیت موجود بیفایده است. این افراط و تفریط و خروج از اعتدال در هردو تفکر دیده میشود و میبینیم که تفکر مدرن به فکر رها شدن از هرگونه قید و بندی است لذا این خفقان، سرکوب و فشار وارد شده توسط برنادا حاصلی جز آنارشیگری ندارد و نهایتا طغیان شخصیتها را شاهد هستیم.
به هر حال اثر مذکور اثریست ارزشمند و در خور توجه البته در اجرا نقاط ضعفی هم دیده میشود از جمله تناقص در نوع بازیها و فضای انتزاعی و میزانسنهای فرمالیستی اثر، همچنین به دلیل عدم تعیین حد و مرزی برای صحنه و اکتفا به نور و عدم تعیین قواعد و قراردادی مشخص برای ورود و خروج بازیگران، بی نظمیهایی در تصاویر ایجاد شده و از انسجام اثر کاسته میشود. همچنین بعضی از صحنهها به دلیل عدم فضاسازی مناسب مانند صحنه تیراندازی برنادا، باور لازم را در مخاطب ایجاد نمیکند و عواملی مانند شکل و نوع تفنگ، افکت تیراندازی و از این قبیل موارد، ارتباط را برای لحظاتی قطع میکند؛ اما این موارد بسیار کم و در مقابل، ترکیببندیهای زیبا و شاعرانه کارگردان و بازیهای قابل توجه بازیگران جوان نمایش، اثری قابل قبول و جذاب را، به مخاطب ارائه میدهد.
از جمله بازی زیبای خدمتکار که به ظرایف و ریزهکاریهای شخصیتها پرداخته و با توجه به سن بازیگر و فاصله زیادش از نقش، نقشآفرینی زیبایی از وی را شاهد هستیم.
"خانه برناد آلبا" به کارگردانی "میکائیل شهرستانی" به دلایل مختلف ارزشمند و قابل توجه است و کارگردان اثر ثابت میکند که میتوان با یک گروه ناشناخته و جوان اما پرانرژی و مستعد و پیگیر، اثری همسطح آثار حرفهای و حتی برتر، ارائه داد و با گروهی با انگیزه میتوان دست به خلق تئاتر زد، نه اینکه تئاتر بسازیم، چرا که بسیاری تئاتر میسازند و لذا در اینگونه آثار نشانی از خلق و ابداع و باورپذیری دیده نمیشود؛ اما در اثری همچون خانه برناد آلبا نشانههای خلاقیت، پویایی و جذابیت با کمترین امکانات و کمترین صحنهپردازی دیده میشود و این به گروه اجرایی بر میگردد. امید است که با ایجاد شرایط مناسب و زمینه فعالیت برای چنین گروههای مستعد و خلاقی بتوان تئاتر را از خمودگی و تکرار نجات داد و بدون صرف هزینههای گزاف آثاری ارزشمند و متناسب با مسائل جامعه ارائه کرد.
در پایان باید از میکائیل شهرستانی به خاطرحمایت از گروههای جوان و انتقال تجربیات خود به آنها و معرفیشان به عرصه حرفهای و آموزش تئاتر و گسترش آن و همچنین اجرای ساده، صادقانه و دوست داشتنی خانه برناد آلبا تشکر کرد. به امید موفقیت روز افزون گروه اجرایی.