در حال بارگذاری ...
...

یادداشت ”محمدرضا خاکی” کارگردان نمایش ”روال عادی”

یادداشت ”محمدرضا خاکی” کارگردان نمایش ”روال عادی”

قرار بر این شد که به عنوان کارگردان یادداشتی بر اجرای نمایش "روال عادی" بنویسم، در همین ابتدای مطلب بگویم که این اولین باری است که چنین می‌کنم؛ من بر اجرای کارهای قبلی‌ام ـ "پرتره" اثر مروژک، و "مرغ دریایی" اثر چخوف ـ چیزی ننوشتم.

در بروشور نمایش "روال عادی" یادداشت خیلی کوچکی نوشته‌ام که به دلیل محدود بودن فضای بروشور بهتر می‌بینم که در این فرصت آن را در شکلی گسترده‌تر توضیح دهم. در بروشور چنین آورده‌ام که:
در تئاتر "متن" معمولاً در چارچوب میزانسن و در قالب پرسوناژهائی که در حالت گفت‌وگو هستند رویت پذیر می‌شود؛ صرف نظر از اینکه داستان پرسوناژها چه باشد، موقعیت‌هایی در صحنه ساخته می‌شود که همواره به عنوان داده‌هایی نمایشی ـ صحنه‌ای بیانگر معناهایی واقعی در جهان خارج از صحنه است. مجموعه گوناگونی از موقعیت‌ها، اشکال نمایشی متنوعی را پدید می‌آورد که به نسبت زمانه و واقعیت‌های بیرون از جهان متن، قابلیت تفسیر و تاویل پیدا می‌کنند؛ این قابلیت تفسیر و تاویل، کارگردان و گروه اجرایی را در برابر شیوه اجرا قرار می‌دهد که حاصل نوع قرائت آن‌ها از متن است. جهان درونی متن می‌تواند ما را به میزانسنی چشمگیر و پر تجمل و یا ساده و بی‌ پیرایه بکشاند؛ نکته اساسی این است که این انتخاب نه براساس خوش آمدن و جلب توجه تماشاگر و گیشه، که بر پایه ضرورت متن و معناهای خارج از صحنه (جهان تماشاگران) صورت گیرد.
چند سالی است که تئاتر ما دستخوش نوعی جاذبه‌های کاذب شده که متاسفانه روز به روز هم گسترش بیشتری پیدا کرده است. این موضوع به اصطلاح به شعار فریبنده " تئاتر برای همه " و به چگونگی برنامه ریزی و تدوین روش جذب تماشاگر به تئاتر برمی‌گردد. این برنامه از همان ابتدا بنا را بر این گذاشت که بهترین روش برای جلب توجه و کشیدن تماشاگر به سالن‌های تئاتر، استفاده از  "چهره‌های سینما و تلویزیون" و شهرت آنان است و از همان ابتدای امر مشکلی را بر سر راه تئاتر کشور قرار داد. مشکلی که بیش از یک قرن پیش در تئاتر اروپا تجربه شده بود و به روشنی هم مضرات آن را بزرگانی چون استانیسلاوسکی، آنتوان، میرهولد و... بیان کرده بودند. تئاتر اواخر قرن نوزدهم دستخوش چیزی شده بود که به  آن "ستاره محوری VEDETTARIAT "  می‌گفتند. درآن دوره تمام توجه مدیران تئاترها معطوف به گیشه و جذب تماشاگر به هر قیمتی بود، البته اکثر تئاترهای آن زمان توسط بخش خصوصی اداره می‌شد و به جز معدود تئاترهایی که نام امپریال (سلطنتی) و یا دولتی داشتند و از حمایت حکومت برخوردار بودند اکثریت تئاترها سرگرم دخل و خرج و برنامه‌ریزی برای فروش بیشتر و گیشه بودند و به همین دلیل در اکثر آن‌ها نمایش‌های صرفا سرگرم کننده و "ودوویل‌های" خنده‌آور و فاقد محتوا به نمایش در می‌آمد. در آن زمان هم، چنین پنداشتند که برای جذب تماشاگر به تئاتر از روش ستاره‌سازی استفاده کنند، به همین دلیل هر تئاتری یک یا دو ستاره داشت و همه چیز حول زیبایی چهره و شهرت و یا توانایی‌های غریزی آنان برنامه‌ریزی می‌شد و در واقع تماشاگر نه به خاطر ارزش‌های فرهنگی ـ هنری نمایش و اجرا بلکه برای دیدن فلان ستاره بر صحنه، به تئاتر می‌رفت. انعکاسی از این نوع تئاتر در نمایشنامه "مرغ دریایی" اثر چخوف وجود دارد که در آن چخوف از زبان "تربلف" به بیان بی‌ارزش بودن این نوع تئاتر پرداخته است. حال پس از گذشت کمی بیش از یک قرن از پیدا شدن تئاتر در کشور ما، چنین به نظر می‌رسد که سیاست برنامه‌ریزان بر آن قرار گرفته که راه عبور از گیشه و استفاده از چهره‌ها را به عنوان مسیر ضروری تئاتر قلمداد کنند و چنین بپندارند که تنها راه همین است و "میزان" موفقیت، آمار فروش و گیشه است و بس! همین جا اعلام کنم که این راه نه  تنها کمکی به تئاتر از پا افتاده ما نمی‌کند، همین خرده رمقش را هم می‌گیرد و زمینه‌های مرگ قطعی آن را فراهم می‌کند. در کشورهای پیشرفته‌ای که از سابقه و تجربه‌های فراوان تئاتری برخوردارند همچنان از تئاتر حمایت می‌کنند و با آنکه بسیاری از چهره‌های سینمایی از شهرت عالمگیر برخوردارند اما صحنه تئاتر متعلق به بازیگران تئاتریست و تنها موقعی ممکن است که بعضی از ستاره‌ها به سوی تئاتر رو آورند که نیازمند تجدید قوا و تجدید تجربه ارتباط زنده با تماشاگر تئاتر باشند. نمی‌توان با استفاده از سیستم ستاره محوری و نگاه به گیشه، تئاتری پویا و جستجوگر آفرید. به هر حال وصل کردن تئاتر به گیشه که فعلاً به صورت درصدی شروع شده و توسل به چهره‌ها برای خوشایند تماشاگران را نباید امری اتفاقی و در جهت حمایت از فرهنگ تئاتری تلقی کرد این امر نه تنها در راستای شعار تئاتر برای همه نیست بلکه از آنجا که همه توجه را متوجه گیشه می‌کند، راه را برای اجرای تئاترهای ظاهر فریب با بلیط‌های گران قیمت هموار می‌کند و راه علاقه‌مندان واقعی تئاتر که اکثر آن‌ها دانشجویان و طبقات کم در آمد هستند را به تئاتر مسدود  می‌کند.
این مقدمه را برای آن نوشتم تا بگویم که در اجرای نمایش "روال عادی" نگاه ما نه  ستاره محور است و نه درگیر شیرین کاری‌های وابسته به گیشه! نمایش "روال عادی" اتفاقاً به لحاظ مضمون و نوع اجرا، نمایشی غیر منتظره و شاید هم تا حدودی غیر روالی است زیرا از متنی بدیع و سرشار از نوآوری تکنیکی برخوردار است و برخلاف بعضی از شکل‌های رایج که می‌کوشند برای ایجاد جاذبه، صحنه را پر از شلوغی و زرق و برق صحنه کنند، تا حد ممکن سعی شده که از سادگی هر چه بیشتر برخوردار شود تا از نظر فکر اجرا با جهان تماشاگر همراهی بیشتری پیدا کند.
در مورد داستان نمایش هم اشاره کنم، با آنکه داستان آن حول یک ملاقات کاری بین یک خبرچین و رئیس جدیدش (کمیسر) می‌چرخد و بر همین اساس چیزی عادی و روزمره است اما، همین ملاقات از چنان ظرافت و پیچشی برخوردار است که از همان لحظات اول تماشاگر را درگیر کشمکش باورنکردنی و فوق العاده جذاب خود می‌کند. روال عادی نوشته "ژان کلود کری یر" یکی از برجسته‌ترین سناریست‌ها و درام‌نویسان معاصر فرانسه است. متن این نمایش را که از سادگی و روانی خوبی برخوردار است اصغر نوری ترجمه کرده و توجه من به عنوان کارگردان در اتخاذ شیوه اجرا بیش از هر چیز دیگری، معطوف به سادگی در استفاده از همه عناصر بوده است. کوشیده‌ام تا همه عناصر اجرا از لباس و نور و افکت و طراحی صحنه، تا نوع بازی بازیگران، تا حد ممکن از سادگی و یکپارچگی لازم برخوردار شوند تا بتوانم هر چه بیشتر توجه تماشاگران را متوجه اصل رویداد صحنه‌ای، یعنی چگونگی ملاقات این دو پرسوناژ و جهان درونی آن‌ها کنم. نکته قابل توجه این است که با آنکه روال عادی موضوعی جدی دارد، اما نمایشی سرشار از طنزی هوشمندانه است. طنزی که از شوخ و شنگی و ظرافت خاصی برخوردار است و همین هم باعث می‌شود تا تماشاگر کنجکاو هنگام تماشای این نمایش در حالیکه می‌خندد فراموش نکند که در حال دیدن نمایشی جدی است.  
از آنجا که در تئاتر شهر ما، بسیاری از اجراها، از جمله "روال عادی"، از شرایط و امکانات تبلیغاتی و اطلاع رسانی  یکسان و گسترده برخوردار نیستند و راه به بیلبوردهای تبلیغاتی و تلویزیونی ندارند؛ می‌خواهم از همین فرصت استفاده کنم و تئاتر دوستان را به دیدن این نمایش ترغیب کنم. روال عادی همه روزه در ساعت 19:45 با بازی‌های هنرمندانه مسعود دلخواه و ایوب آقاخانی  در سالن سایه به اجرا در می‌آید.