در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش ”موک کوچولو” به نویسندگی ”ویلهلم هاوف” و کارگردانی ”سلاوچو مالنو”

نگاهی به نمایش ”موک کوچولو” به نویسندگی ”ویلهلم هاوف” و کارگردانی ”سلاوچو مالنو”

انور سبزی: "موک کوچولو" کاری از کشور بوسنی و هرزگوین، شرکت کننده در بخش بین‌الملل سیزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران است. این نمایش، داستان بسیار ساده و سر راست و بی‌شیله‌پیله‌اش را توسط چهار شخصیت اصلی روایت می‌کند.

این نمایش، با حفظ سنت قصه‌گویی، قصه‌ای پر فراز و نشیب و سرشار از خرق عادت و تصادف و جادو را انتخاب کرده که بیشتر به قصه‌های جن و پری می‌ماند. سفر ماجراجویانه موک کوچولو و برخورد او با شخصیت‌ها و اتفاقات و وسایل و ابزار آلات جادویی (عصا و...) و تغییر شکل یافتن‌اش، مایه اصلی روایت این نمایش قصه‌گو را تشکیل داده است. قبل از اجرا، خلاصه‌ای از مهمترین اتفاقات نمایش به زبان فارسی برای تماشاگران بازگو می‌شود و اینگونه مخاطب از ابتدا با کلیّت نمایش آشنا می‌شود و به راحتی با سیر حوادث نمایش پیش می‌رود.
"موک کوچولو" براساس کلّی‌ترین طبقه‌بندی‌ای که از انواع نمایش‌های عروسکی در دست است، زیر مجموعه نمایش عروسکی نخی قرار می‌گیرد. این نوع از نمایش عروسکی، از لحاظ قابلیت حرکتی، بیشترین و متنوع‌ترین و کامل‌ترین حرکت‌ها را پوشش می‌دهد. این تنوع حرکتی به ویژه در چند صحنه از اجرا، مثلاً صحنه‌های رقص دخترک، کاملاً مشهود است و تماشاگر از دیدن آن همه شباهت به حرکت‌های انسانی، متعجب شده و لذت می‌برد. اما گاهی مواقع، علی رغم امکان بالای تنوع حرکتی عروسک‌ها در این نمایش، از ظرفیت‌های آن استفاده چندانی نشده و طراحی حرکت عروسک‌ها، فدای قصه پر و پیمان آن شده است؛ قصه‌ای که ابتدا و انتها‌ی‌اش توسط چند راوی (همان عروسک‌گردان‌ها) نقل می‌شود و گاهی نیز در لابه‌لای نمایش، عروسک‌گردان در نقش راوی، قطعاتی از آن را بازگو می‌کند. با این وجود، موک کوچولو یک نمایش عروسکی واقعی است که نقش عروسک‌ها در آن کاملاً محوری است؛ میزان فانتزی قصه و اجرا به دلیل وجود عناصری همچون کفش جادویی، عصای جادویی، تغییر شکل یافتن و غیره، امکان اجرای این نمایش را به هر شیوه‌ای غیر از عروسکی نفی می‌کند. همچنین این نمایش، با مطرح کردن مسائل فوق طبیعی، هر چه بیشتر نسبت‌های خود را با دنیای رئالیستی کم می‌کند و بر میزان تخیل قصه و اجرا می‌افزاید و اثری سرگرم‌کننده می‌آفریند.
 با توجه به اینکه قدرت حرکتی عروسک نسبت به انسان (و یا موجودات زنده به طور کلّی) کمتر است، دست کم مخاطب باید بتواند تغییر احساسات این عروسک بی‌جان را تشخیص دهد؛ اما حتی همین انتقال تغییر احساسات عروسک توسط ظاهر عروسک، مسئله‌ای بسیار پیچیده و سخت است؛ بنابراین با کمک عناصر دیگری همچون طراحی حرکت‌های آن، صدای عروسک، طراحی نور، لباس و غیره سعی می‌شود تا این تغییر احساسات به تماشاگر منتقل شود. از این نظر، موک کوچولو با هماهنگی و انسجام تمامی عناصر اجرا، در انتقال تغییر احساسات شخصیت‌هایش، به ویژه موک، موفق عمل کرده و مخاطب به راحتی با آن پیش می‌رود. هرگاه نمایش قرار است که فضاهایی متنوع (شاد، غمگین و...) خلق کند و یا اتفاقی را از حادثه‌ای دیگر مجزّا نماید و این تفکیک، احساسی خاص را به تماشاگر منتقل کند، نور و موسیقی بیشترین کاربرد را می‌یابند و بسیار به اجرا کمک می‌کنند؛ همچنین ضرباهنگ سریع و مناسب اجرا و دوری‌ کردن از نمایش بخش‌هایی از قصه که اهمیت چندانی ندارد، نه تنها مانع از خستگی تماشاگر شده بلکه به این مسئله نیز کمک شایانی کرده است.
"موک کوچولو" با بهره‌گیری از ویژگی‌هایی همچون حرکت و آواز، موسیقی پر تحرک و شاد، رقص نور، رنگ‌های گرم، اتفاقات مافوق طبیعی، قصه‌ای پر حادثه و سریع و تصاویر متنوع، اثری نه تنها مناسب برای مخاطب خردسال و کودک است بلکه سایر تماشاگران نیز پا به پای کودکان از آن بهره کافی را برده ولذّت می‌برند. طراحی شخصیت‌های این نمایش نیز به گونه‌ای است که با همان دیدن اولیه، تماشاگر متوجه ویژگی‌های شخصیتی آنها خواهد شد و به راحتی آنها را از یکدیگر متمایز می‌کند. این ویژگی به ویژه برای مخاطبان کودک اجرا بیشتر مهم و حیاتی به نظر می‌رسد چرا که آنان می‌خواهند بلافاصله پس از تماشا، بتوانند تشخیص دهند که با چه شخصیتی روبرو هستند. همچنین طراحی لباس عروسک‌گردان‌ها و سادگی آن، که شباهتی نیز با لباس نقال‌های خودمان دارد، صمیمیتی را بین تماشاگر و اجرا به وجود می‌آورد که به راحتی باعث اعتماد تماشاگر می‌شود. این خصلت، به ویژه در آغاز و پایان نمایش که عروسک‌گردان‌ها به راوی نمایش تبدیل می‌شوند، بیشتر به چشم می‌آید. ضمناً حضور نامحسوس و بی‌اغراق آنها در طول نمایش از دیگر نکات مثبت حضورشان در نمایش است.
اما تنها مسئله‌ای که در اجرای این نمایش، دقیق و حساب شده نیست و با سایر عناصر اجرا، علی‌رغم کاربردهای گوناگونش، چندان هماهنگی ندارد، طراحی صحنه نمایش است. صحنه این نمایش از سکویی دایره‌ای تشکیل شده که روی آن دو لتّه (گاه در نقش باروهای یک شهر، گاه پنجره، گاه دروازه، خانه و...) قرار گرفته است. دو عروسک‌گردان زن نمایش، پشت این دو لتّه می‌ایستند و عروسک‌ها را به حرکت در می‌آورند. گاهی نیز فضای کنار این سکّوی گرد، به محدوده بازی عروسک‌ها اضافه می‌شود. جدای از رنگ‌ آمیزی سرد و بی‌روح صحنه نمایش، کوچک بودن محدوده صحنه نمایش، در مواردی مانع از انجام حرکت‌ عروسک‌ها به صورت کامل و دقیق می‌شود. بنابراین گاهی عروسک‌ها برای ورود و خروج از صحنه، به ناچار با هم برخورد می‌کنند و یا از مسیرهایی غیر از مسیر اصلی ورود و خروج عروسک‌ها، که با تماشاگر قرار داده شده، وارد یا خارج می‌شوند.
به طور کلی تماشاگر نمایش "موک کوچولو" از آنجا که معنای زندگی را از این نمایش استنباط می‌کند، به عروسک‌های آن، اعتبار زنده بودن را اعطاء می‌کند و با آن همراه می‌شود؛ نمایشی که بخش زیادی از موفقیت‌اش را مدیون داستان ساده و کودکانه‌اش است.