در حال بارگذاری ...
...

یکی از مشکلات تئاتر تجربی در ایران گرته‌برداری ناقص است

یکی از مشکلات تئاتر تجربی در ایران گرته‌برداری ناقص است

بیست‌وششمین نشست کانون رنگین‌کمان فرهنگسرای انقلاب به نقد و بررسی نمایش "گل" با طراحی و کارگردانی "یاسر خاسب" اختصاص داشت.

به گزارش سایت ایران تئاتر، در این نشست که با حضور کارگردان اثر برگزار شد شهرام کرمی، رحیم عبدالرحیم‌زاده و بهزاد صدیقی به نقد و بررسی این اثر پرداختند.
در ابتدای جلسه بهزاد صدیقی "گل" را نمایشی درباره مفهوم ازلی و ابدی خلقت خواند و گفت: «این مفهوم با زبان بدن و حرکت و عناصری همچون موسیقی و نور خلق می‌شود و تماشاگر از ابتدا تا انتها با این مفهوم عمیق انسانی همراه می‌شود.»
سپس "یاسر خاسب" ریشه‌های این شکل از تئاتر را ملهم از گذشته خود خواند و گفت:‌ «این شکل از تئاتر از فضایی که در آن زندگی کرده‌ام، سرچشمه می‌گیرد. همه چیز از طبیعت برمی‌خیزد و هر چیزی که انسان می‌تواند با آن در تماس باشد.»
وی افزود: «در کودکی دوستان ناشنوای زیادی داشتم و همین مرا به استفاده از زبان بدن سوق داد.»
خاسب در ادامه گفت: «همیشه دوست دارم یاد بگیرم و نقد شوم. هنوز هم ناشنوایان را به اجراهایم دعوت می‌کنم تا ببینم ارتباط برقرار می‌شود یا خیر.»
سپس "شهرام کرمی" گفت: «خاسب در این اجرا صرفاً متکی بر ویژگی‌های فیزیکی نیست و مضمون را هم در نظر گرفته است. از موضوع آفرینش تا عناصر اربعه در این نمایش به کار گرفته شده است.»
وی افزود: «عنصر اصلی این اجرا ایجاد شگفتی نزد مخاطب است.»
سپس "رحیم‌ عبدالرحیم‌زاده" به خاستگاه اولیه این نوع از تئاتر یعنی تئاتر فیزیکال پرداخت و گفت: «این شکل از تئاتر از یک‌ سو از جریان‌های آوانگارد مایر هولد در روسیه و آرتو در فرانسه وام گرفته است. از سوی دیگر وام‌دار کورئوگرافی مدرن و آثار کانینگهام و پینا بائوش است و در کنار آن متأثر از میم معاصر و کارهای لوکوک و مارسل مارسو است.»
وی افزود: «یکی از مشکلات تئاتر تجربی ایران، گرته‌برداری ناقص از جریان‌های تجربی دنیا است، اما در کار خاسب یک ویژگی اصیل و بومی به چشم می‌خورد و همین باعث می‌شود برای مخاطب تبدیل به تجربه‌ای دست اول شود.»
وی با اشاره به تئاتر مشقت آرتو گفت: «در این نوع تئاتر، تماشاگر ریاضت نمی‌کشد، بلکه این بازیگر است که ریاضت می‌کشد و رنج می‌بیند و رنج او مخاطب را به تعالی و شهود می‌رساند.»
"بهزاد صدیقی" نیز در ادامه بحث گفت: «متأسفانه آنچه در تئاتر تجربی ما اتفاق می‌افتد ناشی از ناآگاهی برخی از هنرمندان است و این تماشاگران را دلزده می‌کند، در حالی که این اثر چون کپی نیست هم تماشاگر عام و هم تماشاگر خاص را جذب می‌کند.»
عبدالرحیم‌زاده نیز یکی از ویژگی‌های نمایش را مشارکت مخاطب در خلق معنا ذکر کرد و گفت: «این نمایش به واسطه تصویر و حرکت نشانه تولید می‌کند و این مخاطب است که با توجه به درک خود نشانه‌ها را تأویل می‌کند.»
"شهرام کرمی" نیز یکی از ویژگی‌های مثبت نمایش را ایجاد تعلیق خواند و گفت: «بازیگر در این اجرا تنها نمی‌خواهد اندام خود را به رخ بکشد. وی در هماهنگی کامل با بازیگر مقابلش قرار دارد و هر دو به یک اندازه در کار دیده می‌شوند.»
یاسر خاسب نیز در ادامه جلسه عنوان کرد: «اصل کار حرکت و بدن، به انسان نخستین باز می‌گردد و بدویت کار برایم بسیار اهمیت دارد.»
وی افزود: «من همیشه در کارهایم زخمی هستم، اما این زخم‌ها را دوست دارم.»
صدیقی نیز با اشاره به ضرورت حضور دراماتورژ در کنار گروه گفت: «در این اجرا بدن ترکیب‌های متنوعی در صحنه به وجود می‌آورد و بدون پیچیده‌گویی مرسوم تئاتر تجربی ارتباطی موفق با مخاطب برقرار می‌کند.»
عبدالرحیم‌زاده نیز در بخش پایانی سخنانش به وجوه تجربی کار اشاره کرد و گفت: «یکی از مهمترین وجوه تجربی کار بازگشت به ریشه‌ها است که در بسیاری از آثار تجربی همچون گروتفسکی و پیتر شومان دیده می‌شود.»
وی استفاده از فضای خالی و زبان تصویری و نشانه‌ساز را از دیگر وجوه تجربی این اجرا خواند.
این منتقد تئاتر با تأکید بر عنصر بدن در این اجرا گفت: «بدن در این گونه اجرا اهمیت ویژه‌ای دارد و بازیگر باید به شدت از آن مراقبت کند تا مانند برخی گروه‌ها که در گذشته به تئاتر فیزیکال روآورده و از آن لطمه خورده‌اند، گروه بدن دیوانه نیز با رهیافت علمی در شناخت بدن به کارش ادامه دهد.»
این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران به کار خود پایان داد.