نگاهی به نمایش ”ماه شب دیگر” به کارگردانی”شارلوت پویک یولن” از هلند

رحیم عبدالرحیمزاده: تئاتر رسانهای ملموس و واقعی است و هم از این رو خلق تخیل و جهان تخیلی در تئاتر همواره امری دشوار است. اگر سینما به واسطه تروکاژهایش به راحتی امکان خلق جادو را در مقابل چشمان مخاطب میدهد، تئاتر از آن رو هنری زنده است که همه چیز آن در مقابل چشم تماشاگر اتفاق میافتد و کمتر مجالی برای خلق فضاهای تخیلی دارد.
هر چند از قرن بیستم به این سو، تئاتر برای شکست سیطره سنگین رئالیسم همواره راههای مختلفی را برای خلق تخیل بر صحنه آزموده است.
نمایش عروسکی از گونههای نمایشی است که نسبت به نمایش غیرعروسکی امکان خلق این جهان تخیلی را بیشتر فراهم میسازد و هم از این رو است که آثار کودک برای خلق فانتزیهای کودکانه بیشتر به این گونه روی میآورند و یا حتی تئاتر تجربی قرن بیستم نیز از آرتو و گوردون کرگ به آن سو، استفادههای متنوعی از عروسک برای خلق این جهان تخیلی کرده است که آثار کارگردانانی چون پیتر شومان و تادئوش کانتور نمونه تمام عیار آن است.
نمایش "ماه شب دیگر" راههای دیگری برای خلق تخیل در صحنه در مقابل تماشاگران میگشاید؛ راههایی کمتر تجربه شده و در عین حال ساده.
این نمایش اصولاً دربارة تخیل است. درباره خوابهایی که دزدیده شدهاند و دخترکی که در پی یک سنگ درخشان جادویی برای بیدار شدن از خواب است. چنین مضمونی یعنی ورود به جهان رویا مستلزم خلق جهانی رویایی برای مخاطبان نمایش است که نمایش "ماه شب دیگر" به خوبی از عهده آن برمیآید. در ادامه این جستار چند تمهید اجرا را برای خلق این جهان تخیلی بررسی خواهیم کرد.
نمایشنامه
نمایشنامه این اثر کاملاً از فضایی تخیلی بهره میگیرد و این تخیل را به تمامی جهان اثر جاری میکند. در این نمایشنامه مخاطب با طیفی گسترده از شخصیتها روبرو است از شخصیتهای کاملاً انتزاعی همچون مورفوس و هیپنوس گرفته تا شخصیتهایی برخاسته از فایلها و قصههایی همچون گربه و کلاغ و تا شخصیتهایی انسانی و واقعی همچون ایریس یا همان دختر قهرمان قصه.
کنار هم قرار گرفتن این طیف گسترده شخصیتها جهانی کاملاً تخیلی در نمایشنامه اثر میسازد. جهانی که بیشباهت به داستان مشهور "آلیس در سرزمین عجایب" نیست که در آن جا نیز آلیس از دری کوچک به همراه خرگوشش به جهانی رویایی گام مینهد.
تناسب و اندازه
یکی از مهمترین تمهیدات کارگردان برای خلق جهان تخیلی اثر، دست بردن آگاهانه وی در تناسبات و اندازهها است. در این نمایش ما از شخصیتهای غول پیکر تا شخصیتهایی بسیار ریز را مشاهده میکنیم. دروازهای که ایریس از آن وارد میشود تناسبی با جسم وی ندارد. خود ایریس در جهان رویا بسیار ریز و در جهان واقعی درشت نشان داده میشود و کارگردان مدام با این تغییر در ابعاد و اندازهها بازی میکند و از واقعیت بیرونی در اثرش کاملاً واقعیتزدایی میکند.
نور و موسیقی
از دیگر تمهیدات مهم کارگردان برای خلق جهان تخیلی مدنظرش، استفاده آگاهانه وی از نور و موسیقی است. در همان لحظات آغازین اجرا با حضور یک افه نوری، نمایش قراردادی مبتنی بر تخیل با تماشاگرش میبندد و در طول اجرا نیز ما شاهد سایه روشنها و استفاده از نورهای لکهای هستیم که کاملاً فضای وهمی مدنظر کارگردان را در نمایش باز میکند و موسیقی و ضرباهنگ کند آن نیز به کمک خلق این جهان وهمی میآید.
دکور
دکور این نمایش یک دیواره است که سنگی آن را مسدود کرده است. دیوارهای که سراسر آن را چینهای فراوان فراگرفته است. این دیواره پرچین و چروک جدای از آنکه بافت خاصی در مقابل مخاطب به وجود میآورد، بافتی که نشاندهنده یک جهان تخیلی است، از سوی دیگر در مقابل نورهایی که از زوایای مختلف به آن تابیده میشود هر بار تغییر شکل میدهد و به هیأتی متفاوت در مقابل تماشاگر ظاهر میشود.
وزن
از دیگر تمهیدات کارگردان بازی با وزن است. تخته سنگی که دیواره را پوشانده در دستان پیرزن همچون پر کاهی به نوعی حرکت میکند و شکل حرکات پیرزن نیز یک نوع بیوزنی را تداعی میکند.
ریتم
استفاده از ریتم کند در این نمایش علاوه بر آنکه بر تعلیق موجود در فضا میافزاید، فضایی وهمناک نیز در نمایش ایجاد میکند که کاملاً متناسب با فضای تخیلی و کابوسوار نمایش است.
تکنیکهای اجرایی
کارگردان برای خلق این جهان تخیلی و استفاده از تمامی زوایای صحنه خود را در استفاده از عروسکها تنها مقید به یک تکنیک واحد نمیکند و شاهد استفاده از عروسک دستکش تا ماریونت و تا شیوه بونراکو و تنپوش هستیم و این خود آزادی عمل فراوانی به کارگردان و گروه اجرایی برای خلق این جهان تخیلی میدهد.
به واسطه چنین تمهیداتی "ماه شب دیگر" نشان میدهد که میتوان به شکل زنده و در مقابل چشمان تماشاگر نیز جادوی صحنه را آفرید و جهانی سرشار از تخیل را برای وی باز ساخت. جهانی که یادآور سینمای تیم برتون و تخیل خلاق و سرشار وی است.