در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش ”پالدین‌های فرانسه” به کارگردانی ”انزوتوما” از ایتالیا

نگاهی به نمایش ”پالدین‌های فرانسه” به کارگردانی ”انزوتوما” از ایتالیا

مهدی نصیری: اغلب نمایش‌های عروسکی در جهان فانتزی اجرا، اشیاء و عروسک‌های بی‌جان را به موجوداتی زنده و متحرک تبدیل می‌کنند، که برای دقایقی با خودنمایی بر روی صحنه جهانی دیگر را با تمام جذابیت‌هایش بازسازی می‌کرده و به تماشا می‌گذارند.

 اما در میان همه انواع آثار عروسکی شیوه‌هایی هم وجود دارند که در آنها بازیگران در لباس عروسک و همچون عروسک‌ها به حرکت در می‌آیند تا آنچه را که در شکل و شیوه واقعی امکان تولید ندارد به اجرا بگذارند.
"پالدین‌های فرانسه" چنین رویکردی را به عنوان شیوه اجرا انتخاب کرده است. بازیگران با صورت‌های نقاشی شده، لباس‌های خاص و رنگارنگ و کلاه‌هایی که با استفاده از اشیاء قدیمی ساخته شده‌ به عروسک‌هایی تبدیل شده‌اند که بهترین ابزار برای اجرای متن به حساب می‌آیند.
حضور این بازیگران و تبدیل شدن‌شان به عروسک‌ها در راستای اهداف ژرف ساختی و محتوایی نمایش هم قرار می‌گیرد؛ جنگ با همه پوچی و پایان تلخ و غم‌انگیز آن در نمایش "انزو توما" به عنوان یک بازی تراژیک محمل پرداخت داستان قرار گرفته است. نگاه کارگردان و نویسنده به موضوع جنگ در این نمایش به نگاه فانتزی و جهان متفاوت عروسکی نزدیک‌تر شده است. نویسنده و کارگردان نمایش به جنگ همچون یک بازی نگاه می‌کنند. در واقع شخصیت‌های نمایش نمی‌جنگند، بلکه بازی داده می‌شوند و علیرغم اینکه فکر می‌کنند نسبت به وقایع و سرنوشت‌شان آگاهی دارند، در این بازی تنها به عروسک‌هایی در دست عروسک‌باز می‌مانند. بنابراین رویکرد، انتخاب بازیگران و قرار دادن‌شان در لباس، فرم و شکل عروسکی، انتخابی درست و منطقی به نظر می‌رسد.
شخصیت‌های نمایش "انزو توما" با نخ‌‌هایی که دست‌ها، پاها و بدن آنها را به حرکت در می‌آورد در واقع عروسک‌هایی در دست راوی قصه هستند و ظاهراً خود بازیگران و همچنین شیوه حضورشان در صحنه نیز کاملاً در راستای نقش محتوایی وجود آنها در داستان قرار می‌گیرد و در گستره‌ای محدودتر بازی داده می‌شود.
این قهرمانان علیرغم آنچه که تصور می‌کنند، تأثیر و دخالتی در سرنوشت خودشان ندارند. داستان زندگی و پایان حضورشان در جهان قصه از همان ابتدای نمایش و از لحظه شنیده شدن نریشن از زبان راوی رقم خورده است. بنابراین پهلوانان نمایش بازیچه دست هستند و بهترین شکل برای اثبات این موضوع می‌تواند تبدیل کردن انسان‌ ـ بازیگرها به عروسک‌ها بوده باشد. از این مهمتر ‌ آنکه نخ‌ها و چوب‌ها و قرار گرفتن چندین و چند باره بازیگران در قفسه عروسک‌ها به طور مستمر این نقش و جایگاه عروسکی را مورد تأکید و توجه قرار می‌دهد.
بازیگران ایتالیایی نمایش هم البته با نوع حرکت و تغییرات پی‌درپی لحن و صدا این کارکرد را به گونه‌ای مؤثرتر به نتیجه مورد انتظار نزدیک‌تر می‌کنند. تقریباً در بیشتر لحظات اجرای نمایش عروسک ـ بازیگرها آنقدر در بازسازی و اجرای حرکت منقطع و شکسته عروسکی موفق عمل کرده‌اند که اصلاً در ذهن تماشاگر تبدیل به عروسک‌های بازی می‌شوند. صحنه‌های جنگ و مبارزه، ورود و خروج بازیگران به صحنه، حرکت دست‌ها، پاها، سر و... همه و همه در راستای هدف مذکور قرار گرفته‌اند و از این بابت شکل و شیوه اجرا را به درستی در راستای محتوای اثر قرار داد‌ه‌اند. البته باید یادآور شد که شبیه‌سازی حرکات و تقلید حضور عروسکی بازیگران، چندان متکی و مقید به رعایت جزئیات نیست. بنابراین اگرچه بازیگران کاملاً به عروسک بدل نمی‌شوند اما تصور این تبدیل شدن را به وسیله بازی موفق‌شان و در کلیت تماشا ایجاد کرده‌اند. چهار بازیگر نمایش، با کمک مهارت‌شان در اجرای نقش و در هماهنگی مطلوب با سایر اجزاء نمایش کاملاً در جهت شیوه مورد انتظار عمل کرده‌اند و از این جهت می‌توان حضور آنها را در کلیت اجرا مثبت و مطلوب ارزیابی کرد.
نکته دیگر آنکه کارگردان ایتالیایی برخلاف بسیاری از اجراهای ایرانی که به اسارت و وسعت صحنه تالار اصلی در می‌آیند، به خوبی توانسته، صحنه ساده و کاربردی اجرایش را با رعایت تمام مؤلفه‌های مورد نیاز آرایش دهد. "توما" صحنه وسیع تالار اصلی را با دو قفسه (صندوق) عروسک‌ها در دو طرف، چهارچوب صحنه نمایش عروسکی در عمق و یک پرده در انتها کاملاً محدود کرده و به فضای مطلوب مورد نیازش دست ساخته است. صحنه‌ای که در نهایت سادگی قطعاً تابع قواعد ریاضی مساحت صحنه است و براساس نوع میزانسن‌ها و محدوده و محیط تأثیر مورد نیاز انتخاب شده است.
بدین ترتیب قفسه‌های چپ و راست صحنه، ضمن تأکید بر حضور و اهمیت جایگاه عروسک‌ها محل ورود و خروج بازیگران را به بخشی از میزانسن صحنه تبدل کرده‌اند. قاب ساده، عمق صحنه میزان و محدوده استاندارد صحنه نمایش عروسکی را تعیین کرده و در ضمن اجازه خروج آزادانه میزانسن‌ها و بازی‌ها را هم به عروسک‌ ـ بازیگران نمایش می‌دهد و بالاخره پرده انتهای صحنه به خوبی در کنار تغییرات نورپردازی به فضاسازی بصری و خلق مکان و رویدادگاه مورد انتظار کمک می‌کند. بنابراین کارگردان نمایش "پالدین‌های فرانسوی" به درستی و بدون استفاده از فضای وسیع و ابزارهای اضافی، کاملاً در خدمت اجرا قرار گرفته و بدون اینکه به چشم بیاید به رویدادهای اجرایی و حضور عروسک ـ بازیگران در صحنه کمک کرده است.
"پالادین‌های فرانسه" مثل بسیاری از دیگر نمایش‌های ایتالیایی افسانه و قصه را محمل پرداخت داستان قرار داده است. اما حسن اصلی روایت این افسانه برای تماشاگران امروز در آن است که کاملاً معاصر شده و اگر چه جغرافیا و مکان در آن مورد اشاره قرار می‌گیرد اما در مجموع هیچ وابستگی به مکان و زمان ندارد. نمایش به دنبال ارائه تعریفی از زندگی است و با نگاهی فانتزی به سخت‌ترین و غم‌بارترین وجوه آن اشاره دارد. جنگ در داستان نمایش همچون یک بازی مورد توجه قرار گرفته و شخصیت‌های نمایش در این بازی فریب دست عروسک‌باز و راوی آگاه به بازی را می‌خورند. البته باید تأکید کرد که شیوه روایت ایتالیایی، حتی تلخی این بازی سرنوشت را هم به لحنی ساده و روان و در عین حال شیرین تبدیل کرده و در مقابل تماشاگر قرار می‌دهد. عشق و فریب ابزار گذر از سردی خشک چالش میان انسان و مبارزه (جنگ و مرگ) است. در واقع افسانه پریوار "پالدین‌های فرانسه" با ورود جهان جذاب یک زندگی فانتزی از همة موضوعات و محمل‌های مطلوب داستانی به خوبی بهره‌گرفته و به میزان مؤثر عشق، جنگ، مرگ، زندگی، رویا و... را با یکدیگر در هم می‌آمیزد.
صحنه زیبای سفر آستولفو به ماه برای بازگرداندن شعور گمشده اورلاندو یکی از فصول زیبای نمایش را با خود به همراه می‌آورد که حاصل در هم آمیختن مطلوب و مناسب حوزه‌های مختلف موضوعی و ویژه جهان افسانه و قصه است.
امکانات ساده اجرا از صحنه گرفته تا لباس و نورپردازی و موسیقی هم این امکان را به وجود آورده‌اند که روایت رویدادها بدون هیچ کاستی و فاصله‌ای در فضاهای متعدد نمایشی به اجرا درآیند.
جنگل، ماه، صحنه نبرد، کوهستان و... در نمایش "توما" به سادگی با تغییرات اندک (به ویژه با کمک بازیگران) بازنمایی می‌شوند و تماشاگر به راحتی آن را می‌پذیرد و باور می‌کند.
در کنار این شعر و طنز نیز ابزاری مؤثر هستند که لحن روایت را جذاب‌تر و تأثیرگذاری آن در جهان افسانه‌ای را بیشتر و بهتر می‌کنند.