نگاهی به جریان تئاتر تجربی در ایران
واقعیت این است که پیش از هر تجربهای میبایست، هدف از تجربه کردن مشخص باشد و بدون این هدفمندی نمیتوان توقع داشت که تجربه موفقی شکل گرفته باشد. اشتباه بزرگ بسیاری از جوانانی که تمام قواعد و اصول تئاتر را از میان بر میدارند و مدعی انجام کار تجربی هستند این است که شاید نمیدانند، تئاتر تجربی در پی رسیدن به شیوه و راهکاری برای ارتباط جدید و ارائه نگاهی متفاوت برای رسیدن به ارتباطی هدفمند با مخاطب است.
مهدی نصیری: تئاتر بعد از آنکه تمام توسعه و اصولش را در دوران کلاسیک تثبیت می‌کند، به دنبال راه‌ها و شیوه‌هایی تازه و جدید است تا جایگزین برخی از قاعده‌ها و اصول قبلی کرده و به نوعی خودش را به روز رسانی کند.
تئاتر بعد از آنکه تمام توسعه و اصولش را در دوران کلاسیک تثبیت میکند، به دنبال راهها و شیوههایی تازه و جدید است تا جایگزین برخی از قاعدهها و اصول قبلی کرده و به نوعی خودش را به روز رسانی کند.
تلاش برای آزمودن قواعد جدید البته بسیار دشوار است و مثل دو حوزه دیگر در هنر و در تئاتر نیز به واسطه غلبه متعصبانه اصول تثبیت شده با مقاومت و مخالفتهای بسیاری مواجه است. اما تئاتر اروپا از زمانی که خودش را به پذیرش قواعد تازه عادت میدهد راه را برای تجربههای جدید باز میکند و از اینجاست که حوزه مهم تئاتر تجربی در مباحث جدید نظری مطرح میشود.
تجربه کردن در تئاتر تقریباً از زمانی آغاز میشود که هنرمند تئاتر با آگاهی و آزمودن شیوههای مختلف به سمت ناشناختهها یورش میبرد و قصد دارد تا به کشف و ابداع در شیوه تئاتریاش دست پیدا کند. این حمله به ناشناختهها یا با دستیابی به نتیجه و تکمیل متد تجربه شده جدید همراه میشود و یا اینکه شکست میخورد. به هر حال در هر دو صورت هنرمند در مسیر تجربه کردن و در گستره تئاتر تجربی Experimental Theater قرار گرفته است. تئاتر تجربی در واقع علیه قواعد و اصول تثبیت شده حرفهای تئاتر بر میآشوبد و به سمت نقاط ناشناخته و نامعلوم (تجربه نشده) یورش میبرد.
بنابراین تئاتری جسور است و عموماً گروههای جوان و آزمونهای بلند پروازانه آنها را شامل میشود. از همین روست که کسانی چون میرهلد، پیسکاتور، گروتوفسکی، باربا و... تمام دوران زندگیشان را از جوانی تا زمان تکمیل تجربهها در پایان راه صرف فعالیت در این حوزه کردهاند و اغلب هنرجویان و هنرمندان گروهشان را جوانانی تشکیل دادهاند که بعدها این راه ادامه دادهاند.
اما ویژگی دیگر تئاتر تجربی که وابسته به تفاوتهایش نسبت به تئاتر حرفهای است را باید آزادی و بیشرط و واسطه بودن آن مورد جستجو قرار داد. تئاتر تجربی مثل اشکال حرفهای به هیچ وجه در قید و شرط فروش گیشه و رضایت مخاطب نیست و از این رو همواره مورد انتقاد و تهمت قرار میگیرد.
عمر تئاتر تجربی در ایران که همواره تئاترش را وابسته به کمکها و حمایتهای دولتی میبیند، چندان دراز نیست. تقریباً میتوان گفت که مقدمات آشنایی هنرمندان تئاتر ایران با تئاتر تجربی با تشکیل گروههای فعال هنرمندان در سایه نام کارگاه نمایش در دهه 40 همزمان است. کارگاه نمایش در سال 1348 در قالب یکی از کارگاههای زیر مجموعه تلویزیون ملی آغاز به کار میکند. "بیژن صفاری" سرپرست و دبیر شورای کارگاه نمایش سالها بعد در توضیح چگونگی شکلگیری آن میگوید: «در آن سالهای 60 میلادی این فکر در همه جای دنیا بود و یک چیزی به نام تئاتر تجربی خیلی متداول شده بود. ما این جنبه تجربی را میخواستیم که حتماً توی کارگاه باشد... موقعاش بود که ما توی دنیای جدید، همانطور که در تمام شئون دیگر سعی میشد، توی فرهنگ هم جای خودمان را پیدا کنیم.»
در آن دوران تماس مستقیم و البته مقطعی هنرمندان نوگرای تئاتر ایران با بزرگان تئاتر تجربی چون گروتفسکی، پیتر بروک و آندره شربان هم زمینههای شکلگیری چنین تئاتری را در ایران فراهم کرده بود. اما شانس فعالیت مستمر و پیوسته گروههای تئاتر تجربی با ظهور گروه تئاتر آربی آوانسیان و فعالیت محدود آن در دهه پنجاه تقریباً برای همیشه از بین رفت.
بعد از این دوران تقریباً میتوان تنها ارتباط تئاتر ایران با تئاتر تجربی را در برخی ترجمههای پراکنده و ناکافی مورد جستجو قرار داد که عمده آنها نیز توسط جوانها و دانشجویان تئاتر مطالعه شده و در بسیاری از آثار ضعیف دانشجویی رگههای از آن دیده میشد.
البته در همین دوران تعدادی از هنرجویان هنرپیشگی از جمله، علی نصیریان، فهیمه راستکار، عباس جوانمرد، بیژن مفید و... کارگاهی را در خانه شخصی شاهین سرکیسیان تشکیل میدهند.
احتمالاً نخستین مقدمات آشنایی با متد استانیسلاوسکی و اصلاً شناختن این نظریهپرداز در ایران نیز شکل میگیرد.
اما مقابله و مبارزه با فعالیت گروههایی که نظریات جدید در حوزه تئاتر تجربی را مورد مطالعه قرار داده و سعی در آزمودن آن کارهایشان دارند، به سرعت در بدنه اصلی تئاتر آغاز میشود و "تئاتر ملی" با همه آرمانها و ایدههای بزرگ به ظاهر تثبیت شدهاش در مقابل جریان تئاتر تجربی قرار میگیرد و هنرمندان این حوزه از تئاتر را به بیقید بودن، روشنفکر نمایی، خاص بودن و غربزدگی متهم میکند.
در واقع همان جریانی که سالهای سال به عنوان مدافع اصلی تئاتر ملی و ایرانی تلاش میکند به بهانههای مختلف و با وارد کردن اتهامهای متعدد سعی در مبارزه با تئاتر تجربی در ایران داشته باشد و البته شرایط فرهنگی و جریان رایج در تئاتر نیز بهانههای این مقابله و مخالفت را به دست میدهد، به گونهای که تقریباً از دهه شصت به بعد تئاتر تجربی به طور پراکنده و بیآنکه توانی برای ادامه مسیرش داشته باشد به حیات خود ادامه میدهد. همین حیات نیم بند و پر از اشکال در ادامه به واسطه عدم برقراری ارتباط مخاطب با تئاترهای منتسب به تجربی باعث میشود که حمایت از این حوزه بازهم محدودتر و کمتر شود و عملاً جریان آن به سمت آثار دانشجویی کشیده میشود.
مخالفتها، موضعگیریها، قطع شدن ارتباط جریان تئاتر تجربی با تئاتر روز دنیا، جوان بودن هنرمندان علاقهمند به این حوزه، کمبود ترجمهها و منابع مکتوب و دلایل بسیار دیگر باعث میشود که تئاتر تجربی در ایران نتواند با استمرار و پیوستگی به حرکت خود ادامه میدهد.
گروههای جوان بسیار در طول سه دهه اخیر شکلهای متعددی از تئاتر پیشرو تجربی را مورد آزمون قرار دادند؛ اما به دو دلیل عمده هیچ یک از آنها در ادامه راهشان موفق نشدند: نخستین دلیل آن بود که تقریباً اکثر گروهها موقتاً و بدون حمایتهای مستمر با هم کار میکردند و این فعالیت موقت مهمترین شرط استمرار تئاتر تجربی یعنی تعامل و تجربه گروهی و استفاده از تضارب آرا را امکانپذیر نمیساخت. بنابراین عملا گروهها امکان فعالیت و استفاده از تجربیات و خلاقیتهای مستمر جمعی را پیدا نمیکردند.
دلیل مهم دیگر که مستقیماً به عدم ارتباط با سایر جهان و کمبود منابع مفید تئوری تئاتر برمیگشت. این بود که گروههای عمدتاً جوان تنها به داشتهها و تواناییهای محدود اکتفا کرده و اغلب آثارشان به گونهای تقلید ناقص و بعضاً اشتباه از متد جدید تئاتر بود. به همین دلیل آثار آنها مورد توجه واقع نمیشد و در طول دوران بسیاری از تئاترهای منتسب به جریان تئاتر تجربی با عباراتی چون "کپی برداری"، "تقلید"، "روشنفکر نمایی" و... مورد انتقاد قرار گرفته و طرد شدند.
[:sotitr1:]شاید تنها گروهی که در طول این سالها توانسته است با قدرت و به طور مستمر در حوزه تئاتر تجربی فعالیت داشته باشد و علیرغم تمام انتقادها واکنشهای مثبت و منفی همواره به کارش ادامه بدهد گروه تئاتر بازی از سال 77 تاکنون به سرپرستی آتیلا پسیانی باشد. پسیانی که از نخستین هنرمندان علاقهمند به تئاتر تجربی است، طی دو دهه فعالیت در این حوزه با انتقادهای بسیاری مواجه بوده است، اما با توجه به جریان مستمر و پیگیری که همواره با گروهش در مسیر آن حرکت کرده به موفقترین چهره تئاتر ایران در زمینه تئاتر تجربی تبدیل شده است. جریانی که پسیانی در تئاتر ایران و به ویژه در میان علاقهمندان جوان تئاتر باعث آن شد، در چند ساله اخیر و در گروههای متعدد به بار نشسته و اگرچه آن چنان که انتظار میرود، هنوز پخته نشده، اما میتوان به ادامه حیات آن در آینده امیدوار بود.
فعالیت گروههای جوانی که اکنون به سرپرستی "علیاصغر دشتی"، "حامد محمد طاهری" و... در حوزه تئاتر تجربی فعال هستند را میتوان در ادامه، حضور مستمر پسیانی و اصرارش بر فعالیت در حوزه تئاتر تجربی مورد ارزیابی قرار داد.
تئاتر تجربی یا اطوار عجیب
طی سالهای اخیر همواره بسیاری از سبکها و شیوههای تئاتری در قالب اجراهای مختلف مورد آزمون قرار گرفتهاند و باید اعتراف کرد که هنرمندان جوان ما در حوزه تمرین سبکهای جدید تئاتری کمتر موفق بودهاند. در واقع هر زمان که ساختارشکنی و آزمون تولید براساس معیارهای جدید در آثار مورد تأکید و توجه قرار گرفته، آثار ناموفقی تولید شدهاند. در عوض خوشبختانه تکیه بر قواعد و اصول تئاتری در کارهای بسیاری از هنرمندان جوان و با تجربه ضمن قرار گرفتن در کنار خلاقیتهای جدید، موفقیتهای زیادی را هم به دنبال داشته است که نمونههایی از آن را میتوان در کار هنرمندان جوانی چون نیما دهقان، امیررضا کوهستانی، محمد یعقوبی، یاسر خاسب و... مشاهده کرد.
اما اشتباه عمدهای که بسیاری از منتقدان و هنرمندان تئاتر را متوجه خود ساخته در مورد آثاری صدق میکنند که بیقید و بند به از میان برداشتن معیارهای ساختار تئاتر دست زده و عموماً آثاری مبهم، شلخته، نامفهوم و عجیب را تولید کردهاند که آن را با هیچ معیار و متدی نمیتوان مورد سنجش قرار داد و اشتباه بزرگتر بسیاری این است که هر نمایش عجیب و غریب درک ناشدنی و مبهمی را با عنوان تئاتر تجربی از اسارات نقدها و نظرات منفی میرهانند.
واقعیت این است که پیش از هر تجربهای میبایست، هدف از تجربه کردن مشخص باشد و بدون این هدفمندی نمیتوان توقع داشت که تجربه موفقی شکل گرفته باشد. اشتباه بزرگ بسیاری از جوانانی که تمام قواعد و اصول تئاتر را از میان بر میدارند و مدعی انجام کار تجربی هستند این است که شاید نمیدانند، تئاتر تجربی در پی رسیدن به شیوه و راهکاری برای ارتباط جدید و ارائه نگاهی متفاوت برای رسیدن به ارتباطی هدفمند با مخاطب است. درست است که تئاتر تجربی تئاتری آزاد است، اما این آزادی باید در خدمت آزمودن شیوههای نو در اختیار قواعد تغییر یافته باشد، نه بهانهای برای حذف قواعد و بیقیدی توجیه ناپذیر!
طی این سالها همواره عجیبترین و مبهمترین و غیرقابل فهمترین تئاترها، با پنهان شدن در پس عنوان تئاتر تجربی سعی داشتهاند، تا ضعفها و خلاءهای بسیارشان را بپوشانند. اما واقعیت این است که تقریباً به جز علیاصغر دشتی و آتیلا پسیانی کمتر کسی به واقع توانسته است در این مسیر فعالیت کند.
تئاتر تجربی میتواند، بر پایه اصول و قواعد تئاتری تولید شود و کاملاً هم در خدمت ارتباط با مخاطب بوده و درک و تأویل و تفسیر شود. این در حالی است که متأسفانه بسیاری از آثار ضعیف و بدون ساختار و قاعده، با پنهان کردن ضعفها در پس نام این تئاتر، حتی تئاتر تجربی را در ایران بدنام هم کردهاند.