برای دست یافتن به تجربه جهانی نمایش دینی، باید بر تجربه غنی فرهنگی اسلامی و ایرانمان تکیه کنیم

بخش اول، دومین سمینار بین‌المللی دین و نمایش ـ ۲۷ آبان ـ با حضور حمید شاه‌آبادی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مهدی حامد سقائیان دبیر عملی سمینار در سالن کنفرانس مجموعه تئاترشهر برگزار شد.
به گزارش سایت ایرانتئاتر، در ابتدای این نشست سقائیان با ارائه گزارش کوتاهی درباره برگزاری این سمینار گفت: «دومین سمینار بینالمللی نمایش و دین 20 اردیبهشت با تشکیل دبیرخانه، فعالیت خود را آغاز کرد و پس از طی مراحل آمادهسازی فراخون در 15 خرداد، فراخوان سمینار 25 خردادماه امسال با تفکیک اولویتها چاپ و از طریق رسانهها در اختیار علاقهمندان قرار گرفت، در این بین به 300 نفر از پژوهشگران و استادان دانشگاهی دعوتنامه مکتوب شرکت در سمینار نیز ارسال شد.»
وی اضافه کرد: «با توجه به زمانبندی سمینار و اعلام آخرین مهلت ارائه آثار به دبیرخانه، و نظر به استقبال و درخواست پژوهشگران، مهلت ارسال چکیده مقالات تا 13 شهریور تمدید شد و 80 مقاله داخلی به دبیرخانه سمینار ارسال شد. مطابق درخواست متقاضیان بخش بینالملل، مهلت ارسال چکیده مقالات پژوهشگران خارجی تا 4 سپتامبر تمدید شد که 30 پژوهشگر خارجی با ارائه چکیده مقالات خود علاقهمندی خود را به شرکت در سمینار نشان دادند.»
سپس حمید شاهآبادی حضور خود را در این نشست ادای احترامی به حوزه پژوهش و تقدیر و سپاس از کسانی که چنین دغدغهای دارند عنوان کرد و گفت: «امیدوارم محصول زحمتهای این افراد که بسترساز پژوهش فرهنگی در کشور هستند، طی این دوره زمینهای را فراهم کند که پازلهای نقشه جامعه هنری کشور در این نشستها شکل بگیرد.»
وی ادامه داد: «تاکنون در این زمینه گامهایی بر داشته شده و امسال نیز این سمینار گام دیگری است که بسترساز نظریهپردازی در حوزه تئاتر و دین است.»
معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه یادداشتی را که در باب نمایش و دین نوشته بود، قرائت کرد که متن یادداشت وی به شرح زیر است:
در باب موضوع دین و نمایش و رابطه این دو، بسته به اینکه به دین از چه منظری نگریسته شود و حدود و ثغور حوزه نمایش چگونه تعریف شود میتوان سخنهای متفاوتی گفت: «اما آنچه مسلم است اینکه ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی نه تنها هنر را رد نکردهاند بلکه هر یک به نوعی به حمایت از سبکهای مختلف هنری پرداختهاند هنر نمایش نیز از این حوزه مستثنی نیست.»
بنابراین ضرورت دارد ماحصل اینگونه نشستها به پژوهشهای کاربردی و نه صرفاً نظری بیانجامد که فرا روی مؤلفان و پدید آورندگان نمایش و نویسندگان و مصنفان نمایشنامه قرار گیرد.
گام نخست تحلیلی صحیح از دین و تعریفی جامع از آن و نیز تبیین گسترده حوزه نمایش است تا در گام بعدی به تبیین نسبت بین این دو پرداخته شود.
آیا وجود برخی ویژگیهای ادیان همچون وجود احساسات خاص دینی و معنوی به آن تعریف جامعی از دین به ما ارائه میکند.
مهمترین بحث نگاه خاص دین به جهان و انسان است که امروزه در پی شخصی کردن حوزه دین در دوره مدرنیته با عواقب و پیامدهای آن از جمله رواج سکولاریزم مواجه است.
چنانچه تعریف روشنی از دین ارائه دهیم میتوانیم بررسی کنیم که آیا نسبت آن به نمایش عموم و خصوص من وجه است و ما نمایشهایی داریم که ارتباطاتی با دین ندارند و بالعکس و فقط این دو حوزه دارای نقاط مشترک هستند و همپوشانی دارند یا دین تمامی شئون جامعه را در بر میگیرد و هیچ نمایشی نمیتواند در حوزهای قدم نهد که از دایره و شعاع گستره تفکر دینی بیرون باشد.
اگر دین آمده است تا تمامی عرصههای زندگی انسان را از توجه به خداوند و توحید او پر کند نه تنها جسم را به اطاعت و بندگی وادارد بلکه روح انسان را نیز به مشاهده ملکوت آسمانها و زمین ببرد و او را از بند تعلق به دنیا و ماده رها کند و یکسره رحل اقامت او را به عامل حقیقت افکند آنگاه هر موضوعی و هر مفهومی هر ژانر و هر قالبی از نمایش باید نسبت خودش را به دین تعریف و تعیین کند.
نمایش و اصولاً هنر نیز باید تحلیل گردد و نگاه دینی به حوزه هنر تبیین شود. هنر به معنای ارتباط با جهان ماوراء ماده و ادراک لطیف از حقایقی است که در جهان ماده یافت نمیشود و جز هنرمند کسی آنها را درک نمیکند. این هنرمند است که با ترجمه آن حقایق به زبان محسوس سایر انسانها را در سفر روحانی همراه میکند. از این رو هر چه روح از ادراک عمیقتری برخوردار باشد و با حقایق والاتری ارتباط گیرد گام اول را محکمتر برداشته است.
اگر در این گام هنرمند بتواند از حد خیال فراتر رود و به ادراک عالم عقل دست یابد و تاریخ ملکوتی را به شهود قلب رصد کند، بیشک در بازگشت به عالم ماده و محسوس دستآوردی پربارتر خواهد داشت.
پس از این نوبت آن است تا آنچه دیده شده و به ادراک هنرمند درآمده، به زبان محسوس درآید و آن را در قالب الفاظ و کلمات، اشعار، تصاویر یا خطوط موزون به نگارش درآورده و اینجاست که "زبان نمایش" به عنوان زبان گویا برای چنین امر گرانقدری به کار میآید.
نمایش ـ که در تاریخ چند هزار ساله خود ریشه در آئینهای مذهبی نیز داشته ـ زبان عالم محسوس است که در پی هماهنگ ساختن کلام با حرکات بدن، آن هم در بستر برشی از زندگی، به کمک هنرمند میآید تا حقایق متعالی را در معرض دید همگان قرار دهد و آنها را در سیری اندیشهای و احساسی، به سوی مبدأ زیبایی حرکت دهد. و دین همان عنصری است که در این میانه نقشآوری شگرف دارد.
از یک سو والاترین عرصههای هستی را به هنرمند مینمایاند. عمیقترین احساسات و ادراکات انسانی را در پیوند با عمیقترین لایههای جهان هستی روشن میسازد. خداوند را به عنوان مبدأ همه کلمات میشناساند. سر چشمه همه زیباییها را به او مستند میکند و توحید را در سرتاسر عالم نمایانگر میسازد.
از سوی دیگر با ریشه دواندن در جان هنرمند و مؤمن ساختن او به غیب و به ماورای جهان ماده، او را آماده میکند تا با ایجاد پیوند قلبی به باورهای دینی و با التزام جسم مادی به شریعت، آمادگی سفرهای روحانی به فراتر ازماده را پیدا کند و روح او را از تعلقات مادی و از بندهای خیال رها سازد تا مشاهده عالم ملکوت به پرواز درآورد.
از دیگر سو دین با عرضه مفاهیم بدیع و نگرشی زیبا و مبتنی بر فطرت به حوادث و موضوعات جدید، مسیری هموار برای پیمون راه فراهم میکند. موضوعات و دغدغههای دینی و مفاهیمی که مستقیماً از دل نگاه دینی به جهان و به انسان حاصل میشوند، همه دستمایههای گرانمایهای هستند که از میان دهها راه گوناگون، مستقیمترین و آسانترین راهها را برای رسیدن به حقایق متعالی ممکن میسازند و با کمترین حاشیهها، هنرمند را برای بیان عمق ادراکات بشری آماده میکند.
در این میان میتوان به نقش داستان در تعالیم دین و کتب الهی و نیز تأثیر حماسههای مذهبی در تعمیق باورهای دینی اشاره کرد که عمیقتری مفاهیم عالی انسانی همانند صبر، محبت، عشق، شور، مبارزه علیه ظلم و دهها مفهوم دیگر را با روایتی واقعی، در دستان هنرور هنرمند مینهد و تنها از او میخواهد که پس از ارتباط عمیق با آنها و شهود قلبی و ادراک فکری، با روایت هنرمندانه خود، آنها را بازآفرینی کند.
و باز هم از سوی دیگر، دین برای چگونگی به بندکشیدن این معقولات و مشهودات حرفهای شنیدنی دارد. به بیان دیگر، دین نه تنها در نشان دادن قلههای احساسات و رنجها و محبتهای انسانی سخنهای تازه دارد و نه تنها در فراهم کردن بهترین مسیرها برای پیمودن سفر روحانی هنرمند، مطلبی نو دارد بلکه در گام آخر، یعنی در مرحله بیان مشهودات به زبان محسوس و به تصویر کشیدن حقایق متعالی در قالب نمایش نیز نگاهی متفاوت دارد.
آیا هر قالب نمایشی و هر نوع نمایش و هرگونه جلوهگری برای بیان مقاصد عالی مناسب است؟
آیا تمامی اشکال نمایش برای بیان امور لطیف و زیبای هنر ظرفیت یکسانی دارند؟
آیا ایام و مناسبتها در این باره بیتأثیرند؟
ایا هر هنرمندی تنها به اتکای توان بازیگریاش میتواند به میدان هنر دینی وارد شود؟
ایا دینورزی هنرمندان در ارائه بهتر مفاهیم دینی اثر ندارد؟
آیا باور و اعتقاد مخاطب در انتقال مفاهیم بیتأثیر است؟
اگر همرایی همدلانه مخاطبان به تأثیر اثر میافزاید که میافزاید در نمایش دینی این همدلی به چه معناست؟
و دهها پرسش دیگر
انچه اشاره شد تنها برخی از مدخلها برای ورود دین به عرصه هنری است که مبدأ و میلاد آن نیز دینی بوده است.
اما همانگونه که در ابتدا اشاره کردم نمایش دینی تنها به میان مصادیق روشن دینی در درون نمایش خلاصه نمیشود وسعت نمایش دینی به همان نگاهی برمیگردد که در ابتدا به موضوع دین شد.
اگر دین هم نسبت انسان را با خالق خود تنظیم میکند و هم رابطه او را با همنوعش تعریف میکند و هم مواجهه او را با جهان پیرامونی او حتی با خود او تبیین میکند. هیچ عرصهای را خالی از معنا باقی نمیگذارد و در هیچ یک از شئون حیات بشری او را تنها نمیگذارد پس هیچ نمایشی در نسبت با دین بلاتکلیف نیست. نمایش دینی تنها محدود به روایت داستان پیامبران و اوصیا نمیشود و منحصر در قصص قرآنی یا کتب آسمانی نیست بلکه هر روایت هنرمندانهای از داستان احساسات عمیق بشری و هر روایتگری رنجها و محبتها و حماسههای بشر یا موضوعات اجتماعی و مضامین اخلاقی یا تبیین آداب و رسوم جوامع بشری که در پیوند با عالیترین حقیقت هستی و رأس الرئوس زیباییها تعریف شده باشد نمایش دینی است و نیز هر نمایشی که مخاطب را از تعلق به جهان ماده برکند و او را به سفری روحانی دعوت کند و بر مسیر فطرت حقیقت طلب او، مخاطب او را از کشش به پستیها و رذایل که روح لطیف انسانی را میآزارد دور کند، نمایش دینی است.
از سوی دیگر هنر نمایشی که بر تعلقات نفسانی و مادی انسان، بندی دیگر بیافزاید و او را از توجه و ذکر خداوند بازدارد یا از زمره لهو است یا لغو و در هر صورت حکایت از آن دارد که در زنجیره ادراک متعالی هنرمد خللی وجود دارد اگر چه هنرمندانه به زبان حس درآمده باشد.
بر اندیشمندان و دغدغهداران فرض است که برای تقویت هنر نمایش، از یک سو زمینه را برای تقویت باورهای دینی و شناخت عمیق معارف الهی در نزد هنرمندان فراهم سازند تا اداراکاتی عمیق و بنیادی رخ دهد و از سوی دیگر در میان موضوعات و قالبها برترینها را حمایت کنند و از پس ظاهری جلوهگر، به باطن عمیق راه یافته از نگاه سطحی به دین و معارف الهی فاصله بگیرند.
و نیک میدانیم که در میان قالبها با دست یازیدن بر تجربه جهانی نمایش دینی، باید بر تجربه غنی فرهنگی اسلامی و ایرانمان تکیه کنیم تا از دل تاریخ و آداب و رسوم، آنچه بیشتر به کار میآید به میدان آورده شود.
در ادامه نشست "رحمت امینی" مدیر گروه آموزش دانشکده هنر و معماری به نیابت از جامعه دانشگاهیان تئاتر کشور برای تقدیر از دو فعال عرصه تئاتر دانشگاهی روی سن حاضر شد و گفت: «یکی از فعالان تئاتر دانشگاهی ایران که نزدیک به سه دهه در حوزه تئاتر دانشگاهی فعالیت داشته و همچنان فعالیت خود را ادامه میدهد، دکتر مجید سرسنگی است که هماکنون به عنوان یکی از پژوهشگران حاضر در این سمینار نیز سخنرانی دارند.»
امینی افزود: «از جمله فعالیتهای همیشگی دکتر مجید سرسنگی بحث و نظریهپردازی در حوزه نمایشهای دینی است و نام ایشان در بسیاری از پایاننامهها به عنوان استاد راهنما به چشم میخورد. همچنین ایشان بانی برگزاری اولین دوره سمینار بینالمللی نمایش و دین است.»
وی از سقائیان به عنوان شخص دیگری که در این عرصه فعالیت داشته یاد کرده و اضافه کرد: «سقائیان هماکنون نیز دبیر دومین سمینار بینالمللی نمایش و دین است و سر رشته امور را در دست دارد. او پژوهشگر عرصه نمایشهای ایرانی از جمله نقالی، تعزیه و... است و در حوزه نمایش دینی تحصیلات خود را ادامه داده و هماکنون عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس است.
در ادامه اسماعیل شفیعی که مدیریت نخستین روز سمینار نمایش و دین را به عهده داشت به همراه حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر ارشاد روی سن حاضر شدند و لوح تقدیری را به دکتر مجید سرسنگی و دکتر مهدی حامد سقائیان تقدیم کردند.
سپس مجید سرسنگی به عنوان اولین سخنران سمینار به ارائه مقاله خود که درباره نمایش اسلامی در کشور بنگلادش، با نگاهی بر نمایش و مذهب در حوزه جغرافیایی آسیای جنوبی بود پرداخت.
وی در این باره گفت: «هر دو گونه نمایش دینی و غیر دینی را میتوان در بنگلادش دید، با ورود اسلام در فرهنگ این منطقه نوعی شکوفایی رخ میدهد و مؤلفههای جدیدی در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی و هنری به وجود میآید.»
وی با بیان اینکه ا سلام با ورودش به این منطقه بسیاری از مؤلفههای فرهنگی این جامعه را حفظ میکند، افزود: «اسلام با ورود خود در واقع این مؤلفههای فرهنگی را با معیارها و ارزشهای اسلامی تطبیق میدهد. و هنر نمایش مبتنی بر واقعه کربلا جای خود را در بین مردم جنوب آسیا به ویژه بنگلادش باز میکند.»
سرسنگی افزود: «ترکیب این دو فرهنگ موجب پیدایش فرهنگ جدیدی شد که تا سالهای طولانی توانست این منطقه را دارای فرهنگی اسلامی بومی کند و از دل آن هنرهایی اصیل، جذاب و عامهپسند پدید آورد. یکی از این هنرها، هنر نمایش بود، هر چند که نمایش پیش از ورود اسلام به قلمرو آسیای جنوبی نیز وجود داشت و مردم با گونههایی از جمله گونههای سنتی آن آشنا بودند اما فرهنگ اسلامی به ویژه فرهنگ و تاریخ تشییع بر پایه عزاداریهای محرم و در سوگ شهادت غمبار امام حسین (ع) و یارانش نمایشهای جدیدی را پایهگذاری کرد.»
وی ادامه داد: «یکی از کشورهایی که هنرمندان آن توانستند با استفاده از رخدادهای تاریخ اسلام و تشییع نمایشهای مذهبی قابل توجهی را خلق و اجرا کنند، بنگلادش است. در این کشور و در مدت زمانی کوتاه گونههای متعدد و متنوعی از نمایش دینی در میان مردم مرسوم شد. نمایشهایی که با موضوعات حزنانگیز خود توانست جای خود را در دل مردم تازه مسلمان شده بنگلادش باز کند.»
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: «مهمترین اشکال نمایش که در آسیای جنوبی متکی بر مذهب است به 5 دسته تقسیم میشود: رقصهای نمایشی، داستانگوییهای نمایشی، وعظ و روضهخوانی، نمایشهای شفابخش و تعزیه و عزاداریهای کاروانی.»
سرسنگی با اشاره به اینکه بیش از 700 نوع نمایش در بنگلادش وجود دارد افزود: «50 نوع از این نمایشها مذهبی است که در کل از لحاظ محتوایی به چهار دسته تقسیم میشوند:
1ـ نمایشهای مربوط به امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
2ـ نمایشهای مربوط به کرامات و پیرها
3ـ سوگواریهای نمایشی محرم و کربلا که بخش عظیمی از نمایشهای دینی بنگلادش را شامل میشود.
4ـ اجراهای وابسته به افسانههای پیامبر و دیگر قهرمانان اسطورهای.
سرسنگی در پایان با تصاویری از نمایشهای مذهبی بنگلادش به توضیح بیشتر مقاله پرداخت.
در ادامه سمینار دکتر آندره زوروفسکی مدرس تئاتر در دانشگاه لهستان درخصوص موضوع مقاله خود گفت: «در این مقاله به زندگینامه کارول ووجتیلا، ژان پل دوم: پاپ نمایشنامهنویس پرداخته میشود.»
این مدرس تئاتر افزود: «ووجتیلا در سن 21 سالگی بنیانگذار گروه تئاتر نوین خلاق بود و سپس کشیش شد. وی یکی از برجستهترین شخصیتهای لهستان بود که در سال 1978 پاپ شد و با همه اینها به کار نمایشنامهنویسی ادامه داد.»
وی در پایان گفت: «در این مقاله زندگی پاپ را به عنوان یک نمایشنامهنویس و منتقد تئاتر که در جوانی حرفه بازیگری را آموخته است مورد بررسی قرار دادهام.»
در ادامه سمینار دکتر سهیلا نجم مقاله خود را با موضوع نقالی آئینی و مذهبی در ایران ارائه داد.
نخستین روز سمینار با مقالاتی از دکتر لانس غروی با موضوع "در باب انجام عمل مذهبی و اجرای تئاتر؛ مطالعه و کرد و کار عملی در دانشگاه" از آمریکا و مقالهای از جهانشیر یاراحمدی از بوشهر با موضوع "مطالعه عناصر دینی در یک آئین بومی" پایان یافت.