در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش ”هفت” نوشته ”کیوان میرمحمدی” و کارگردانی ”یاسر خاسب”

خاسب در این اجرا سعی کرده با اضافه کردن یک نویسنده و دراماتورژ مشکل برخی آثارش یعنی نداشتن دراماتورژی را حل کند اما نوعی دوگانگی در طرح و اجرای نمایشی دیده می‌شود که به نظر می‌آید ناشی از تفاوت دیدگاه و یکسان نبودن شناخت کارگردان با نویسنده اثرش در زمینه این سبک تئاتری است.

نگاهی به نمایش ”هفت” نوشته ”کیوان میرمحمدی” و کارگردانی ”یاسر خاسب”

خاسب در این اجرا سعی کرده با اضافه کردن یک نویسنده و دراماتورژ مشکل برخی آثارش یعنی نداشتن دراماتورژی را حل کند اما نوعی دوگانگی در طرح و اجرای نمایشی دیده می‌شود که به  نظر می‌آید ناشی از تفاوت دیدگاه و یکسان نبودن شناخت کارگردان با نویسنده اثرش در زمینه این سبک تئاتری است.

فروغ سجادی: پیوستن به موج جهانی  تئاتر مدرن در سال‌های اخیر، راه را برای ورود فیزیکال تئاتر به تئاتر ایران باز کرد؛ سبک تئاتری که با زبان بدن می‌تواند بسیاری از دیالوگ‌های ناگفته یا غیر قابل گفتن را در قاب‌های تصویری با استفاده از نور، رنگ و موسیقی بیان کند. تئاتر‌هایی که رفته رفته جایگزین خوبی برای پرکردن خلاء‌های نمایشی صحنه ایران شدند.

هر چند با رونق تئاتر فیزیکال در ایران، استعدادهای خلاق و جوانی از دل این سبک‌های فرم محور تئاتر زاده شدند، اما این سبک جذاب نمایشی پس از مدتی صرفا به ابزاری برای بیان ناگفته‌های تئاتر کلامی، صرفه‌جویی در هزینه‌های اجرایی، پوشاندن ناتوانی‌های کارگردان و ضعف‌های دراماتیک متون نمایشی و قالب‌های جذابی برای اجرای آثار موضوعی مبدل شدند. این سبک نمایشی به دلیل دارا بودن جذابیت‌های تصویری همواره می‌تواند مخاطبان زیادی را به سمت خود بکشاند.
در این میان کارگردانان جوانی همچون یاسر خاسب، مهدی فرج پور، عاطفه تهرانی و ...  بودند که به دلیل نوآوری‌های خاص خود در اجرای تئاترهای فیزیکال توانستند خیلی زود موفقیت‌هایی در ایران و خارج از کشور به دست آورند. موفقیت‌هایی که از تسلط و شناخت آنان از این سبک تئاتری ناشی می‌شد.
"یاسر خاسب" با بهره‌گیری از توانایی‌های بدنی خود و آمیختن آن با ورزش رزمی، تمرکز بر قدرت‌های طبیعی بدنش و استفاده از ایده‌های مفهومی برآمده از تفکر نمایشی به خلق سبک خاصی از تئاتر فیزیکال دست یافت و به دلیل خلاقیت پی‌درپی در تجربه‌های صحنه‌ای و قدرت بدنی قابل توجه‌اش توانست در کمتر از چهارسال از تئاتر دانشجویی به دنیای تئاتر حرفه‌ای برسد. عمده دلیل موفقیت این کارگردان جوان، نگاه صادقانه و ایده‌های بکر او بود که با خلاقیت‌های فیزیکی در صحنه ظهور می‌کرد. نمایشی که این روزها به انگیزه برگزاری جشنواره تئاتر حقیقت در تالار قشقایی اجرا می‌شود، اثری است که باید آن را یکی از متفاوت‌ترین آثار این کارگردان در طول این سال‌ها دانست. اثری متفاوت هم  از جنبه اجرایی و هم از جنبه  ساختار معناگرایی.
خاسب با حذف فیزیک خود در صحنه به عنوان بازیگر و رفتن به سمت دنس تئاترDANS THEATER در این نمایش از سبک خلاقانه و منحصر به فرد خود دور شده و به تئاتر فرم‌گرا نزدیک شده است. تئاتری فارغ ازخلاقیت‌های فیزیکی و مبتنی بر جریان روزمره با جذابیت‌های موسیقیایی و تابلوهای جذاب نمایشی.
خاسب در این نمایش به هدایت گروهی از هنرجویان جوان و نوجوان کارگاه‌های آموزشی خود  در هفت اپیزود یا هفت قاب نمایشی می‌پردازد. نمایشی که در هفت بخش با حرکت، موسیقی و نور داستان هفت پیامبر الهی و سیر و [:sotitr1:]سلوک  آنان برای کشف حقیقت را به نمایش می‌گذارد. نمایشی که به دلیل حضورش در جشنواره تئاتر حقیقت القا کننده مفهوم کلی حقیقت در قالب  صحنه‌هایی است. هرچند خاسب در این اجرا  سعی کرده با شکستن محدودیت‌های مجاز محتوایی، روایت‌های متنوع از داستان نمایش و ارائه میزانسن‌های خلاقانه از کلیشه‌های رایج در این نحوه اجراها دور شود؛ اما در صحنه‌های زیادی از اثرش ما شاهد اتفاق نو و تازه‌ای نیستیم.
 یکدست نبودن توانایی بدنی بازیگران، نخستین چیزی است که خلاف انتظار تماشاگر آثار خاسب است. کسی که ریتم و تعادل ویژگی اصلی اجراهای بدنی اوست. آن چه که مشخص است گروه از  تمرین کافی برای رسیدن به این توانایی برخوردار نبوده یا تجربه و قدرت کافی برای اجرای چنین اثری را نداشته اشت.
خاسب در این اجرا سعی کرده با اضافه کردن یک نویسنده و دراماتورژ مشکل برخی آثارش یعنی نداشتن دراماتورژی را حل کند اما نوعی دوگانگی در طرح و اجرای نمایشی دیده می‌شود که به  نظر می‌آید ناشی از تفاوت دیدگاه و یکسان نبودن شناخت کارگردان با نویسنده اثرش در زمینه این سبک تئاتری است. همین همگون نبودن فکری نویسنده و کارگردان  نیز یکی دیگر از تفاو‌ت‌های اجرای "هفت" با دیگر آثار خاسب است. نویسنده طرح این  نمایش با روایتی ساده موضوع حقیقت را به ورطه داستان می‌کشاند. نویسنده، مفهوم حقیقت را در قالب کشف و شهود پیامبران ادیان مختلف روایت می‌کند و این روایت با حرکت، موسیقی و نور آمیخته می‌شود. نکته قابل توجه این اجرا درک گروه موسیقی از مفهوم نمایش و رسیدن به زبان یکسان با گروه اجرایی است، چیزی که در کمتر آثار خاسب وجود داشت. به نظر می‌آید او این بار با گذاشتن یک گروه زنده موسیقی تلفیقی و تقویت بخش موسیقیایی نمایش خود بر یکی از ضعف‌های قبلی آثارش فائق آمده است.
خاسب در اجرای "هفت" تلاش کرده با تمرکز بر میزانسن‌ها و حرکت‌های جدید فرمیک خلاقیت‌های خود را نشان دهد، اما در نهایت رد پای ماهیت اصیلی که همیشه در آثارش وجود دارد، در این اجرا قابل مشاهده نیست.