نگاهی به نمایش ”قصههای من و تو و رستم و شاهنامه” نوشته ”حسن باستانی” و کارگردانی ”مریم معترف”
یکی از محاسن اثر موقعیتهای جذاب نمایشی است که در طراحی کارگردان باعث ایجاد صحنههای طنز و جذابی شده است. صحنههای مختلف نمایش که تابلوهای نمایشی متفاوت را شکل میدهد تابع یک شکل و ایده کارگردانی است که تا پایان اثر حفظ میشود. تجربه مریم معترف در کارگردانی و طراحی حرکت بازیگران، تصاویر نمایشی جذابی را شکل داده است.

شهرام کرمی: نمایش جدید "مریم معترف" در ژانر تئاتر و کودک و نوجوان به نام "قصه‌های من و تو و رستم و شاهنامه" در تالار هنر در حال اجراست. در کارنامه کاری معترف به عنوان کارگردان، آثار متفاوت و متنوعی وجود دارد.
مهمترین ویژگی مشترک آثار او علاقه به شاهنامه فردوسی است که کارگردان در گفتگوهای خود بارها به آن اشاره داشته است. مریم معترف در اولین تجربهاش در عرصه تئاتر کودک و نوجوان، سراغ همان علاقه همیشگی خود رفته و قصههای شاهنامه را دستمایه خلق نمایش قرار داده است.
نمایش "قصههای من و رستم و شاهنامه" نوشته "حسن باستانی" با توجه به سابقه این نویسنده این تلقی را ایجاد میکند که با اثری متکی بر زبان و ادبیات کهن مواجه میشویم که شخصیتهای آشنای آن به زبان خاص خود سخن میگویند. مهترین ویژگی نمایش، انتخاب زبان ساده و روایتی آن است که در قالب طنز و هجو چند قصه شاهنامه برای مخاطب روایت میشود. سه شخصیت روای ضمن خواندن اشعاری از شاهنامه به شیوه مشارکتی از مخاطبان کودک و نوجوان میخواهند که برای روایت قصههای شاهنامه با آنها همراه باشند. محور نمایش معرفی و روایت قصههای شاهنامه و شخصیت رستم است که از تولد تا هفت خوان و نبرد او با رستم و تقابلش با اسفندیار به شیوه بازی در بازی روایت میشود. آنچه در نمایش نمود دارد تلفیق قصهگویی و نقالی و بازی روایتگران نمایش است که به عنوان مرشد و بچه مرشد و البته شاید هم نقال به ما معرفی میشوند. قصهگویی داستانهای شاهنامه مهمترین نکته با اهمیت برای نویسنده و کارگردان بوده و همین عامل باعث شده چندان اهمیتی به شکلدهی شخصیتهای راوی داده نشود. سه شخصیت نمایش به عنوان محور قصهگویی با هویت مشخصی به مخاطب معرفی نمیشوند. اگر مرشد و بچه مرشد در بین گفتار شخصیتها شکل گرفتهاند هویتی برای شکلدهی و حضور شخصیت زن وجود ندارد. با این وصف نمایش و قصههای آن به خوبی برای مخاطب روایت میشود و مخاطبان خاص یعنی کودکان و نوجوانان به زبان ساده داستان نمایش را درک میکنند. اما اگر پرداخت نمایش به گونهای بود که شخصیتهای راوی نمایش هویت مشخص به خود میگرفتند، تاثیر و حضور این شخصیتها بیشتر میشد.
شکلدهی شخصیتهای متنوع نمایش بر اساس بازی در بازی و با استفاده از المانها و عروسکهایی است که از مواد و مصالح خانگی ساخته شدهاند. سینی، سبد، دکمه، ملاقه، پشهکش و غیره که به شکل عروسکهای فانتزی و البته خلاقانه و جذاب در آمدهاند. در طراحی عروسکها و شکلدهی شخصیت از ابزار خانگی و آشنا که یادآور نمایشهای خلاق است، استفاده شده است. فائزه فیض شیخ الاسلام علاقه خاص و زیادی به ساخت عروسک با این گونه مصالح دارد. این تجربه آشنا در اولین آثار این هنرمند به عنوان طراح صحنه و عروسک در نمایش "خروسک پریشان" داوود کیانیان سالها قبل تجربه شده بود. شکل خلاقانه و جذاب عروسکهای ساخته شده و کاربردی بودن آن و استفاده مناسب بازیگران باعث شده که نمایش "قصههای من و رستم و شاهنامه" نمایشی متکی بر ایده عروسکهای خاص و ویژه باشد.
[:sotitr1:]اما با وجود کاربرد مناسب ابزار صحنه و عروسکها که شکل نمایشی و خلاقانهای در نمایش دارد به دلیل اینکه شخصیتهای راوی در ساختار نمایش ریشه ندارند استفاده از این طراحی، منطقی و باورپذیر نیست. اینکه این لوازم و عروسکها در چه مکانی قرار دارد و چرا روایتگران از آن استفاده میکنند یکی از نکات مجهول نمایش است. در شیوه نقالی ابزار کار نقال مشخص بوده و تابع قواعد و ابزار خود است؛ اما نمایش با استفاده از حضور چند بازیگر به عنوان نقال و یا راوی از ابزار و لوازم دیگری بهره میبرد که برای منطق و رابطه حضور آنها فکری نشده است. اگر نمایش در فضای یک خانه اجرا میشد این منطق را داشت که شخصیتها از لوازم موجود در خانه استفاده کنند. رابطه علت و معلولی در نمایش و بخصوص تئاتر کودک و نوجوان اهمیت زیاد و مهمی دارد. مخاطب عناصر نمایش را مطابق دلیل و استدلال در کنار یکدیگر قرار میدهد. این نوع کاربرد یعنی استفاده از لوازم خانه توسط بازیگران باعث شده که حتی صندوق نمایش که بازیگران از آن به عنوان سکو و بلندی استفاده میکنند، در طول نمایش بدون استفاده مشخص باقی بماند.
اما یکی از محاسن اثر موقعیتهای جذاب نمایشی است که در طراحی کارگردان باعث ایجاد صحنههای طنز و جذابی شده است. صحنههای مختلف نمایش که تابلوهای نمایشی متفاوت را شکل میدهد تابع یک شکل و ایده کارگردانی است که تا پایان اثر حفظ میشود. تجربه مریم معترف در کارگردانی و طراحی حرکت بازیگران، تصاویر نمایشی جذابی را شکل داده است. موسیقی در نمایش با اجرای زنده و بهرهگیری از انواع مختلف سازهای سنتی و بومی که گاهی جنبه ابداعی هم میگیرد با ایجاد صداسازی و افکت به عنوان عنصری موثر در نمایش استفاده میشود. نوازنده موسیقی نیز به عنوان یک شخصیت نمایشی که در صحنه حضور دارد در لحظات مختلف نمایش در کار بازیگران دخالت میکند. نقش موسیقی و نوازنده در نمایش به ویژگی نمایش ایرانی و بخصوص خیمهشببازی بر میگردد که کارگردان با درایت توانسته از این شیوه در کلیت نمایش به خوبی استفاده کند.
چنانچه گفته شد یکی از نکات مثبت نمایش زبان ساده و روان نمایش و روایت باورپذیر قصههای شاهنامه است. در دنیای امروز با وجود تنوع و هجمه برنامههای متنوع نمایشی شخصیتهای زیادی متناسب با دنیای پیرامون به سرعت جزء چهرههای محبوب بچهها شدهاند. رجوع به شاهنامه فردوسی و روایت قصههای آن به دلیل ماهیت غنی و پربار در بهرهگیری از قوه تخیل علاوه بر معرفی به مخاطبان امروز، جنبههای قوی دراماتیک این اثر را آشکار میکند. از بهترین نمونههای این موقعیت نمایشی هفت خوان رستم و نبرد این شخصیت است که در طول نمایش مشارکت فعال بچهها را با نمایش باعث میشود. نویسنده به خوبی قصههای متناسب با مخاطب کودک و نوجوان را انتخاب کرده است. شاهنامه فردوسی به نظم نوشته شده و در طول نمایش جز چند شعر کوتاه، زبان اثر به شکل گفتوگوی عامیانه است. نویسنده در ساختار اثر و کارگردان در معرفی اشخاص نمایش امکان استفاده بیشتر از اشعار مختلف شاهنامه را داشت. با توجه به مخاطبان کودک و نوجوان نمایش آشنایی و پیوند آنها با این اثر ادبی و توجه به اشعار شاهنامه میتوانست ارزش نمایش را چند برابر کند.
"مریم معترف" در اولین تجربه نمایش کودک و نوجوان، اجرایی موفق را بر اساس قصههای شاهنامه شکل داده است. با آنکه نمایش در زمان بیش از 80 دقیقه اجرا میشود که برای مخاطبان کودک و نوجوان حوصله و طاقت زیادی را طلب مینماید، اما شیوه مناسب و ضرباهنگ متنوع و بازیهای قابل قبول باعث شده که تاثیر و خاطره خوبی از یک قصه ایرانی در ذهن آنها باقی بماند. نمایش "قصههای من و تو و رستم و شاهنامه" میتواند الگوی مناسبی برای رجوع به قصهها و افسانههای قدیمی باشد که مخاطبان کودک و نوجوان را با فرهنگ و شخصیتهای اصیل ایرانی آشنا میکند.