نگاهی به کتاب ”نقدی بر کمدیهای اولیه شکسپیر” نوشته ”درک تراورسی”
نگاه آکادمیک ابراهیمیان به او این اجازه را میدهد که هنگام ترجمه متون از عنوان یک مترجم صرف، فراتر رفته و در انتخاب واژگان و عبارات، آنهایی را بر گزیند که نزدیکترین هماهنگی را با متن اصلی داشته و از همین حیث با توجه به ارزش آکادمیک کتابها، میتوان اطمینان خاطر کسب کرد که ترجمهها از منظر مطابقت، نزدیکترین قرابت را با متن خارجی دارد.

رامتین شهبازی: کتاب "نقدی بر کمدی‌های اولیه شکسپیر"نوشته درک تراورسی از تازه‌ترین کتاب‌هایی به شمار می‌آید که دکتر فرشید ابراهیمیان به همراه لیلی عمرانی آن را ترجمه کرده‌اند. تراورسی در این کتاب چند کمدی نخستین ویلیام شکسپیر از جمله کمدی اشتباهات، رام کردن زن سرکش، دو جنتلمن از ورونا، تلاش بی‌ثمر عشق و تاجر ونیزی را به نقد نشسته است.
فرشید ابراهیمیان سالهاست که در کنار نگارش نقد تئاتر به شکل عملی و آکادمیک، استاد دانشگاه است و درسهایی همچون اصول و مبانی نقد، نشانهها و معنا در ادبیات نمایشی، تمثیلشناسی، شخصیتشناسی و... را تدریس میکند. بنابراین همواره نقد تئاتر را از دو منظر توامان تئوری و عملی نگریسته است. وی کتابهایی را نیز در همین زمینه نگاشته یا ترجمه کرده که از آن میان میتوان آثاری همچون نقد تئاتر از نظر تا عمل، هنر و ماوراء، نقد تئاتر و... را مورد اشاره قرار داد.
نگاه آکادمیک ابراهیمیان به او این اجازه را میدهد که هنگام ترجمه متون از عنوان یک مترجم صرف، فراتر رفته و در انتخاب واژگان و عبارات، آنهایی را بر گزیند که نزدیکترین هماهنگی را با متن اصلی داشته و از همین حیث با توجه به ارزش آکادمیک کتابها، میتوان اطمینان خاطر کسب کرد که ترجمهها از منظر مطابقت، نزدیکترین قرابت را با متن خارجی دارد.
از سوی دیگر این نویسنده و مترجم تفسیرهایی را در پانویسها ارائه میدهد که میتواند در درک بهتر متون که غالبا نثرهایی پیچیده دارند، راهگشا باشد. برای مثال در کتاب مورد بحث این نوشتار یعنی نقدی بر کمدیهای اولیه شکسپیر، علاوه بر توضیح مفصلی که در مقدمه آورده است در صفحه 27 کتاب پس از متن نویسنده در مورد نمایشنامه کمدی اشتباهات با اشاره به بخشی از نمایشنامه مینویسد: "این گونه، او با به کار بردن این واژههای تلخ و غیراخلاقی نشان میدهد که، حداقل در یک لحظه، کمدی را خوب میشناسد و نسبت به آن ناآشنا نیست. بلکه زنی است که از گوشت و خون و استخوان ساخته شده است." پس از این جمله مترجم توضیح خود را درباره انسان بودن این شخصیت بیان میکند. آنچه تراورسی در لفافه گفته است، ابراهیمیان عیان میکند. جایگاه انسان در کمدیهای شکسپیر جایگاهی ویژه است. تئوریزه کردن نمایشنامههای او راهگشاست.
[:sotitr1:]با این مقدمه وارد متن کتاب میشویم. تراورسی در مقدمه خود هدف انتخاب این نمایشنامهها را برای نقد بیان کرده و در یک پاراگراف رویکرد نقد خود را نیز در این آثار تبیین میکند. او در صفحه 20 کتاب مینویسد: " ... دو راه متفاوت برای بررسی این نمایشنامهها وجود دارد که از هر دو شیوه جهت بررسی این آثار استفاده خواهد شد. در واقع در آنها به چشم اصولی نظر خواهیم افکند تا بتوانیم به تحولات بعدی دست یازیده، نشان دهیم که چگونه این اشعار به سوی تنوع و آزادی بیشتر بسط مییابند، چگونه شخصیتها به شکلی واقعبینانه نقش خود را مجسم میکنند، چگونه شرایط و اوضاع غیرطبیعی با مهارت هرچه تمامتر مورد استفاده قرار میگیرند و نیز چگونه به دور و جدای از هر نوع تصنع و تجربه یک ساختار دراماتیک نتیجه منطقیتری فراچنگ میآید..."
نویسنده اگرچه در فصول بعدی دائم به این نکته اشاره میکند که شاید شکسپیر آنچنان که باید در خلق یک ساختمان نمایشی موفق، در کمدیهای اولیهاش موفق نبوده است، اما در همین اثنا دائم با بررسی شخصیتها و نگاه موجود در متن متذکر میشود که همین نگاههای شکسپیر به انسانها توانسته مبنای بعدی باشد تا نویسندگان دیگر راه او را ادامه دهند. البته یکی از رازهای ماندگاری آثار شکسپیر نیز در همین نهفته است. او سنگ بنایی را بنیان گذارد که بعدها بسیاری دیگر خانههای خود را بر آن بنا کردند.
از سوی دیگر نویسنده در تفسیر خود به شرایط غیرطبیعی اشاره میکند که درکنار شخصیتپردازی، منظری آشنا در تحلیل نمایشهای کمیک است. آدمهایی که در شرایطی ناهمگون واقع شدهاند میتواند از سرههایی باشد که منتقد را به سمت داوری درباره کمدی راهنمایی کند.
با این توجه، درک تراورسی در این کتاب عمده نگاه خود را به سمت دو گونه نقد ساختارگرا و تفسیری معطوف میدارد. در توضیح این دو نقد از کتاب نقد تئاتر از نظریه تا عمل استفاده میکنیم. ابراهیمیان مینویسد: "نقد ساختارگرا چنان که از نامش پیداست بیشتر ناظر بر ساختار اثر هنری (و در این مقال اثر دراماتیک) است و بر آن است که چگونگی و چرایی و نیز کاربری و ارزشهای ساختاری آثار را دریافت کرده و به تحلیل آنها بپردازد...."
از سوی دیگر همین نویسنده در همین کتاب پیرامون چگونگی نقد تفسیری آورده است:" ... نقدی است که در پی چیستی بازنماییهای عناصر ساختاری متن و اجراست. بنابراین، در صدد دریافت و توضیح علتهای اثر به جهت معنایی و ساختاری است. "
تراورسی در ابتدای نقد هر نمایشنامه تاریخچهای کوتاه از زمان نگارش آن ارائه میدهد. با توجه به اینکه اکثر نوشتههای شکسپیر زمینهای اقتباسی دارد، این تاریخچه ما را به چگونگی آشنایی شکسپیر با آثار مورد اقتباس نیز آشنا میکند. اما خیلی زود وارد ساختار میشود. برای مثال در نقد کمدی اشتباهات به ژانر اثر اشاره میکند و اینکه شکسپیر چگونه توانسته دو طرح جداگانه را با یکدیگر بیامیزد. این ساختار مورد بحث قرار میگیرد تا اینکه آرام آرام وارد بحثهای درونی اثر میشویم و نویسنده با توجه به ساختاری که به مخاطب معرفی کرده به تفسیر حوادث، شخصیتها و مضمون مینشیند.
یا در بخشی از نقد نمایشنامه "تلاش بیثمر عشق" صفحه 68 با اشاره به شیوه نگارش ادبی شکسپیر توضیح میدهد: "... استدلال وی در عین حال متکی بر مفاهیم ادبی و صناعات لفظی بیانی بوده، به تایید این واقعیت مبدل میشود که همان افزایش کمال انسانی است. همین امر نیز موجب ارتقا سطح فراگیری معرفت میشود و به نظم بیشتر زندگی آدمی کمک میکند."
نکته اینجاست که تراورسی در این نقدها با اینکه به نقد ساختارگرایانه و تفسیری پایبند بوده، اما شیوههای دیگر نقد را نیز فراموش نکرده است. فراخور هر نمایشنامهای که به آن پرداخته از شاخههای دیگر نقد نیز سود جسته است. برای مثال در نمایشنامه "تاجر ونیزی" علاوه بر استفاده از این دو شیوه نقد، دو پنجره هم از منظر نقد نشانهشناسانه و یا نقد تکوینی به این اثر میافکند.
برای مثال نویسنده در صفحه 78 کتاب اشاره به نقش جعبه جواهر دارد. خواستگاران پورشیا با انتخابهای خود در ارتباط با این جعبه طلا، هر یک وجوهی اخلاقی را از خود به نمایش میگذارند. اینجا نقد نشانهشناسانه به کمک تراورسی میآید و او با همنشین کردن نشانهها معنایی مرتبط با اثر را در نقد خود استخراج میکند.
از سوی دیگر زمانی که در صفحه 81 کتاب درباره شخصیت شایلاک صحبت میکند از نظرگاههای اجتماعی دوران شکسپیر پیرامون یهودیان سخن میگوید و تاثیر این نگاه را بر متن تاجر ونیزی بازگو میکند که در این بخش نیز نویسنده نظری به سوی نقد تکوینی انداخته است. یعنی شرایط زندگی شکسپیر را در دستیابی به این نگاه مورد بررسی قرار داده است.
این نگاه کمابیش در نقد نمایشنامههای دیگر نیز مشهود است. همانگونه که خود تراورسی در مقدمه کتاب اشاره داشته در این نقدها میکوشد تا اثری را که شکسپیر بر آیندگان خود داشته مورد اشاره قرار دهد. برای مثال در نقدی که بر نمایشنامه "دو جنتلمن از ورونا" صفحات 55 و 56 نگاشته با اشاره به شخصیتهای سیلویا و جولیا در نمایشنامه، آنها را قهرمانهای کمدیهای آینده معرفی میکند. یا در ارتباطی دیگر تراورسی به مضمون آتی دیگر نمایشنامههای شکسپیر اشاره میکند. او در بخشی از تحلیل نمایشنامه "تلاش بیثمر عشق" صفحه 63 به دیالوگی از کاستارد اشاره میکند که میگوید: "من برای حقیقت در رنج بودهام و همیشه عذاب کشیدهام. ای آقای محترم، واقعیت این است که مرا با ژاکنتا غافلگیر کردند و ژاکنتا یک دختر واقعی است. از این رو، جام تلخ کامیابی با او را پذیرا میشوم! شاید درد و رنج روزی دیگر دوباره بر ما لبخند بزند. تا آن زمان ای رنج آرام باش."
تراورسی بلافاصله بعد از این نقل قول مینویسد: "به درستی میتوان گفت که این سخنان و عبارات به کار گرفته شده در آن، روح کمدیهای بعدی شکسپیر را رقم میزند."
ارسطو در کتاب جاودان خود، فن شعر، در تقسیمبندیهای خود از شخصیتهایی که اعمال آنها مورد تقلید قرار میگیرند، آدمها را به سه دسته فراتر، هم ارز و فروتر از ما به عنوان مخاطب تعیین کرده است. آدمهای فروتر معمولا افرادی هستند که ما آنها را در کمدیها دیدهایم. این افراد در طول تاریخ کمدی با تطور رو به رو بودهاند و در هر دوره تاریخی نمودی خاص داشتهاند. یکی دیگر از منظرهایی که درک تراورسی در کتاب خود به کمدیهای شکسپیر میپردازد، اشاره به این آدمها و چگونگی شکلگیری خاستگاه اجتماعی و روانی آنهاست. نقد نمایشنامه "رام کردن زن سرکش" یکی از نمونهایترین این نقدهاست. تراورسی تمام شخصیتها را به ترتیب مورد بازخوانی قرار میدهد. کاستیها و قوتهای هر یک را بیان میکند و در ادامه آنها را در مواجهه با یکدیگر قرار میدهد. اسلای، پتروشیو، گرومیو و... در مقایسه با یکدیگر قابلیت نمایی میشوند و از این منظر مخاطب میتواند به درک بهتری از ساختار نمایشنامه دست یابد.
در ایران بیشتر نقدها و نگاهها معطوف به نقد نمایش است. نقد نمایشنامه چندان به جد گرفته نمیشود و حتی در نقدهایی که منتقدان بر نمایشها مینویسند، مغفول واقع میشود. در صورتی که هنوز بسیاری از متون نمایشی را میتوان سراغ گرفت که جای کار دارند و میتوان با توجه به خوانشهای تازه و نظریههای جدید فلسفی آنها را مورد بازخوانی قرار داد. در هر حال نقد، فرزند فلسفه است. اگرچه در قرن بیستم، علم جای فلسفه را گرفت. اما هنوز برای هر نسلی که زاده میشود مرور آثار پیشین با انگارههای تازه از واجبات آکادمیک محسوب میشود.
کتاب "نقدی بر کمدیهای اولیه شکسپیر" از این منظر میتواند اثری قابل قبول باشد. نویسنده سعی داشته با یک نگاه آکادمیک فارغ از انگارهپردازیهای شخصی به تحلیل این متون بپردازد. جالب اینجاست که او در همه نقدها علاوه بر نقاط قوت نمایشنامهها، مفتون شکسپیر نمیشود و تلاش میکند کاستیهای آثار او را نیز به مخاطب خود گوشزد کند. با توجه به اینکه نویسندگان معمولا تراژدیهای این نویسنده را به بحث نشستهاند و کمتر به کمدیهای این نویسنده پرداخته شده، انتظار میرود که مطالعه این کتاب خالی از لطف نباشد.
نقدی بر کمدیهای اولیه شکسپیر/ نویسنده: درک تراورسی/ ترجمه: فرشید ابراهیمیان، لیلی عمرانی/ انتشارات سوره مهر/ چاپ اول:1389/ 120صفحه/ قیمت: 19000 ریال