گزارشی از اکران ویدئو تئاترهای گروه”کلاغ و کلمه”
در تمام این آثار مرگ و جنایت به صور گوناگون حضور دارد. اقتباس از متن اصلی و به روز سازی موضوع نمایش تکنیک قالب در پرداخت داستان است اما همچنان استفاده از تصاویر آزاد به داستان شکل میدهد.
زهرا شایانفر:
ساعت 17 روز یکشنبه خانه فرهنگ گلها میزبان گروه”کلاغ و کلمه” بود.
اعضاء کانون سینماگران فردا، در کنار اعضاء گروه ”کلاغ و کلمه” و تعدادی از خبرنگاران و منتقدان در تالار نمایش خانه فرهنگ گلها حضور داشتند.
برنامه در دو بخش ویدئو آرتها و ویدئو تئاترها تنظیم شده است. میکروفنهای روی صحنه و تصویر گلهایی بر پرده سفید حالتی رسمی به فضا دادهاند. تماشاگران خسته و گرما زده بر صندلیهایشان لمیدهاند و از نسیم خنکی که در فضا میپیچد بهره میبرند.
45 دقیقه تاخیر و سرانجام سخنگوی کانون سینماگران فردا بر صحنه میرود و به معرفی فعالیتهای این کانون میپردازند.
فرم درخواست عضویت این کانون به همراه برنامه هفته جاری جاری آن در اختیار حاضران قرار میگیرد. سرانجام ساعت 18 پخش ویدئو آرتها آغاز میشود اما سیستم صوتی دچار مشکل است. لحظاتی بعد همه چیز آماده سفر به سوی مرگ است.
مرگ و ویدئو آرت
گروه کلاغ و کلمه 9 ویدئو آرت خود را که به موضوع مرگ میپردازد یکی پس از دیگری به نمایش گذاشتهاند.
”دنیای شگفتانگیز” به کارگردانی میشا اسلامیه، ”مستطیل” اثر یونس لطفی، ”جایی میان دو سیگار” اثر فرهاد فزونی، ”یخ” به کارگردانی میثم امیراصلانی، ”او و او” به کارگردانی نادر علیمردانی، ”روزمرگی” اثر هوپند لشگرینژاد، ”تشیع جنازه فرداست” به کارگردانی هادی جاودانی،”پارازیت” اثر کیوان رغیبمطلق و ”جزغالهها” اثر مهدی میرمحمدی بیوقفه بر پرده قرار میگیرند.
نکته مهم در روند تولید این آثار حضور دیگر اعضاء گروه، با عناوین تصویربردار، تدوینگر، بازیگر و غیره در تمام کارها است.
زمان هر ویدئوآرت از 5 دقیقه فراتر نمیرود. فضای تیره و سنگین آثار در طی 45 دقیقه کشنده جریان دارد.
میرمحمدی میگوید:«کل آثار از بیان آزاد تصویر بهره بردهاند. این تکنیک در ذات خود، تخریبگر و مملو از اعتراض است که خواه ناخواه تماشاگر تحت تاثیر آن قرار میگیرد.»
دقایقی از سالن خارج میشویم تا از این همه مرگ به گرمای شهر پناه ببریم اما به زودی به سالن فراخوانده میشویم تا به تماشای 8 ویدئو تئاتر این گروه بنشینیم.
”ویتسک” نوشته کارل گئورگ بوخنر و به کارگردانی یونس لطفی اولین ویدئو تئاتر است.
”کالیگولا” نوشته آلبر کامو و به کارگردانی میثم امیراصلانی، ”مدهآ” اثر اوریپید و به کارگردانی رامین سیاردشتی، ”آخر بازی” اثر ساموئل بکت و به کارگردانی هوپند لشگرینژاد، ”در انتظار گودو” اثر بکت و به کارگردانی فرهاد فزونی،”کودک مدفون” نوشته سام شپارد اثر کیوان رغیبمطلق، ”یرما” نوشته فردیرکو گارسیا لورکا به کارگردانی پانتهآ ساریاصلانی و ”هملت” نوشته شکسپیر و به کارگردانی مهدی میرمحمدی یکی پس از دیگری اکران می شوند.
در تمام این آثار مرگ و جنایت به صور گوناگون حضور دارد. اقتباس از متن اصلی و به روز سازی موضوع نمایش تکنیک قالب در پرداخت داستان است اما همچنان استفاده از تصاویر آزاد به داستان شکل میدهد.
”ویتسک” که به رغم طرح داستانی هادی جاودانی و یونس لطفی که در یک سالن تمرین تئاتر میگذرد، اثری کاملاً تصویری است و از تئاتر فاصله گرفته است. تاکید بر حس بازیگران و کنتراستهای نور از ویژگیهای این اثر است.
”کالیگولا” که از تکنیک متنهای تشریحی نیز بهره میبرد در خلق حالات جنونآمیز انسانی تنها، موفق ظاهر شده است اما این اثر مملو از تکرار تصویر و تاکید گذاریهای بیهوده است.
”مدهآ” با ساختاری کامل در پرداخت داستان، یکی از بهترین ویدئو تئاترهای اکران شده است. گرچه عامل سرنوشت تاثیری عمده در پرداخت طرح داستانی اثر رامین سیاردشتی دارد که هنوز لحظات تکراری در این اثر به چشم میآید.
”آخر بازی” که همچنان متکی بر متن بکت است بسیار به تئاتر نزدیک شده است. آنچه یک اثر ویدئو تئاتر را از تله تئاتر جدا میکند کمترین وابستگی به اجرای صحنهی اثر نمایشی است که لشگرینژاد از آن بهره نبرده است.
”در انتظار گودو” با دو بازیگر اینترنتی خود که در چت رومهایشان به انتظار گودو نشستهاند، میگذرد. تغییر ریتم در تصاویر مانیتور کامپیوتر به درک داستان و ارتباط مخاطب کمک بسیار کرده است.
”کودک مدفون” نیز که هنوز به جهان تئاتر وابستگی دارد با تکنیک ویژه فیلم برداری و تدوین خود از دیگر آثار تفکیک میشود.
”یرما” ساده و صریح فضای نمایشنامه را به تصویر میکشد و در عین حال بر نشانههای مفهومی تکیه کرده است.
”هملت” میرمحمدی قبل از آن که بر آشفتگیهای روانی هملت اشاره داشته باشد بر پایه آشفتگیهای کارگردان استوار شده است. تغییر در تکنیک تصویربرداری، دیالوگپردازی و قطعهای روند داستانی این آشفتگی را بیشتر میکند.
این اثر که از فضایی تئاتری شروع میشود در سکانس پایانی با استفاده از تصاویر تلویزیون و کاتهایی که با تغییر شبکه صورت میگیرد، صدای زمینهای شخصی که با تلفن صحبت میکند و استفاده برشهایی از فیلم”هملت”زیفرهلی به گونهای دیگر داستان را شکل داده است.
پس از اکران آخرین ویدئو تئاتر، مژگان رودباری مسئول کانون سینماگران فردا روی صحنه رفته و با پوزش از عدم برگزاری جلسه پرسش و پاسخ به دلیل تنگی وقت از آقایان یونس لطفی و مهدی میرمحمدی دعوت میکند تا درباره گروه کلاغ و کلمه برای حاضران صحبت کنند.
کلاغ و کلمه
گروه هنری کلاغ و کلمه را مهدی میرمحمدی، میشا اسلامیه، کیوان رغیبمطلق، یونس لطفی، فرهاد فزونی، میثم امیراصلانی، نادر علیمردانی، هوپند لشگرینژاد، هادی جاودانی و رامین سیاردشتی تشکیل میدهند.
گروهی از جوانان همسال که به تجربیات هنری و هنر تصویری در قالب ویدئو آرت و ویدئو تئاتر پرداختهاند.
میرمحمدی درباره گروه کلاغ و کلمه میگوید:«از سالهای 71 ـ 72 در هنرستان صدا و سیما به تحصیل مشغول بودیم. دوستی و همراهی این جوانان به تشکیل گروه کلاغ، در ابتدا و سرانجام شکلگیری گروه کلاغ و کلمه منفجر شد.»
جشنواره تئاتر فجر سال 83 ، برای اولین بار قسمت ویژهای را به نمایش ویدئو تئاترهای این گروه اختصاص داد و نام گروه کلاغ و کلمه نمایشهای”ویتسک”،”کالیگولا”،”مدهآ”،”آخر بازی”،”در انتظار گودو”،”کودک مدفون”،”یرما” و”هملت” نمایشنامههای عظیمی هستند که در فجر به صورت ویدئو تئاتر به نمایش در میآیند.
میرمحمدی میگوید:«فرایند تولید اثر هنری در ایران از منجلاب حاشیه عبور میکند. این حاشیهها ماندن پشت در اتاقها، رابطهها و صرف انرژی بیهوده است. آن قدر که دیگر مجال مطالعه و پژوهش و تجربه را از ست میدهی. این چنین بود که ما به قصد کوتاه کردن مسیر و عدم روبرویی با موانع حاشیهای به سوی ویدئو آرت و ویدئو تئاتر رو آوردیم که در ظاهر به نظر میرسید نوعی استقلال در فضای آن وجود دارد.»
وی ادامه میدهد:«خوشبختانه ما از نظام آموزشی مشخصی در دوران تحصیل بهرهای نبردهایم و آن چه فرا گرفتهایم ملقمهای از تمام هنرها بود که اینک در شکل گیری این آثار ویدئویی به چشم میآید.»
رودباری با گله از عدم دسترسی به اعضاء گروه میگوید:«کانون سینماگران فردا سعی دارد با آن چه از حداقل امکانات در اختیار اوست، به حمایت از هنرمندان جوان بپردازد.»
میرمحمدی درباره استفاده از تکنیک ویدئویی در هنر و تئاتر میگوید:«بحث گفتوگوی رسانهها چیز تازهای نیست ولی از زمانی که نیوآرتها فراگیر میشوند، زبان رسانهها به یک همپوشی و تلفیق گرایش پیدا میکنند. چنین است که کارکرد رسانههایی چون تئاتر و تصویر به صورت هنرهای ویدئوی ظهور پیدا میکند.»
لطفی میگوید:«ویدئو آرتهای ما به مفهوم مرگ که یکی از دغدغههای بزرگ انسان است پرداخته و این مفهوم را در استفاده از تصویر، فضا، داستان و غیره شکل دادهاند.»
لطفی، وفاداری به حضور بازیگران و داستان در ویدئو تئاترها را عوامل تاثیر گرفته از دنیای تئاتر دانست و بر اقتباس از نمایشنامهها تاکید کرد.
یونس لطفی، در ادامه ، میگوید:«آن چه در روند تولید این آثار قابل بررسی است دو مرحله تجربهگری است اول تجربه تولید اثر و دیگر مرحله تجربه ارتباط در زمان اکران است.»
در ادامه ایرج زهری، نمایشنامنویس و منتقد تئاتر که میهمان این جلسه بود با اشاره به برخی از آثار گفت:«چرا باید به داستان تکیه کرد، شما با آن چه تولید کردهاید متمایز میشوید پس با شهامت بیشتر، بگویید که از فلان اثر الهام گرفتهاید تا برای حرکت و پیشرفت، هیچ عاملی شما را پایبند خود نکند.»
وی پیشنهاد کرد:«شما از حاشیهها صحبت میکنید پس همین حاشیهها را در ساخت آثار بعدی گروه سوژه قرار دهید.»
در آخرین لحظات گروه کلاغ و کلمه به سوالات مطرح شده از سوی حاضران پاسخ گفتند.
اکران پشت سر هم این ویدئو آرتها و ویدئو تئاترها بزرگترین ضربه بر این آثار بود. فضای تیره این آثار طی 3 ساعت اکران”کالیگولا”،”مدهآ”،”ویتسک”،”هملت” و یک بینهایت مرگ دیگر، تکراری، کند و یکنواخت شده که تحلیل مجزای هر اثر را از بین برده است.