یادداشت ”شهرام کرمی” درباره بازیگری در نمایش ”خانمچه و مهتابی”
گلاب آدینه سالها به عنوان مدرس بازیگران مختلف را آموزش داده و به جامعه هنری معرفی کرده است. بازی و تلاش او برای موفقیت نقش خود در نمایش خانمچه و مهتابی درس بزرگی در کار یک بازیگر حرفهای است.

شهرام کرمی: اجرای نمایش "خانمچه و مهتابی"از نوشته‌های ارزشمند "اکبر رادی"که ساختار و زبان نمایشی آن یک نمونه مثال زدنی در ادبیات نمایشی ما محسوب می‌شود، اتفاق خوبی در تئاتر است.
نمایش با گروهی از بازیگران حرفهای که همه از بهترینهای تئاتر ما هستند شکل گرفته که هریک در جای خود سعی دارند تجربه و خلاقیت خود را در بازیگری به منصه ظهور برسانند. آنچه بهانه این نوشته شد، نقد و تحلیل نمایش نیست که درباره این نمایشنامه و اجرای آن و تحلیل و تفسیر هادی مرزبان و اجرای آن میتوان به شکل مفصل مطلب نوشت.
فیلیپ مورگان در مقاله خود درباره بازیگری حرفهای کار بازیگر را یک روند خلاقانه میداند که با تجربه شخصی و استفاده از تکنیک کار، خود را به عنوان یک آفرینشگر شکل میدهد. به نظر او مهمترین ویژگی کار یک بازیگر استفاده مناسب از اصول حرفهای بازیگری در خلق شخصیت و معرفی آن به مخاطب است. وقتی با واژه بازیگر حرفهای روبرو میشویم فقط تجربه و یا سابقه کار مهم نیست. یک بازیگر حرفهای در خلق شخصیت مراحل و سیر آگاهانهای را طی میکند تا با شعور و ادارک خود بتواند شخصیت را شکل دهد. بازیگر زمانی تبدیل به یک هنرپیشه حرفهای میشود که فکر و رفتار و کاری که انجام میدهد در نهایت منجر به خلق یک نقش اثر گذار و باورپذیر شود. به قول استانیسلاوسکی یک بازیگر زمانی در اجرای نقش خود موفق است که با دیدن نمایش و کار او احساس کنید هیچ کس دیگری غیر از آن بازیگر نمیتوانست آن نقش را بازی کند.
[:sotitr1:]در نمایش خانمچه و مهتابی "گلاب آدینه" به عنوان یک بازیگر حرفهای تلاش زیادی میکند تا در نقش شخصیت پیچیده و درونی خانجون موفق عمل کند. در کل نمایش لحظات مختلف و رابطه شخصیتی که این بازیگر نقش آن را بازی میکند با سایر شخصیتها، موقعیتهای نمایشی مختلفی را شکل داده که درک مخاطب از این نقش را دچار نوسان میکند. به این معنی که مخاطب فقط به اجرای یک نقش راضی نیست و میخواهد موفقیت یک بازیگر حرفهای را شاهد باشد. یک بازیگر حرفهای برای تاثیر بر مخاطب و موفقیت در نقشی که بازی میکند از عناصر مختلف استفاده میکند. در کل نمایش حضور این بازیگر با تجربه و حرفهای در صحنه در حد یک ارتباط ساده است که مخاطب سعی دارد آن را درک کند. شاید بتوان گفت در بازی خانم آدینه یک لحظه و واکنش او برای ظهور شخصیت و اهمیت کارش به شدت احساس میشود.
با دیدن نمایش این تاثیر و اتفاق بازیگری به مرحلهای میرسد که شاید انتظار از یک بازیگر حرفهای را به نتیجه نمیرساند. اما صحنه پایانی نمایش خانمچه و مهتابی اوج حضور و درک درست و تلاش یک بازیگر حرفهای را به ظهور میرساند. در صحنه پایان نمایش، خانجون ماری را از شکم خود بیرون میآورد و مخاطب وقتی حیرت میکند که این مار عظیم یک جانور زنده و بزرگ است که بازیگر چون یک کودک با آن بازی میکند، تاثیر و جذابیت این صحنه با رفتار و واکنش طبیعی گلاب آدینه آنقدر زیاد است که مخاطب را وادار به تحسین میکند. این صحنه و تاثیر آن یک برداشت خلاقانه و ایده بسیار خوب کارگردانی است که با رفتار حرفهای بازیگر به زیباترین صحنه نمایش تبدیل شده که اثر خوبی در ذهن به جا میگذارد.
کار و اهمیت یک بازیگر حرفهای با این صحنه نمایش به خوبی مشهود میشود. اگر گلاب آدینه به شکل طبیعی حاضر نبود با یک مار زنده کار کند شاید استفاده از یک مار مصنوعی مشکل را حل میکرد. اما رفتار و اندیشه یک بازیگر حرفهای و تفاوت کار او با دیگران در این موقعیت شکل گرفته است. فقط هیجان و شگفتی از کار یک زن بازیگر با ماری زنده اهمیت ندارد، بلکه درک و شعور این نکته که باید برای موفقیت در نقش از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد یک اصل حرفهای در کار بازیگری است.
گلاب آدینه سالها به عنوان مدرس بازیگران مختلف را آموزش داده و به جامعه هنری معرفی کرده است. بازی و تلاش او برای موفقیت نقش خود در نمایش خانمچه و مهتابی درس بزرگی در کار یک بازیگر حرفهای است. بازیگری حرفهای به معنای تلاش برای موفقیت است که کار و حضور هنرپیشه را داری اهمیت میکند. در این صورت مخاطب علاوه بر رضایت از حضور بازیگر از تاثیر و شگفتی هنر تئاتر بهره زیادی برده است.