نگاهی به نمایش ”سفر پادشاه به جهان” نوشته استفاون وی و کارگردانی پیتر مولر و آنت ورب از آلمان
در نمایش "سفر پادشاه به جهان" کارگردان با بهرهگیری از این تکنیکهای جدید، در لحظات مختلف نمایش و تنها با استفاده از شابلونهای مختلف، اقدام به طراحی صحنه برای نمایشی عروسکی با تکنیک میلهای سایه میکند.

مهرداد ابوالقاسمی: داستان نمایش "سفر پادشاه به جهان" در نگاه اول داستانی شرقی و روایی دارد که بیش از هر چیز، نوع قصه‌گویی کلاسیک شرقی را تداعی می‌کند. نمایش به‌طور کامل برپایه داستان‌گویی کلاسیک شرقی شکل گرفته و تمام اجزا و عناصر موجود در نمایش بر پایه همین نگاه و رویکرد شکل می‌گیرند.
شیوه اجرایی نمایش هم که براساس عروسکگردانی و استفاده از عروسکهای میلهای است باز هم به نوعی تداعیبخش نمایشهای اصیل شرقی است که البته هم به لحاظ داستانی و هم به لحاظ شکل اجرایی حاوی رویکرد و نگاه مدرن تئاتر غرب است که نویسنده وکارگردان به خوبی از عهده تلفیق این دو سبک و شیوه برآمده و توانسته نمایشی را روی صحنه ببرد که در عین دارا بودن رگههای کلاسیک از رویکرد مدرنی در اجرا برخوردار است.
داستان نمایش "سفر پادشاه به جهان"، داستانی یک خطی، ساده و صمیمی است که مراحل مختلفی از زندگی یک پادشاه در جریان سفری ناخواسته را نشان میدهد و ابعاد مختلفی از زندگی و شخصیت او را به نمایش میگذارد که همین سادگی در نگاه و صمیمیت در روایت و دوری از هرگونه پیچیدگی، سبب شده تا نمایش "سفر پادشاه به جهان" به راحتی بتواند با مخاطبانش که در رده سنی خردسال، کودک و نوجوان قرار میگیرند به راحتی ارتباط برقرار کند و علیرغم زمان طولانی نمایش، مخاطبان بهراحتی تا پایان نمایش بهدلیل برخورداری از تعلیقهای داستانی فراوان با اثر همراهی کرده و در پی فرجام سفر و زندگی پادشاه بنشینند.
با آنکه نمایش "سفر پادشاه به جهان" به لحاظ شیوه اجرایی و ساختار نمایش در حیطه نمایشهای عروسکی قرار میگیرد، اما نگاه تازه و نو کارگردان به عروسکگردانی میلهای و خلق ابداعات بدیع در این شیوه اجرایی سبب شده نمایش "سفر پادشاه به جهان" یک گام فراتر از شیوه عروسکگردانی کلاسیک قرار گیرد. استفاده از تکنیکها و ابزارهای جدید در زمینه عروسکگردانی این نمایش سبب شده تا به لحاظ بصری، تماشاگران شاهد رویدادهای جدیدی باشند و همین بهرهگیری از امکانات و تکنیکها موجب شده تا نمایش به لحاظ بصری یک گام جلوتر از نمایشنامه حرکت کند.
[:sotitr1:]کارگردان با بهرهگیری از نور و رنگ موقعیتهای جدیدی در نمایش رقم زده که عمده تاثیر این استفاده از امکانات، موجب خلق پرسپکتیوهای فراوان در اجرا شده و با آنکه نمایش به شکل سایه و بر روی پرده جان میگیرد، اما تماشاگر مانند سایر کارهای عروسکی سایهای شاهد تصاویری دو بعدی و تخت نیست و اتفاقا با استفاده از نور و حجم، با نمایشی تقریبا سهبعدی به لحاظ تصویر روبرو میشود که البته بعد سوم بیشتر حالت مجازی دارد و همین بعد سوم است که در لحظههای مختلف رغبت تماشاگر را بر میانگیزد.
در نمایش "سفر پادشاه به جهان" کارگردان با بهرهگیری از این تکنیکهای جدید، در لحظات مختلف نمایش و تنها با استفاده از شابلونهای مختلف، اقدام به طراحی صحنه برای نمایشی عروسکی با تکنیک میلهای سایه میکند. هر چند که این نوع طراحیها در جاهای مختلفی جلوی دست و پای عروسکگردانان را میگیرد و البته در صحنههایی هم به تکرار منجر میشود، اما در مجموع برای اجرای نمایشی با مدت زمان تقریبی 80 دقیقه تا حد زیادی ضروری مینماید و میتواند در پیشبرد داستان تاثیرگذار جلوه کند.
تکیه نمایش بر دیالوگ و کلام که منبعث از داستانگو بودن نمایش است، برای تماشاگرانی با زبانی بیگانه میتواند مانع بزرگی بر سر راه اجرای نمایش باشد. با تمام تمهیدات در نظر گرفته شده در اجرا و داستان اما نویسنده و ارگردان از این امر غافل ماندهاند و بیشتر اتکای نمایش در انتقال مفاهیم به تماشاگر، به کلام و دیالوگ واگذار شده و جنبههای بصری اثر تقریباً در بیشتر موقعیتها، صرفاً کارکرد زیباییشناسی پیدا میکند و جنبههای بصری و تصویری نمایش در انتقال مفاهیم و حتی پیشبرد داستان نمایش هم کوچکترین تاثیر و کارکردی ندارند و از این منظر میتوان این مسأله را نقطه ضعف نمایش "سفر پادشاه به جهان" دانست.
حضور عروسکگردانان بر صحنه و ارتباط مستقیم با تماشاگر و شکستن مرز صحنهای نمایش با تماشاگر قطعا باعث صمیمیت و ارتباط بهتر اجرا کنندگان و نمایش با مخاطب میشود، اما این مقوله هم در راستای رویکردهای تازه و نوی کارگردان در شکل اجرایی نمایش قرار نمیگیرد و نمیتواند نوعی آشناییزدایی را برای تماشاگر رقم بزند و از همین رو این مقوله هم در سطح میمانند و شیوه بکر اجرایی نمایش را در همان ابتدا تا حد زیادی تنزل میدهد.
موسیقی که آغازکننده نمایش "سفر پادشاه به جهان" است، در این نمایش نقش پررنگی دارد؛ اما این بهرهگیری از موسیقی صرفا در جهت زیباییشناسی و بهرهگیری از یک عنصر اصلی در اجرا کارکرد دارد و نمیتواند در موقعیتهای احساسی مختلف نمایش در جهت انتقال حس و خلق فضا برای باورپذیری بیشتر تماشاگر مورد استفاده قرار بگیرد و از همینرو موسیقی در نمایش "سفر پادشاه به جهان" در سطح باقی میماند و نمیتواند به عنصری تاثیرگذار و پیش برنده در نمایش تبدیل شود.