پیام پروفسور ”هنریک یورکوفسکی” به مناسبت روز جهانی نمایش عروسکی – 2011

پروفسور "هنریک یورکوفسکی" به مناسبت روز جهانی نمایش عروسکی –۲۰۱۱ پیام داد.
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی مبارک یونیما، پیام پروفسور "هنریک یورکوفسکی" لهستانی به شرح زیر است:
اکنون من اینجا هستم، در شهر "اُمسک" در سیبری غربی. وارد موزه مردم شناسی میشوم و فوراً نگاهم به جایگاهی عظیم جلب میشود؛ جایگاهی مملو از پیکرههایی از قبایل اوگروفین (Ugrofine). به نظر میرسد آنها به بازدیدکنندگان سلام و خوش آمد میگویند، حسی در وجودم میگوید سلامشان را پاسخ گویم. آنها بینظیرند، نشانگر بازماندهای از معنویت چندین نسل انسانیت بدوی هستند و جهان موهومشان، ریشه تمام تعاریف و تصاویر تئاتر است.
مجموعههای هنری سرشار از پیکرههایی مقدس هستند که به تدریج از خاطرهها محو میشوند. اما در موزهها عروسکهایی نمایشی نیز وجود دارند که حتی اکنون از دستان هنرمند خالقان و نمایشگران خود محافظت میکنند. گویی این عروسکها نگاهبان آثار به جای مانده از مهارت، تخیل و معنویت انسان هستند. مجموعههای عروسک در تمامی قارهها و اغلب در همه کشورها وجود دارند و مایه افتخار مجموعهداران هستند. آنان مکان مهمی را برای تحقیق و محافظت از یادبودهای مهم تشکیل میدهند در حالیکه گواهی بر تنوع حوزههای مطالعاتی ما هستند.
هنر، مانند دیگر فعالیتهای انسانی، موضوعی با دو گرایش است: یگانگی و افتراق. امروزه همزیستی این دو گرایش را در فعالیتهای فرهنگی میبینیم. میتوان به وضوح مشاهده کرد که سفرهای هوایی یا جستجوهای اینترنتی، که در تعداد ارتباطاتی که در کنگرهها و جشنوارههای گوناگون برقرار میکنیم، تکثیر میشود، ما را به سوی یگانگی عظیمی سوق میدهد. به زودی حقیقتاً در دهکده جهانی "مک لوهان" خواهیم زیست.
این مسائل بدان معنا نیست که ما به طور کامل احساسمان را نسبت به تفاوتهای فرهنگی از دست دادهایم، بلکه از این پس، تعداد بسیاری از گروههای تئاتری از این ابزار بیانی استفاده خواهند کرد. انواع گوناگون نمایش عروسکی مانند نینگیو جوروریِ (ningyo Joruri) ژاپن یا وایانگِ (wayang) اندونزی، هم در اروپا و هم در آمریکا جذب شدهاند و همزمان نیز گروههایی در آسیا و آفریقا، از تکنیکهای نمایش عروسکی اروپایی استفاده میکنند.
دوستانم به من میگویند اگر یک هنرمند ژاپنی جوان میتواند نوازنده زبردست و قهار «شوپن» باشد، پس یک آمریکایی نیز میتواند استاد جوروری یا دالانگ در نمایش وایانگ پوروا باشد. من، در شرایطی که یک نمایشگر نه به سادگی در یک تکنیک بلکه در فرهنگِ همراه با آن غوطهور میشود، با ایشان موافقم.
زیبایی ظاهری یک عروسک، که پتانسیل کشف دیگر شکلهای هنری را برای تماشاگر به همراه دارد، هنرمندان بسیاری را مقهور خود ساخته است. به این ترتیب عروسک به عرصههای جدیدی وارد میشود و حتی در تئاتر بازیگر، منبع استعارههای بسیار شده است.
اکنون حضور گسترده عروسک فیگوراتیوِ باستانی، با جنبشی معکوس با قلمرویی که پیش از آن تحت سیطره خود داشت، مرتبط شده است. این به هجوم اشیاء، و در مقیاسی عظیمتر، به هر چیزی که به این موضوع وابسته است، باز میگردد. زیرا هر شیء یا به طور کل هر ماده، هنگامی که به حرکت در میآید، با ما سخن میگوید و تقاضای داشتن حق زندگی تئاتری دارد. بنابراین، از هم اکنون اشیایی که با عروسک فیگوراتیو جایگزین خواهند شد، راهی را برای هنرمند میگشایند که به زبانی شاعرانه و خلق تصاویری پویا و غنی منجر میشود.
تشبیه و استعاره که روزی بخشی از شخصیتپردازی انواع عروسکها بود، (وجه تمایز آن ها از یکدیگر)، امروزه خاستگاه بیان هر نمایشگر عروسکی شده است؛ بنابراین ما بدون وابستگی به سنتی خاص، اما براساس استعداد هنرمند و خلاقیت فردیاش، یک زبان شاعرانه جدید داریم. یگانگیِ ابزارِ بیان منجر به رشد افتراق شده است؛ دهکده جهانی «مک لوهان» به نقطه مقابل خود بدل شده است. ابزارهای گوناگون بیان، اسباب خلق یک زبان جداگانه شدهاند که همواره راهحلهای اصلی را ترجیح میدهند. حقیقتاً سنت عروسک فیگوراتیو در افق ناپدید نشده است. به امید ماندگاری آنها به عنوان منابعی ارزشمند.
مترجم از زبان انگلیسی: سلما محسنی اردهالی