گزارشی از وضعیت نقد نئاتر امروز ایران
فرشید ابراهیمیان، جاهد جهان شاهی، کتایون حسین زاده، رامتین شهبازی، افشین خورشید باختری، فرشته حبیبی، بیتا ملکوتی، در این گزارش درباره ی وضعیت نقد تئاتر در ایران می گویند.
سمانه سامانی،سرور جمادی:
انتقاد واژهای بسیار پیچیده است و معانی متعدد و گوناگون دارد. در زبان زیباییشناسان که درباره هنر و نقد هنر صاحبنظرند و در زبان منتقدان هنر، انتقاد به امور دامنهدارتر از داوری صرف دلالت دارد.
وقتی منتقدان اقدام به نقد میکنند دست به کاری بیش از بیان خوشایندها و به آینهها میزنند. کاری خیلی بیش از تایید یا رد یک اثر هنری. منتقدان آثار هنری و امور قضاوت، گامی منفی قرار میدهند اما بیشتر اوقات قضاوت آنها بیش از آن چه منفی باشد مثبت است.
نقد تئاتر هم یکی از شاخههای نقد است نقد از یک هنر اجتماعی. نقد همیشه میتواند باعث بهبود کیفیت آثار، جلب مخاطب و ... باشد. این روزها بعد از کلی تورق در روزنامهها و در مقایسه با چندی پیش کمی کمتر به نقد منتقدان تئاتری برمیخوریم. این گزارش به این موضوع میپردازد.
فرزند فلسفه
دکتر فرشید ابراهیمیان در تعریف نقد میگوید:«تعاریف متعدد و متفاوتی از نقد ارائه شده است. نقد فرزند فلسفه است.»
نقد یا گرتهبرداری دست چندم
ابراهیمیان معتقد است که نقد برادر هنر است و نقد تئاتر برادر تئاتر است. اندیشههای فلسفی زمانی در یک جامعه رشد میکنند که اولاً ضرورت وجود این اندیشهها در جامعه احساس شود و در ثانی جامعه از یک آرامش فکری لازم برای پروراندن این ایدههای جدید برخوردار باشد. بنابراین ضروری است که نقد متکی بر دو ستون اصلی فلسفه به دلیل فضای متشنجی که در قرون متاخر(3 قرن گذشته، از زمانی که نقد در قرن 18 بعد از انقلاب صنعتی پا گرفت) داشتند. ستونهای رفیع خودشان را بر بستر اندیشههای متفاوت فلسفی استوار کرده است و به دلیل آشفتگیهای اجتماعی و فکری در جامعه ما محلی از اعراب پیدا نکرد. به رغم سابقههای ابنسینایی و ابن رشدی در زمینه نقد اجتماعی و به ویژه بعد از سلسله صفویه که جامعه اروپا از حیث نقد به پیش میرفت جامعه ما دچار آشفتگیهای اجتماعی بود و آن چه امروز در جامعه ما نقد نامیده میشود یک گرتهبرداری دست چندم است.»
ابراهیمیان در ادامه افزود:«در جریانی که طی 300 سال گذشته در اروپا یک پروسه نظری را پشت سر گذاشته و همراه با دگرگونیهای اجتماعی و فلسفی دگرگون شده و با اوج گیری اندیشههای پس خودش به اوج خود رسید و زمانی که این اندیشهها ایستا شدند نقد هم حالت ایستا پیدا کرده یعنی فاقد یک حرکت درون جوش که مبتنی بر اندیشه جامعه ایرانی باشد است.»
سنتز اندیشهها
دکتر ابراهیمیان بر این باور است که نقد فرزند فلسفه و اندیشه است و زمانی به اوج میرسد که این اندیشهها امکان طرح و بروز یابد. گوش شنوایی باشد که آنها را بشنود و با اندیشههای دیگر به ما برگرداند و برای رشد نقد باید آن زمینههای لازم فکری و تعامل و داد و ستدها فراهم شود و به تدریج زمینههای نقدپذیری و نه انتقاد(که با هم خلط شدهاند) بوجود آید.
هر صاحب اثری خالق یک اندیشه است که در صدد انتقال این اندیشه و تفکر به مخاطب است. منتقد هم از یک زمینه فکری و فلسفی برخوردار است که این 2 اندیشه را در یک داد و ستد قرار میدهد و اگر این تعامل بین اندیشه منتقد و خالق اثر به وجود آید ما به یک سنتز میرسیم که آن سنتز شکل متعالی این اندیشه است و خود تئاتر فیالنفسه از برخورد این دو اندیشه بوجود میآید و حاصل آن اندیشه جدیدی است که در ذهن تماشاگر به وجود میآید که متعالیتر از آن دو اندیشه است.
اندیشه جدید با اندیشه دیگر در تعامل است و باز سنتز اتفاق میافتد و باز هم اندیشه جدید به وجود میآید این یک پروسه است. همین جاست که نقد معنا پیدا میکند.»
ابراهیمیان میگوید:«اگر در جوامع غربی هنر تئاتر تا این حد رشد کرده به دلیل این داد و ستد بین اندیشه مخاطب صاحب تفکر(منتقد) و خالق است. این مخاطب دارای تفکر نظری و عملی است چرا که با ساختارها و تکنیکهای هنر و فلسفه آشنایی دارد.»
به طور خلاصه باید گفت اندیشه خالص اثر(تز) و اندیشه منتقد(آنتیتز) است و سنتز اندیشه جدید است که این اندیشه دوباره در برابر اندیشههای دیگر قرار میگیرد و به یک سنتز جدید میرسد.
شاخکهای هوشیار یا همان منتقد
جاهد جهانشاهی یکی از منتقدان تئاتر بر این باور است که جامعه ما جامعه نقدپذیری نیست.
جاهد جهانشاهی میگوید:«ما از گذشته فقط حواشی نویسی داشتیم نقد متعلق به دوران مدرنیستهاست. نقد هنری هم تقریباً از همان دوران مشروطه نقد اجتماعی در تنگنا قرار گرفته است.»
جهانشاهی منتقد را شاخکهای هوشیار یک جامعه میداند و معتقد است که هر جامعه به دلیل داشتن منتقدین باید به خود انتظار کند چرا که ضعفها و کاستیها را به اطلاع عمومی میرساند ولی در جامعه ما همه چیز یک بعدی نگری است در نتیجه نقد هم دچار بحران میشود.
وقتی دوست داریم تمجید شویم
جاهد جهانشاهی میگوید:«ما همه دوست داریم تمجید شویم، طرفدار نقد سازنده هم هستیم ولی نقد سازنده همان مداحی و تعریف نیست. افراد هم از روی ضعف جانب احتیاط را میگیرند و محافظه کاری میکنند تا مباد خصومتی میان آنان و همکارانش ایجاد شود، پس به جای نقد به تعریف و تمجید میپردازند در حالی که محیط زیست انسانی باید رشد متعادلی داشته باشد و هر جا که تعریف هست نقد هم باید موجود باشد.»
عدم تعهد و سلیقهای عمل کردن
افشین خورشیدباختری هم یکی دیگر از منتقدین تئاتر بر این اعتقاد است که از آن جا که در حال حاضر در مسائل بنیادین تئاتر دچار کاستی هستیم در نقد هم نمیتوانیم به دور از این ایرادها باشیم. یکی از مهمترین این کاستیها و آفتها عدم تعهد و پایبندی برخی منتقدان نسبت به وظایفشان است. منتقد باید به روشنگری کمک کند و ارتباط مخاطب با اثر را بیشتر کند. اکثر نقدها، برداشتهای شخص و تجربی منتقدان و در خود اثر دیده نمیشود. منتقد نباید سلیقهای عمل کند.
باید گفت تحلیل و نقد جای ارائه دلایل خاص است و به چرایی میپردازد. اگر در یک نقد میگویم فلان اثر مدرن یا پس مدرن است حداقل توضیح مختصری داده شود که چرا این کار به مدرن یا پست مدرن نزدیک شده است. علاوه بر این اغلب نقدهای روزنامهها و نشریات، سطحی و توصیفی هستند و به بررسی فنی و تکنیکی اثر نمیپردازند.»
خورشیدباختری اعتقاد دارد که اگر به مقوله نقد به طور جدی پرداخت شود فرهنگ مخاطبین رسانهها ارتقا مییابد.
نقد انفرادی
کتایون حسینزاده منتقد هم میگوید:«نقدهایی که وجود دارند بیشتر انفرادی هستند و برای همین حرکت خاصی شکل نگرفته است. در گذشته خانه تئاتر و کانون منتقدان حرکتهایی است ولی در حال حاضر انفرادی شده و حرکت مهمی صورت نمیگیرد.»
حسینزاده میگوید:«من هم مثل بقیه گهگاهی ممکن است بنویسم ولی کار مرا ولی در این زمینه انجام نمیدهم.»
نقد کمرنگ، غیر حرفهای و جشنوارهای
فرشته حبیبی هم ییک دیگر از منتقدان میگوید:«در حال حاضر نقد خیلی پررنگ نیست و بیشتر در جشنوارهها رونق پیدا میکند. روزنامهها و مجلات، تخصصی کار نمیکنند. بلکه سطحی و غیر حرفهای است. بخش روشنفکرانه تئاتر کم است و بنابراین نقدهایی هم که چاپ میشوند، خوانده نمیشود.»
فرشته حبیبی بر این باور است که تئاتر ما منتقد جدی و فراری است و اکثر منتقدان از قصه تئاتر و حوادثی آن میگویند. البته برخی روزنامهها صفحه ثابت نقد دارند اما کمبود مخاطب و عدم ارتباط منتقدان با مخاطب باعث کم جلوه شدن این نقدها میشود.»
سردرگمی در میان نقدهای غیرحرفهای
بیتا ملکوتی منتقد هم معتقد است که فعالیتها در زمینه نقد تئاتر بسیار کم و جزئی است و تا به حال در هر سایت یا روزنامهای که مشغول به کار شده است تنها نام معدودی از منتقدان به چشم میخورد.»
ملکوتی میگوید:«نقد علمی نداریم و منتقدان سعی نمیکنند تحلیل علمی برای نقد خود بیاورند نقدهای غیرحرفهای موجب سر در گمی میشوم.»
آینده نه چندان دور و نقد تئاتر
دکتر فرشید ابراهیمیان در مورد تاثیر نقد میگوید:«من خودم تاثیر نقد را در بهبود آثار هنرمند دیدهام یک منتقد نکتهای را مطرح میکند و خالق اثر آن نقد را میخواند و اگر تشخیص دهد این نکته منطقی است آن را در اثرش به کار میبرد.»
ابراهیمیان معتقد است در حال حاضر به دلایل بیشماری از جمله حضر دو نهاد نقد تئاتر مثل انجمن نویسندگان و منتقدان خانه تئاتر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و حضور بیش از 150 منتقد رسمی و حضور منتقدان جوان و پرشور و صاحب فکر و نیز انتشار آثار بیشماری درباره نقد و نقد جدید تعامل نسبی بین هنرمندان و منتقدان برا نقد فراهم شده است که کافی نیست با یک برنامهریزی اصولی میتوان انتظار داشت در آینده نه چندان دور نقد تئاتر ما از جایگاه در خور و لازم که نشان دهنده شأن هنرمند تئاتر ایرانی و منتقدان است برخوردار شود.»
انگیزه نداریم
آنچه در مورد نقد تئاتر و البته در بسیاری موارد دیگر از کارشناسان حوزه میشنویم نداشتن جایگاه مناسب و عدم برنامهریزی درست است. نقد تئاتر در جایگاه خودش قرار ندارد، وضعیت خوبی نداریم و ....
کتایون حسیننژاد معتقد است که این کاستی در نقد مربوط به اهل تئاتر، مسئولان و منتقدان میشود چرا که اجازه فعالیت زیاد به این افراد داده نشده و انگیزه نقد از بین رفته است و همه فکر میکنند با این نقدها هیچ اتقاق خاصی نمیافتد جز آن که یک سری جنجالهای درونی و موضع گیری پیش میآید.»
حسیننژاد بر این باور است که ما فرهنگ نقد پذیری نداریم و گرایش اهل هنر نقد گریز است.
نقدهای تختهای و باز هم آموزش نداریم
افشین خورشیدباختری هم میگوید:«تعداد نمایشهای صحنه کم است و کاری در زمینه ارتقاء انجام نمیشود. جای خالی مباحث آموزشی و گروهی در تئاتر کم است. ما تئاتریها از طریق صحنه با جامعه حرف میزنیم ولی کمتر تحمل شنیدن حرفهای یکدیگر را داریم.
در روزنامهها هم تخصص در زمینه تئاتر وجود ندارد نقدها عمق و بعد ندارند و چیزی را به دانستههای خواننده اضافه نمیکنند. به کار بردن اصطلاحات و نشانههایی درباره سبکهای مختلف تئاتر که در اغلب نقدها نوشته میشود دردی را دوا نمیکند. آن چه نوشته میشود گزارش است.»
به روز نیستیم
بیتا ملکوتی هم بر این اعتقاد است که منابع فارسی در زمینه نقد زیاد نیست و بیشتر منابع انگلیسی است.
بیتا ملکوتی میگوید:«در همه جای دنیا جدل وجود دارد کارگردان و منتقد که هر دو پای این جدال هستند. یک منتقد توانا با نقد علمی خود میتواند روحیه نقدپذیری را تقویت کند. اهل هنر هم این روحیه را در خود ارتقاء میدهد. کار منتقد گفتن ضعفها و این باید با پشتوانه علمی و به روز باشد. اکثر منتقدان تئاتر دهه 50 به بعد و جریانهای هنری آن را نمیشناسند.»
ملکوتی میگوید:«یک منتقد باید با زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند از اینترنت و منابع خارجی استفاده کند. در سایر نقاط دنیا منتقد و هنرمند رو به روی هم میایستد بدون آن که خصومتی پیدا کنند، منتقد و هنرمند باید سطح سوادشان را ارتقاء داده و به حرف هم گوش دهد. جلسات پرسش و پاسخ برگزار شود.»
محکوم به مرگ
جاهد جهانشاهی هم میگوید:«روزنامههای اکثراً سیاسی هستند و صفحههای هنری تنها تعلق به خبر هستند و نه تحلیل و نقد. باید گفت نقد موجب رشد فلسفه میشود. رشد نقد موجب ارتقاء همه رشتههای هنری، فرهنگی و اجتماعی میشود تا وقتی یک بعدی هستیم و نقد را نمیپذیریم باید منتظر فجایع زیادی باشیم. جامعهای که نقدپذیر نیست خودش را به مرگ محکوم کرده است.»
جاهد جهانشاهی در حال حاضر با ایسنا همکاری میکند.
مخاطب اندک و بیمیلی سردبیران
رامتین شهبازی منتقد هم معتقد است:«که فقدان نقد همیشه از گذشته مطرح بوده است چرا که مخاطبان تئاتر محدود هستند بنابراین سردبیران نشریات تمایلی برای پرداختن به مقوله تئاتر از خودشان نشان نمیدهند. این کاستی شامل نقد، گزارش و خبر هم میشود مگر آن که اتفاق خاصی افتاده باشد مثلاً یکی از نمایشهای بهرام بیضایی روی صحنه رود و حرکتی به وجود بیاید و چند نقد نوشته شود.»
رامتین شهبازی در حاضر برای روزنامه ایران مینویسد هر هفته یک صفحه دارد و دلیل آن را هم توجه خاص دبیر سرویس هنری روزنامه میداند.
نقد تئاتر مخاطب ندارد
فرشته حبیبی در حال حاضر با هیچ روزنامهای به جز در ایام جشنواره کار نمیکند. فرشته حبیبی معتقد است نقد تئاتر مخاطب ندارد در حالی که نقد سینما و تلویزیون برای مخاطبان جالبتر است و ارتباط بیشتری برقرار میکند ما با این حال باید سعی کنیم مخاطب را با خود همراه کنیم.