در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر نمایش” ماه پیشونی “نوشته” ایوب آقاخانی “و به کارگردانی” آزاده انصاری “

عباس غفاری: ماه پیشونی دختر زیبا و ساده دل، در چنگال مادر ناتنی و خواهر پرخورَش! روزگار سختی را می‌گذراند. تا اینکه روزی از روزها باد، پنبه‌هایش را به چاه می‌اندازد، چاهی که دیوی در آن زندگی می‌کند. دخترک با محبت‌هایی که ...

عباس غفاری: ماه پیشونی دختر زیبا و ساده دل، در چنگال مادر ناتنی و خواهر پرخورَش! روزگار سختی را می‌گذراند. تا اینکه روزی از روزها باد، پنبه‌هایش را به چاه می‌اندازد، چاهی که دیوی در آن زندگی می‌کند. دخترک با محبت‌هایی که به دیو می‌کند، ماه پیشونی می‌شود و.......
دنیای ذهنی کودک، دنیایی است ساده و در عین حال سرشار از پیچیدگی. شاید به همین دلیل، ورود به این جهان ذهنی بسیار سخت و دشوار می‌نماید. دنیای او مملو از رنگ، تخیل، موسیقی، فانتزی و..... است. کودک به دلیل ذهن سپیدش به راحتی با دنیای پیرامونش ارتباط برقرار و در عین حال آنرا به بازی می‌گیرد و شاید همین بازی است که دنیای آینده او را طراحی می‌کند. حال به این دنیای پچیده عروسک را هم اضافه کنید، آنوقت است که سورئالیسم ما تکمیل‌تر می‌شود. در دنیای ذهنی و فانتزی کودک عروسک معنایی فراتر از یک بازیچه معمولی را پیدا می‌کند، عروسک برای کودک، یک دوست، یک مادر، لحظاتی بعد یک پدر و یا یک قهرمان دست نیافتنی، یک پلیس و.... می‌شود. و تمام اینها را ذهن فعال و بازیگوش و خلاق اوست که می‌آفریند. حال با توجه به این تعاریف در می‌یابیم که تولید نمایشی کودکانه آنهم از نوع عروسکی چقدر جسارت می‌خواهد. زیرا باید با او کودکی کنی، به سرزمین خیالش سفر کنی،شادی کنی، بازیگوشی کنی، بی آنکه به دنیای تخلیش خدشه‌ای وارد کنی، زیرا به ناگاه کودک را یا از خود دور می‌کنی و یا از جهان رنگارنگ خیالش به نا کجا آباد پرتاب می‌کنی. حال ایوب آقاخانی به عنوان نمایشنامه‌نویس و آزاده انصاری به عنوان کارگردان با” ماه پیشونی “ وارد این عرصه دشوار شده‌اند که البته تا حدود زیادی از آن سربلند بیرون می‌آیند. در” ماه پیشونی “ما با افسانه‌ای فولکلوریک و آشنا روبرو‌ هستیم، داستانی که سینه به سینه نقل شده و امروز به دست ما رسیده است. آقاخانی زوائد این داستان را کوتاه کرده، زیاده گویی را کنار گذاشته و به ایجاز در قصه گویی رسیده است. مخاطب به راحتی داستان را دنبال می‌کند و هیچ شخصیتی برای او تعریف نشده باقی نمی‌ماند. حتی انتخاب و سرایش و خوانش ترانه‌های نمایش نیز در همین راست است. در واقع هر کاراکتری در نمایش به اندازه خودش تعریف می‌شود و زمانی که کارکرد نمایشی داستانی خود را از دست می‌دهد از صحنه خارج می‌شود. که این به خودی خود به خصوص در نمایش‌های کودکانه یک حسن است زیرا در این سالها به قدری در تصویر کردن بدی و یا خوبی غلو صورت گرفته که دیگر برای مخاطب باور پذیری خود را از دست داده است. از طرف دیگر به قدری روایت خط به خط داستان پافشاری شده که موجب خستگی ذهنی کودک شده است. یا اینکه برای ایجاد جذابیت کاذب، اجرای نمایش به یک واریته و یا یک شو تبدیل شده است. فاصله گرفتن از این موارد، اجرای” ماه پیشونی “را قابل احترام‌تر می‌کند. در بخش کارگردانی نیز سعی شده این ایجاز رعایت شود به همین دلیل اجرا به یک ریتم معقول دست می‌یابد. این مورد در طراحی صحنه نیز وجود دارد، طراحی صحنه کاملاً‌ کاربردی است و از ریخت و پاش‌های بی مورد خبری نیست هر چند که در بعضی موارد وسایل و ابزار داخل صحنه‌ حالتی دکوراتیو پیدا می‌کنند که تا حدودی می‌تواند با شکل اجرایی نمایش منافات داشته باشد. میزانسن‌های طراحی شده برای عروسک‌ها نیز دیدنی است، انصاری از اینکه عروسک‌ها نیم‌رخ و یا پشت به صحنه شوند نمی‌هراسد زیرا که ضرورت صحنه‌ای آن را می‌طلبد، این موردی است که بعضی از کارگردانان ما آنرا رعایت نمی‌کنند و تصور پشت به صحنه شدن عروسک برای آنها یک گناه نابخشودنی محسوب می‌شود! در بخش موسیقی نیز محمد فرشته ‌نژاد( به ضرورت روایت کهن اثر )به سمت موسیقی فولکلور و ایرانی رفته که با گوش تماشاگر آشنا‌ست حتی تماشاگر کودک، که به همین دلیل او را با خود همراه می‌کند و علاوه بر آن نه تنها وصله ناجوری بر تنه نمایشی محسوب نمی‌شود بلکه در خدمت و راستای اجرا قرار می‌گیرد. اما شاید مشکل اجرا در بخش بازیگری آن است، موردی که سالهاست تئاتر عروسکی با آن دست به گریبان است و هیچ تمهیدی برای رفع آن در نظر گرفته نشده است. شاید بخشی از این ضعف به آموزش غلط دانشگاهی، بخشی دیگر به تنبلی عروسک‌گردان برای از بین بردن این ضعف و بخش دیگر آن به تلقی غلط دانشجویان عروسکی بر می‌گردد. در دانشگاهها اکثراً دانشجویانی را وادار بله وادار به تحصیل در رشته عروسکی می‌کنند که در بخش بازیگری صحنه‌ای ضعیف هستند یعنی اساتید برای از بین بردن ضعف کل صورت مسئله را حذف می‌کنند تا خود به راحتی نفسی تازه کنند و انرژی بیهوده مصرف نکنند! بعد همین دانشجو دیگر به از بین بردن ضغف‌های خود فکر نمی‌کند چون قرار است در پشت عروسک پنهان شود. عروسک نگون بخت هم، باید هم ضعف بدنی، ضعف بیانی، ضعف درمیمیک صورت عروسک‌گردان را لاپوشانی کند! از سوی دیگر عروسک‌گردان به غلط تصور می‌کند که تنها باید به زیبایی عروسک را بر روی صحنه بازی دهد و این ربطی به بازیگری ندارد در صورتی که اگر عروسک گردانی با حس صحیح و توان بازیگری همراه شود، بخش عروسک‌گردانی را زیباتر و شکیل‌تر می‌کند. متأسفانه‌ و علیرغم میل باطنی نگارنده، در این بخش باید به عروسک‌گردانان آن سوی آب‌ها اشاره کنم، آنها علاوه بر مهارت کار با عروسک، بازیگران قابلی نیز هستند، به همین دلیل در بسیاری از موارد نمی‌توانی تفکیکی بین حس عروسک و عروسک‌گردان یا بهتر بگوییم خالق و مخلوق بازی قائل شوی، آنها چنان در هم تنیده شده‌اند که به یک جسم واحد بدل گشته‌اند و همین به اعجاز بیشتر اثر کمک شایانی می‌کند. متأسفانه این ضعف در” ماه پیشونی “نمود غیر قابل انکاری دارد. واکنشهای فیزیکی و حتی میمیک صورت عروسک‌گردان با حس لحظه‌ای عروسک یکی نیست و به همین دلیل تو به راحتی هر چه تمام‌‌تر می‌توانی عروسک‌گردان را فراموش کنی چون نه تنها کمکی به پیشبرد اثر نمی‌کند بلکه مزاحم آن نیز هست. فراموش نکنید این بحث در مورد صحنه‌هایی است که عروسک‌گردان داخل بازی می‌شود. بد نیست در انتها به طراحی عروسک‌ها نیز اشاره‌ای کنیم. دراین بخش نیز توجه به ظرافت و زیبایی عروسک توسط عروسک‌ساز کاملاً نمایان است. به هر حال همانطور که قبلاً‌ هم گفتیم” ماه پیشونی “کار قابل احترامی است و می‌تواند الگویی باشد برای نمایش‌هایی که رویکردی ملی ـ میهن دارند. در زمانه‌ای که کودک و نوجوان ایرانی قهرمان‌های فانتزی خود را از بین کتابهای هری پاتر و ارباب حلقه‌ها و شرک و.... انتخاب می‌کند، معرفی دوباره دخترکی نحیف و زیبا به نام” ماه پیشونی “یک عمل قهرمانانه است ماه پیشونی یک عاشقانه آرام است که می‌“تواند به راحتی کودک و بزرگسال را با خود تا انتها همراه کند و او را به سرزمین خیال و خاطره پرواز دهد.