گفتوگوی اختصاصی سایت ایران تئاتر با ”حمید شاهآبادی” در آستانه برگزاری پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آئینی سنتی
از ویژگیهای نمایش آیینی-سنتی این است که مخاطب ارتباط راحتی را با آن برقرار میکند. تقریباً همه طبقات جامعه با هر میزان تحصیلات میتوانند به هر اندازه که مایل باشند با این نمایشها رابطه برقرار کنند. خیلی طبقه مخاطب خود را محدود نمیکند، بنابراین چون عمومیتر است و برگرفته از فرهنگ و سنت ایرانی است به دل و جان مخاطب ایرانی

محسن حسن‌زاده: با نزدیک شدن به آغاز پانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی- سنتی بی‌مناسبت نبود که با معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت‌وگویی داشته باشیم. از دید هنرمندان بخشی از خلاء‌های موجود در فضای نمایش‌های آیینی- سنتی به سیاست‌گذاران امور فرهنگی و هنری باز می‌گردد و در همین راستا مناسبت‌ترین فرد برای در میان گذاشتن این خلاء‌ها معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
شاهآبادی با وجود مشغلههای فراوان این روزهایش، با حوصله پاسخگوی تمام سؤالات موجود در این حوزه بود. در ادامه صحبتهای او را در گفتوگوی اختصاصی با سایت ایران تئاتر خواهید خواند.
دیدگاه و ارزیابی شما نسبت به جایگاه نمایشهای آیینی- سنتی چگونه است؟ از این منظر که این نوع نمایش در کشور ما چه جایگاهی دارد و چه جایگاهی باید داشته باشد؟
نمایشهای آیینی- سنتی در واقع شناسنامه تئاتر ملی ماست. اگر مفهوم تئاتر را در یک مفهوم محدود و سبکها و ژانرهای محدود در فضای تئاتر غربی ببینیم، طبیعی است که تئاتر معین به سبکهای خاصی میشود که کاملاً وارداتی است و البته در داخل کشور شکلهایی از آن رشد کرده است. اما اگر مفهوم هنرهای نمایشی را مفهومی عام بگیریم در اینجاست که هنر نمایش ایران قدمت خود را نشان میدهد. از آیینهای تعزیه گرفته تا بسیاری از آیینهای سنتی ایرانی که صرفاً یکسری آداب و رسوم نیستند، بلکه همراه خود یک هویت و فرهنگ و پیشینهای را دارند. بنابراین به دلیل اینکه به نوعی شناسنامه تاریخی نمایش ایرانی تلقی میشوند از ویژگیهای بومی بودن ایرانی بودن، و همینطور اندیشههای دینی که درون سنت و فرهنگ ماست، بهرهمند هستند. به همین جهت این نوع نمایشها به دلیل برخورداری از هر دو ویژگی از شرایط خاصی برخوردار هستند و باید به طور ویژه مورد حمایت قرار بگیرند. این نوع نمایشها باید درون زندگی نمایشی و زندگی هنری مردم رواج پیدا کنند و به همین جهت حائز اهمیت هستند.
از جمله مسائلی که توسط کارشناسان این حوزه مطرح شده است، فقدان دبیرخانه دائمی جشنواره آیینی- سنتی و همچنین پژوهشکده این نوع نمایشهاست. شما چقدر به ضرورت ایجاد این دو مرکز رسیدهاید؟
هر دو مرکز ضمن اینکه از مراکز مهم و ضروری هستند؛ اما موخر بر تصمیم واجبی هستند تحت عنوان تاسیس دفتر نمایشهای آیینی- سنتی. اگرچه این دفتر با این عنوان به طور شکلی وجود دارد، اما زمانی ما میتوانیم صاحب نمایش آیینی- سنتی باشیم و زمانی جشنوارههای ما از قوام و ظرافتهای هنری برخوردار هستند که دفتری عهدهدار ساماندهی اجراهای عمومی در حوزه آیینی- سنتی باشد. مادامی که نمایشهای آیینی- سنتی به جشنوارهها محدود شوند و بحثهای پژوهشی در قالب نشستهای تخصصی سالی یک بار یا دو سال یک بار انجام بگیرد، ما کار بنیادین نکردهایم. بخشی از حوزه پژوهشی کار بنیادین است، ولی به دلیل اینکه در حوزه اجرا شکل اجرایی نمیگیرد، ابتر میماند. بخشی هم در حوزه اجرایی و جشنوارهها است که شکل ظاهری آن بر شکل محتوایی غلبه پیدا میکند. بنابراین آنچه که بر همه اینها مقدم است، وجود ساز وکاری است که نمایشهای آیینی-سنتی در طول دوران فعالیت، خودش را زنده نگه دارد و اجراهای عمومی این حوزه را در سراسر کشور حمایت کند. اولین گام این است که گروههای تئاتری که به حوزه نمایشهای آیینی- سنتی علاقه دارند، شناسایی و تقویت شوند. مکانهایی مثل تالار سنگلج پیش از بیش تقویت شود و اجراهای آیینی- سنتی بیش از آن چیزی که هست شکل عمومیتری پیدا کند. به تبع این، وجود یک دبیرخانه دائمی برای جشنواره ضروری است که شرایط بهتری را برای این کار فراهم کند. شاید هم ادغام آن دبیرخانه دائمی با دفتر نمایشهای آیینی- سنتی دور از ذهن نباشد و قابل مطالعه و بررسی است. به هر حال اینها هویت نمایشی کشور ما هستند و ما اصولاً باید با زبان این حوزه و زبان این نوع نمایش با دنیا رو به رو شویم و صحبت کنیم. به جای اینکه محصولات غربیها را برگردان کنیم و با زبان موجود اندیشههایی که در نمایشهای خارجی است با مردم صحبت کنیم، باید با زبان نمایشهای آیینی- سنتی صحبت کنیم که برای مردم هم قابل بهرهبرداری و قابل جذب باشد.
در همین راستا مسئلهای که مطرح است این است که با وجود پیوند تعزیه با علقههای مذهبی و اجتماعی جامعه ما، چرا تکایا که محل اجرای این نوع نمایشهاست توسط معاونت هنری احیا و ساماندهی نمیشود؟
ظرفیتهای موجود در تکایا به جای خود محفوظ است. حساسیتهایی هم که وجود دارد به دلیل ورود بعضی از مولفههای بدعتگونه در تعزیههای خارج از کنترل است که باعث یکسری ناهنجاریها در فضای تعزیه شده است. تعزیه ما از وجود بعضی از بدعتها رنج میبرد که عمدتاً به دلیل عدم وجود نظارت لازم و عدم کار تخصصی در این حوزه است. ابتدا باید تعزیه در یک جایگاه و خواستگاه تخصصی شکل ریشهای خود را پیدا کند. در تهران، ما تعداد زیادی گروه تعزیهخوان حرفهای نداریم و عملاً به دلیل بعضی از اشکالاتی که در بعضی از اجراها بوده این پس زدن از سوی مراکز مذهبی صورت گرفته است. آنچه که لازم است این است که جریان تعزیهخوانی باید یک جریان منسجم و با برنامه باشد. یعنی در ابتدا ما باید شرایطی را فراهم کنیم که گروههایی تعزیه اجرا کنند که ما آن گروهها را میشناسیم و به کیفیت کارشان اعتماد داریم. این حرکت در ابتدا باید از سوی اداره هنرهای نمایشی صورت گیرد و اینها به مراکز مذهبی معتبر معرفی شده و حمایت شوند تا مرز بین تعزیههای صحیح و تعزیههایی که با مولفههای غیرمتعبر مخلوط شده شناخته شود. بله، واقعیت این است که یکی از مراکز معتبر ما برای احیای تعزیه مراکز دینی و تکایا هستند که البته اینطور نیست که از بین رفته باشد و هیچ کاری در آنها صورت نگرفته باشد. در ایام متعلق به حضرت امام حسین (ع) این کار شکل میگیرد و این تعزیهها در طول سال هم اجرا میشوند. اما همانطور که گفتم استانداردسازی این کار و بازگشت به تعزیههای اصیل و صحیحخوانی و پرهیز از ورود کلام مبالغهآمیز و غیرواقعی در تعزیهها راه را برای صیانت از تعزیه باز میکند. در صورتی که این نوع تعزیهها صیانت شوند، مراکز مذهبی ما هم به دلیل حساسیتهایی که دارند آن را با دقت نظر میپذیرند. الان آن اعتماد علمی در درون تکایا به بسیاری از تعزیههایی که خارج از این سیستم صورت میگیرد، نیست. بنابراین یک چنین اشکالی تا حدی وجود دارد؛ ولی اصولاً اینکه ما با برنامهریزی یک کار بخشنامهای انجام دهیم، این کار درست نیست. این کار باید به شکل سنتی خود و با توجه به محبوبیت عامه حرکت کند. نمایش آیینی- سنتی ما باید یک بخش ویژهای به صورت تعزیه داشته باشد که بر صحیح خوانی آنها و جلوگیری از بدعت های این حوزه و جلوگیری از تحریف تاریخ عاشورا قدم بردارد. ما به دلیل نداشتن سازوکار منظم برای این نظام عملاً با فضای تعزیه منفعلانه برخورد میکنیم. جریان تعزیه فارغ از هرگونه برنامهریزیهای هنرهای نمایشی است که این باید به تدریج اصلاح شود.
[:sotitr1:]شاید قدم اول در این راه این باشد که گروهی متشکل از افرادی خبره و نسخهشناس برای جمعآوری و تشخیص نسخ صحیح دور هم جمع شوند.
قدم اول همان کاری بود که ما در سال گذشته در برج آزادی و فرهنگسرای نیاوران انجام دادیم. گروههایی که اهتمام این موضوع را داشتند که از نسخه صحیح استفاده میکنند و تحریف تاریخ هم نمیکنند را در این مراکز مستقر کردیم و دهه اول محرم و بعد از آن اجرای تعزیه داشتیم. این اتفاق صحیحی است و به نظر میآید باید همین روش تقویت شود. از سوی دیگر خود مراکز و تکایا هم به این سمت رو خواهند آورد و شاخصهای مربوطه را مراعات میکنند. بنابراین ما باید تلاش کنیم شاخصهای اجرای تعزیه امروز ما با تعزیه سنتی و اصیل فاصله کمی داشته باشد و تعزیه با همان شکلی که در تاریخ و سنت ما هست، ماندگار شود.
در مورد نمایشهای شادیآور آیینی سنتی ما هم این مشکل وجود دارد که اثرگذاری این گونه نمایشها در جامعه ما آنطور که بایسته است، شناخته نشده است. شما هم قائل به این موضوع هستید؟
مرز بین شادی، بذلهگویی و هجوگویی مشخص نیست. ما کارشناسانی که بتوانند مردم را در حین اجرای حرکات نمایشی بخندانند و فرق بین خنده و استهزا را بدانند، زیاد نداریم. خنداندن مردم کار سختی است چون خنده تنها مهم نیست. ایجاد شادی و فرح بخشی بسیار کار مشکلی است و نیاز به اهل فن و متخصص دارد. اگر رها شود و به هجوگویی و سخره کردن روی آورد نتیجه آن میشود که بازیگر و بازیگران و صحنه آرا هدفشان تنها خنده مردم به هر قیمتی میشود. این طنز بسیار طنز ضعیف و سخیفی است. چیزی که متاسفانه امروز بخش زیادی از تئاتر آزاد ما را در برگرفته و بداههگویی به عنوان بخشی از هنر ارزشی و اصیل جای خود را به هرچهگویی داده است. در بسیاری از موارد هر چه که مردم را میخنداند ولو اینکه شعور و ارزشهای مردم را مورد اهانت قرار دهد، در دستور کار قرار میگیرد. اینها مولفهها و عناصری است که به صورت نادرست از بیرون وارد جامعه ما شده است. ظرافت یک کار شادیآور در این است که قومیتها را محفوظ بدارد. ارزشهای انسانی را حفظ کند و برای مردم چیزی را به ارمغان بیاورد که پندآموز و دارای حکمت باشد. این است که شما میبینید که بسیاری از مطالبی که در آثار پندآموز مانند گلستان و بوستان میبینیم چنین ویژگیهایی را داراست؛ بدون اینکه هیچگونه بار منفی داشته باشد. اما وقتی که عرصه تنگ میشود، جای خود را به امور باطل میدهد. بله، آنچه که مسلم است این است که وظیفه همه گروههای تئاتری این است که به نمایشهای شادی آور و نمایشهایی آیینی و بومی ما روی بیاورند. نمایشهایی که برای مردم ما شادیآور بوده و ریتمهای شاد و جذاب داشته و کاملاً دارای پیشینه و شناسنامه است، حتی نمایش روحوضی ما که میتواند اگر در جایگاه اصیل خود باشد، قابل دفاع باشد. اما اینها به مرور و به دلیل عدم استفاده از نگاه متخصص و عدم تقلید صحیح از اندیشههای اصلی و اخلاقی فاصله گرفتهاند. به همان اندازه که ما از اخلاق فاصله میگیریم شادیهای تئاتر ما غیر واقعی خواهد بود. قطعاً باید جریان تئاتر ما به نمایشهای شادیآور و تئاتر طنز عالمانه بیاندیشد. بنابراین اینجاست که ما خلاء جدی نمایشنامههای مربوط به این حوزه را میبینیم و کارشناسان ما نمیتوانند پاسخگوی چنین حرکتی باشند که انشاءا... این کار باید در دل برنامهریزی برای نمایشهای آیینی- سنتی گنجانده شود.
شما خودتان هم نمایشی آیینی-سنتی را مشاهده کردید که با دیدن آن پی به این حقیقت ببرید که نسبت به این نوع نمایش غفلت شده و باید بیشتر معرفی شود؟
از ویژگیهای نمایش آیینی-سنتی این است که مخاطب ارتباط راحتی را با آن برقرار میکند. تقریباً همه طبقات جامعه با هر میزان تحصیلات میتوانند به هر اندازه که مایل باشند با این نمایشها رابطه برقرار کنند. خیلی طبقه مخاطب خود را محدود نمیکند، بنابراین چون عمومیتر است و برگرفته از فرهنگ و سنت ایرانی است به دل و جان مخاطب ایرانی بهتر مینشیند. ولی سبکی از نمایش در کشور رواج پیدا کرده و ناخودآگاه بر نمایش آیینی- سنتی ما تاثیر گذاشته است، به گونهای که بعضی به غلط این نمایشهای ما را تئاتر و یا نمایش نمیدانند. طبیعی است که با این دیدگاه این نوع نمایشها آسیب میبینند. یکی از دلایل هم این است که در بعضی موارد تولیدات سخیفی صورت گرفته و خود این نمایش باعث حذف خود شده است. ما امیدواریم این جشنواره و این دوسالانهها حداقل یک بار دیگر همه ذهنها را معطوف به ظرفیتهای بزرگ این سبک نمایش بکند و همه متولیان را وادار به این کند که در سبد فعالیتهای تفریحی کشور این حوزه را به صورت جدی ببینند. در اینجا فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست بلکه بسیاری از نهادها و ارگانها در این حوزه دخالت دارند و میتوانند بودجههایی را صرف این مسئله بکنند. ما فکر میکنیم که برای جامعه جوان امروز ما نیاز جدی به شادی و فرح بخشی وجود دارد. تفریحات سالم که صرفاً پر کردن اوقات فراغت نیست، بلکه با خود یک معنا و مفهوم را به همراه دارد. ما امیدواریم که این سطح را به طور جدی مورد توجه قرار دهیم.