در حال بارگذاری ...
...

به مناسبت دومین جشنواره بین‌المللی تئاتر معلولان در تهران

نباید این حرکت با داوری ما و چند گزارش و خبر مطبوعاتی و تلویزیونی پایان پذیرد. باید به هر قیمت پایگاهی برای استمرار این اجراها ایجاد شود. این حرکت علاوه بر رشد جامعه هنری و تئاتر به نفع جامعه معلولان است و در نتیجه سود فضای انسانی جامعه ایران را در پی دارد

زهرا شایان‌فر:دومین جشنواره بین‌المللی تئاتر معلولان در تهران با حضور 34 گروه نمایشی از سراسر کشور و 3 گروه نمایش خارجی در تالارهای تهران در حال اجراست و آن چه بیش از پیش مرا به سوی این جشنواره می‌کشاند اشتیاق و شوری است که در صدای پیشکسوتان عرصه تئاتر، چون عزت‌الله انتظامی، قطب‌الدین صادقی، کمال‌الدین شفیعی و اردشیر صالح‌پور داوران این جشنواره وجود دارد و چشمان گاه مرطوبشان از فرط هیجان.
تالار مولوی با سه اجرا از ساعت 18 تا 20 در دو سالن خود پایگاهی می‌شود تا ایشان را ملاقات کرده و در طی آنتراکت‌های بین هر اجرا آنچه ایشان را چنین شگفت‌زده کرده است را از زبان خودشان بشنویم.
سالن انتظار تالار مولوی مملو از تماشاگران مشتاقی است که به هر ترتیب علاقه‌ای خاص به دیدن این اجراها دارند و صبر بسیار که اصولاً لازمه حضور در محیط‌ها و شرایط معلولان است، که تاخیر 45 دقیقه‌ای گروه داوران از اشتیاق‌شان نکاسته است.
حضور معلولان در کنار پژوهشگران، خانواده‌ها و هنرمندان عرصه تئاتر، زیبا و ارتباط سالم و شگفت‌انگیزی میانشان برقرار است و انسان بودن، فراتر از اختلافات ظاهری که بر آن عنوان معلولیت داده‌اند به چشم می‌آید.
عزت‌الله انتظامی این جشنواره را یک اکازیون و یک حرکت بسیار عظیم می‌نامد و می‌گوید:«هر سال این جشنواره در تهران برگزار می‌شود و مفت از دست می‌رود. کوچکترین توجهی به استمرار این حرکت نمی‌شود. کاش می‌شد که این حرکت یک فستیوال و یک جشنواره نباشد تا عده‌ای بیایند و زحمت بکشند و بروند و تمام شود.»
وی ادامه می‌دهد:«دو سال پیش هم این جا بوده‌ایم و کارهایی را دیده‌ایم، در همان سال نیز تئاتری بود با عنوان”پیک نیک در جنگل” که پیشنهاد دادم مسئولان اجرایی این کار را ببینند تا مردم هم به واسطه حضور ایشان به دیدن این نمایش بیایند ولی هیچ اتفاقی نیافتاد.»
انتظامی که برانگیختگی احساسی او در چشمان مرطوبش موج می‌زند می‌افزاید:«در اغلب خانواده‌ها معلول وجود دارد. وقتی بچه‌هایشان از گوشه‌نشینی و عزلت نجات پیدا می‌کنند با علاقه‌ به دیدن این نمایش‌ها خواهند آمد.»
وی با تاکید بر این که به دلیل سال‌ها مددکاری همسرش ارتباطی نزدیک با جامعه معلولان داشته است می‌گوید:«وقتی که یک معلول به بازی می‌اندیشد تحولی عظیم از نظر روانی در او به وقوع می‌پیوندد، پرورش پیدا می‌کند و زنده می‌شود.»
و به شوخی می‌افزاید:«متاسفانه کارها خیلی قوی هستند.» و ادامه می‌دهد:«آثاری که امروز دیده‌ایم فوق‌العاده رنگی و زیبا بودند.»
گفت‌وگوی آرام با این بازیگر پیشکسوت لحظه به لحظه هیجان انگیز می‌شود آن گاه که او پیشنهاد می‌دهد:«باید امکانات و سالنی فراهم شود تا همواره کارهای تولید شده‌ از سوی معلولان امکان اجرا بیابند. آثاری که در شهرستان‌ها تولید شده‌اند باید در شهرهای دیگر اجرا شوند تا همه معلولان بتوانند آن را ببینند.»
و با هیجان بیشتر ادامه می‌دهد:«وقتی برای دوستانم تعریف می‌کنم که چه کارهای خوبی بر صحنه می‌روند، باور نمی‌کنند. همین امروز شما اثری غیر قابل باور را دیده‌اید. این توان و عظمت که یک نابینا یا ناشنوا و معلول ذهنی را برمی‌انگیزد تا متنی را کار کند، من بازیگر را حیران می‌کند آن قدر که گاهی یادم می‌رود او مشکلی دارد و من این مشکل را ندارم.»
وی با اشاره به آخرین فیلمش با آقای کیمیایی می‌افزاید:«دختر جوانی در این اثر نقش دارد که نوازنده گیتار است ولی او به طور طبیعی تیک دارد. آن گاه که ساز نمی‌زند حرکات و صداهای غیر ارادی را دارد اما به مجرد آن که می‌نوازد تمام آن حالات از بین می‌رود. در همین اثر، در بخش زنان بیمارستان معلولان چون این دختر ساز می‌زند همه بیماران جمع می‌شوند و درست مثل آن که معالجه شده‌اند می‌نشینند و گوش می‌دهند.»
از او از وسعت معلولیت‌ها و تاثیر عواقب جنگ می‌پرسیم اما در میان صحبت بعضش می‌ترکد و کلام در گلویش می‌ماند.
پس از سکوتی طولانی دکتر قطب‌الدین صادقی در ادامه گفته‌های او می‌افزاید:«این نوع خلاقیت‌های هنری می‌تواند به یاری مددجویان بیاید، مددجویانی که به هر دلیل نمی‌توانند از انزوا خارج ‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست داده‌اند و نسبت به حدود توانایی‌های خود شک‌های بزرگ کرده‌اند. به یاری اعجاز این هنر از پوسته خود خارج می‌شوند و با جمع جوش می‌خورند، با گروه عجین می‌شوند و اولین گام را به سوی جلب اعتماد به خود برمی‌دارند.»
وی ادامه می‌دهد:«بخشیدن روحیه جمعی به این معلولان مهمترین تاثیر این فعالیت‌هاست. این کشف که نقص عضو او نمی‌تواند مانعی برای بروز توانایی‌های دیگرش شود فقط در حین تمرین و اجرا به دست خواهد آمد. در نتیجه به مرور سعی می‌کند چیزهای دیگری کشف کند. قدرت‌هایی که در ذات انسان به صورت بالقوه وجود دارد به او حیات و اعتماد به نفس دوباره می‌بخشد.»
وی ارتباط با تماشاگران را چنین تصریح می‌کند:«شاهکار این جاست که چون همه این مراحل را پشت سرگذاشت با مردم روبرو می‌شود. مهم‌ترین مرحله برای معلول داوری‌های ویرانگر جمعی است.»
وی با اشاره به تصورات عامیانه می‌گوید:«با اجرای این آثار هنری قدرت درک به جای قدرت تمسخر می‌نشیند. در برابر توانایی‌های این بازیگران معلول سر تعظیم فرود می‌آورد و به او در دل آفرین می‌گوید. از این همه خلاقیت، راحتی، روانی و نیرو ابراز شگفتی می‌کند و ناگهان یک الفت، پیوند و رابطه انسانی بسیار جدی بین جامعه و معلولان به وجود می‌آید.»
دکتر صادقی هدف از برگزاری این جشنواره را چنین بیان می‌کند:«قبل از هر چیز بزرگترین هدف از برگزاری این جشنواره کشف فضاهای سالم و انسانی با درک متقابل از روابط سالم انسانی است. عملکرد این جشنواره در این خصوص تاکنون بسیار خوب بوده و روی من تاثیر فوق‌العاده‌ای گذاشته است. هدف دیگر این جشنواره حساس کردن افکار عمومی و تحریک ایشان از وجه مثبت به سوی بخشی از جامعه است که در هر حال نیازمند کمک، نگرشی دوباره و برخوردی انسانی‌تر هستند.»
دکتر صادقی در ادامه با مقایسه دو جشنواره معلولان می‌گوید:«تاثیر مثبت و سازنده تئاتر بر معلولان و جامعه امری غیر قابل چشم پوشی است. خوشبختانه این جشنواره با وسعت بیشتری نسبت به دو سال گذشته برگزار شده است و سطح کیفی آثار پیشرفت فوق‌العاده‌ای را نشان می‌دهد. به عقیده من برگزاری این جشنواره تاثیر مثبتی بر هنرمندان معلول گذاشته است به طوری که با دقت و تلاش بیشتری کار کرده‌اند. این جاست که نیروی سازنده هنر به یاری انسان می‌اید تا خودش و زندگی اطرافش را بهتر ببیند و بهتر بشناسد و اندکی انسانی‌تر بیاندیشد.»
دکتر صادقی را به سوی عدم انفکاک تماشاگر از صحنه سوق می‌دهیم و از چگونگی این قدرت بازیگری می‌پرسیم که ادامه می‌دهد:«انگیزه. برای اثبات شخصیت دوباره خود و نشان دادن توانایی‌های بالقوه‌ای که اینک باالفعل تبدیل شده است، انگیزه‌های بسیار نیرومندی دارند، با همه وجود، با صداقت و با جان، بازی می‌کنند. اثری را دیدید و تاثیر گرفتید، مهمترین دلیل این تاثیر انگیزه‌های ساده و نیرومند است که بازیگر را پیش می‌راند تا جایگاهی را که از دست داده است، با تلاش، با همه وجود در سطح جامعه کسب کند و این فوق‌العاده است. به عقیده من هنر به عنوان یک ابزار نیرومند عمل می‌کند. این درست همان چیزی است که جشنواره معلولان و بهزیستی می‌جوید. در عین حال که شاخه‌ای از خلاقیت‌ هنری را نیز در جامعه ترویج داده است.»
وی با تاکید بر پیشنهاد انتظامی می‌افزاید:«نباید این حرکت با داوری ما و چند گزارش و خبر مطبوعاتی و تلویزیونی پایان پذیرد. باید به هر قیمت پایگاهی برای استمرار این اجراها ایجاد شود. این حرکت علاوه بر رشد جامعه هنری و تئاتر به نفع جامعه معلولان است و در نتیجه سود فضای انسانی جامعه ایران را در پی دارد.»
می‌پرسیم، تکرار و استمرار اجرایی یک نقش تاثیری منفی بر روان معلولان ندارد و پاسخ می‌شنویم: «هرگز، در هر تمرین معلول یک گام به جلو برمی‌دارد.»
دکتر صادقی می‌گوید:«دو سال پیش در حین اجرا، خانمی که همه عمر روی ویلچر نشسته بود، در لحظه بازی از ویلچر بلند شد. این انگیزه و شور را داشت که در حضور من و آقای انتظامی از جا بلند شود.»
به اجراهای روز قبل اشاره می‌کند و می‌افزاید:«بیمار دیگری را چند روز قبل بر صحنه دیدم که همه عمر سرش پایین بود و به روبرو نگاه نکرده بود و فقط دو ماه طول کشیده بود تا در طی تمرین به آن توانایی برسد که سرش را بالا بگیرد و در چشم کارگردان نگاه کند، با این همه یکی از بهترین نقش‌ها را بازی کرده است.
دکتر شفیعی در ادامه گفته‌های او می‌افزاید: این بازیگر مونگولیتی که امروز بر صحنه چنین خوش درخشیده است دو سال قبل، نمی‌توانست دو کلمه کامل را بر زبان بیاورد......
دکتر صادقی تایید می‌کند:”.... و من حیرت کردم که امروز روی صحنه نقش اول را بازی کرد و کلمه‌ای نبود که از دست برود. حیرت کردم از این چالاکی که روی صحنه بدست آورده است. “
و ادامه می‌دهد:” هر قدر این تمرین و ممارست طول بکشد، همچون روش‌های عرفانی، این سلوک و تمرین و چیره شدن بر ضعف‌ها، موجب کشف توانایی‌های بزرگتری در انسان می‌شود. این توانایی یک توانایی روحی است. قدرتی در روح که از موانع جسم عبور کرده و انسان را وا می‌دارد تحرک و پویایی دوباره‌ای برای رفع انفعال خویش آغاز نماید. “
دکتر صادقی، پر هیجان و پرشور می‌افزاید:” تأثیری که بر تماشاگر می‌گذارد همه و همه احترام است. بدست آوری این توانایی را ستایش می‌کنم. این امر که چگونه هنر و انسان به مفهوم واقعی کلمه، در زندگی روزمره و عادی قرار می‌گیرد و به او قدرت جهش می‌دهد، بهتر از این چه می‌خواهیم. “
دکتر شفیعی در بیان تأثیرات درمانی تئاتر می‌گوید: ” آقایی که امروز بر صحنه روی ویلچر قرار داشت دو سال قبل حتی قدرت حرکت دست‌هایش را نداشت و امروز با ظرافت و زیبایی بادکنک‌هایی را میان بازیگران پخش می‌کرد. آن جهش که جناب دکتر می‌گویند وقتی هویت پیدا می‌کند که معلول خودش را می‌یابد. “
انتضامی می‌گوید:” کمتر هنرپیشه‌ای می‌تواند با این قدرت این نقش را بازی می‌کند. “
دکتر صادقی تأیید می‌کند:”..... با این روانی، حس‌های ناب و چالاکی ....“ دکتر صالحپور را پس از اجرای نمایش دیده بودیم که از گروهی شهرستانی فیلم کار را می‌خواست این موضوع را بهانه‌ای برای آغاز صحبت با وی قرار می‌دهیم و از کیفیت آثار می‌پرسیم. پاسخ می‌گوید:” تا این لحظه کارهایی که از شهرستان‌ها دیده‌ایم، هیچ دست کمی از کارهای تهران ندارند بلکه در بسیاری از سطوح بالاتر از این کارها نیز ایستاده‌اند. قابلیت بسیار چشمگیری را در کارها دیده‌ایم و این نشان از توجه خوب سازمان بهزیستی و توانبخشی به این بخش دارد. “
وی ادامه می‌دهد:” نکته‌ای که برای خود من مهم است، اثبات قدرت جادویی تئاتر در عرصه‌ای تازه است. من برای نخستین بار است که تئاتر معلولین را می‌بینم ولی میزان توان بخشی روحی و میزان خلاقیت و ابتکاری که در کارها نمود پیدا می‌کند از پتانسیل‌های نهفته‌ای نشأت می‌گیرد که در یک شرایط و فعل و انفعالات ساخت و ساز اتمسفری به نام تئاترؤ بر مجموع برآیند نیروهای پنهان و آشکار، شکل تازه‌ای را ایجاد می‌کند. در واقع این معلولیت جسمی هرگز مانع بروز قدرت‌های نهفته و پنهان آدمی نمی‌شود. “
صالحپور ادامه می‌دهد.” هر چقدر که یک معلول را با فیزیوتراپی و تقویت جنبه‌های جسمانی تحریک کنیم تا زمانی که آن بن مایه‌های روحی و آن قابلیت‌های فکری و درونی تقویت نشود سود نخواهد داشت در چنین بینشی تئاتر به دلیل اهمیت اندیشه و درون بر میزان بازتاب فعل و انفعالات درونی بر بیرون اثر می‌گذارد.“
وی با تصریح شخصیت جدید اجتماعی که بازیگر معلول بدست می‌آورد گفت:” یقیناً آن محتویات درونی و اندیشه‌ها و قوای درونی هر چقدر تقویت پیدا کند بر هویت، شخصیت و نوع نگاه جامعه و نگره این افراد به هستی، به عالم و ارتباطی که با خود و دنیای پیرامونی دارند، افق‌های تازه‌ای را باز می‌کند. این امر نوید بخش است. “
همه با هم به تماشای دومین نمایش فراخوانده می‌شویم. تا دقایقی بعد در آنتراکتی دیگر گفت‌وگویمان را ادامه دهیم.
دکتر شفیعی درباره فضای کلی جشنواره می‌گوید:«این جا همه مهر است. همان مهر که انرژی و حرارت می‌بخشد. مهر برای ما ایرانیان انگیزه و هدف و امید است.»
دکتر صادقی درباره حمایت مسئولان از این جشنواره می‌گوید:«در این مرحله که تولیدات خوبی وجود دارد، انگیزه، عشق و خلاقیت وجود دارد مسئولان ناچارند از این تئاتر حمایت کنند.»
می‌پرسیم کار با معلولان پروسه‌ای طولانی و وقت‌گیر است و نیاز به تجربه و قدرت کارگردان دارد. دکتر صادقی می‌گوید:«ولی در کاری که از کرمانشاه آمده بود و دیدید، کارگردن بسیار جوان است و نمی‌دانم که تئاتر را از کجا یاد گرفته است ولی انگیزه و علاقه دارد و تئاتر هم کار می‌کند.»
وی ادامه می‌دهد:«اکنون اصل بر وجود انگیزه در مسئولان توانبخشی و هنرمندان معلول است که امر مبارکی است و نباید جلو آن را گرفت. مرحله بعد بر عهده مطبوعات و مسئولان، هنرمندان و نهادهای مرتبط است که تا می‌توانند کمک کنند. هنر یعنی همین.»
و ما شاهدیم که چگونه همه این مردان تاکید می‌کنند که تلاش‌های این جشنوار نباید زیر این سقف محبوس بماند.
دکتر صالح‌پور با تاکید بر احتمال بروز مشکلات جسمی و روحی در عوارض جنگ و بلایای آسمانی در جامعه می‌افزاید:«نوع برخورد و طرز تلقی جامعه با مقوله معلولیت باید تغییر کند.»
او مهرآیین را به دلیل بار معنوی و مذهبی و ملی که همچون خورشید گرمابخش است عنوانی درست بر این جشنواره می‌داند و ما که احساس می‌کردیم در مقابل این بازیگران نیازمند مدد هستیم در جستجوی کلمه‌ای مناسب به جای معلول دقایقی را گذراندیم.
صالح‌پور ادامه می‌دهد:«یک بی‌گناهی و معصومیت در این نمایش‌ها موج می‌زند. از دست دادن عضوی، اعضاء دیگر را توان‌مند می‌کند.»
انتظامی می‌گوید:«من که یک بازیگر هستم در مقابل او که یک معلول است احساس ناتوانی می‌کنم.»
صادقی می‌گوید:«طبق یک آمار 30 درصد از مردم ایران افسرده‌اند. درمان این افسردگی با کج فهمی‌های سنتی به دست نمی‌آید، بلکه روش‌های نوین فرهنگی هنری را می‌طلبد.»
صالحپور می‌افزاید:«معلولیت تنها در ظاهر نیست بلکه جوامعی که دارای بهران، کنش و استرس هستند دارای نوعی از معلولیت هستند که چخوف آن را ناشنوایی متقابل می‌نامد و این در حالی است که میزان استرس‌های جامعه ما 13% بیش از استاندارد جهانی است.»
دکتر صادقی با اشاره به عواقب روانی جنگ می‌گوید:«برای التیام زخم‌های روحی باید از هنر کمک گرفت تا به شادابی، خوش‌بینی و زندگی دوباره برگردیم.»
دکتر شفیعی ادامه می‌دهد:«تئاتری‌هایی که امروز این آثار را دیده‌اند آن‌ها را حرفه‌ای نامیده‌اند و ما در هیئت انتخاب ده هزار و پانصد کیلومتر را با هواپیما و ماشین از 5 صبح تا یک بعد از نصف شب پیموده‌ایم اما اینک این نگرانی وجود دارد که در نهایت بهره‌برداری اداری از این فعالیت بشود.»
برای دیدن نمایش آخر این روز فراخوانده‌ و در میان جمعیت گم می‌شویم. در پایان جمله‌ای را از بازیگری معلول می‌آوریم که 30 دقیقه متوالی اشک تماشاگر را در می‌آورده است که:«ای کاش همه روزها روز معلول بود تا همه معلولان بتوانند تئاتر کار کنند. معلولان بعد از جشنواره فراموش می‌شوند.»