وضعیت تئاتر شهرستان ها به روایت علی نصیریان
هنوز جریان پویای تئاتری در شهرستانها ایجاد نشده است
دومین نشست از سلسله نشستهای علمی تئاتر، با حضور علی نصیریان در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این نشست که پیرامون”وضعیت تئاتر در شهرستانهای ایران” تدارک دید شده بود، با حضور حمید مظفری، رئیس انجمن بازیگران خانه تئاتر، حسین فرخی و جمعی از هنرمندان، خبرنگاران و علاقهمندان به تئاتر برگزار شد.
در ابتدا علی نصیریان در مورد تئاتر و روند آن طی یک قرن اخیر توضیح داد و گفت:«از گونههای نمایشی که در گذشته جریان داشت میتوان به تعزیه اشاره کرد که در ایام سوگواری برقرار بود، همچنین پارهای از نمایشهای سنتی کمیک توسط دسته جات مطرب در جشن و سرورها اجرا میشد که براساس ظرفیت هر شهر پارهای از آنها در سالن تئاتری دائمی نیز اجرا میشد که جنبه خصوصی داشت. البته کیفیت کارهایی که در تئاترهای خصوصی اجرا میشد متفاوت بود، به این صورت که در برخی از سالنها سطح نازلتری داشت و در برخی سالنها به صورت جدیتر اجرا میشد و آثار در خور توجهی ارائه میشد که از آن میان میتوان به آثار رجایی، فرهمند و ارحام صدر در اصفهان اشاره کرد.»
نصیریان افزود:«در دوره ناصرالدین شاه، به تقلید از نمایشهای فرنگ، تعزیه به اوج شکوفایی خود رسید که البته این شکوه و جلال بیشتر صوری بود که با صحنه سازی گسترده با اسب و شتر و سیاهی لشگر در تکیه دولت اجرا میشد و مضحکههای نمایش نیز جهت انبساط خاطر ملوکانه توسط عمله جات طرب در دربار اجرا میشد که از آن میان میتوان به کریم شیرهای، اسماعیل بزاز، شیخ طرار و .... اشاره کرد.»
نصیریان در خصوص تئاتر در دوره پهلوی گفت:«در دوره پهلوی اول و تجددخواهی و غرب گرایی اجباری، تعزیه و نمایشهای سنتی محو شد و تئاتر واراداتی غربی به صورت خام و تقلید ظواهر سطحی، نظیر آثاری که سیدعلیخان نصر نوشت و یا از تئاتر فرنگ در چهارچوب پرورش افکار اقتباس کرد.
آن چه نیاز جامعه بود و خود به خود ساخته و پرداخته شده بود و گونهای آفرینش خودجوش و ارزشیهای متعارف داشت و با مردم هم ارتباط صادقانهای برقرار کرده بود مردود و مطرود شناخته شده بود و جایگزین آن چیزی شد که از نازلترین انواع نمایش بود و تجددخواهی و تقلید از غرب این اجبار را به وجود آورد که هر چه خود داریم دور بریزیم و مقلد فرنگیها باشیم که این درد را حسن مقدم در نمایشنامه”جعفرخان از فرنگ آمده” مطرح کرد. البته باید ذکر کرد که آن شیوه خودجوش نمایشهای آئینی و سنتی ایرانی در پارهای از همین نمایشهای به ظاهر فرنگی نیز به شکل اجرایی جریان داشت و این را نیز باید اضافه کنم که در همین دوره فرنگی معابی و تقلید از تئاتر غربی استعدادهای درخشانی ظهور کردند و آثار در خور توجهی اجرا شدند که از آن استعدادها میتوان به محمود آقا ظهیرالدینی، نورسیفالدین کرمانشاهی، رضا کمالشهرزاد، رفیع حالتی، اسماعیل مهرتاش، علیاصغر گرمسیری، عبدالحسین نوشین و ... اشاره کرد.»
نصیریان در مورد تاسیس اداره تئاتر افزود:«در اواسط دهه 30 یعنی سال 1336 هنرهای زیبای کشور اداره هنرهای دراماتیک را تاسیس کرد و گروههای جوان و فعالان نوپای تئاتر را در آن گردآوری کرد که دوره و نسل ما بود. در همین زمان اعزام گروههای نمایشی این اداره برای اجرای تئاتر در برخی از شهرستانها آغاز شد و ابتدا به دعوت و حمایت شرکت نفت به شهرهای خوزستان مثل آبادان، اهواز، خرمشهر، مسجد سلیمان و مناطق نفت خیز اعزام شدند و پس از آن اعزام گروههای نمایشی به سربازخانهها در نقاط دورافتاده و محروم و پادگانهای مختلف ادامه پیدا کرد که این رفت و آمد به شهرهای مختلف و اجرای نمایش از دو جهت در خور توجه بود، اول این که تئاتر را به سبک و سیاقی تازه و با مضامین و ساختاری متفاوت به نمایش گذاشت و جوانان علاقهمند به تئاتر را با این هنر آشنا کرد و دیگر این که موجبات بحث و گفتوگو و داد و ستد فکری با آنان را فراهم آورد و بنیان گرفتن گروههای جوان تئاتر از همین نقطه آغاز شد که البته ناگفته نماند که در برخی از نقاط کشور، قبل از این سفرها نیز گروههای خودجوش تئاتر گه گاه تلاش میکردند و در مناسبتها و ایام خاص نمایش ارائه میدادند اما این ارتباط تازه گروههای ما با آنها افقهای جدیدی را برایشان به وجود آورد که در این جا باید یادآور شوم که یکی از اقداماتی که در ترویج تئاتر در جامعه تاثیر مثبت و بنیانی دارد، همین اعزام گروههای نمایشی به شهرها و اجرای نمایش است چرا که هم از نظر تماشاگر آثار متنوع و متفاوت است و هم برای علاقهمندان تئاتر و گروههای نمایشی.»
وی تصریح کرد:«به نظر نمیرسد که برنامهریزی جدی و منظمی در اعزام گروههای نمایشی و اجرای نمایش در نقاط مختلف کشور داشته باشیم، همان طور که اعزام گروههای تئاتر به جشنوارههای خارجی و اجرای نمایش در خارج از کشور در توسعه و پیشرفت تئاتر موثر است، اعزام گروههای نمایشی در داخل کشور نیز در توسعه تئاتر در شهرستانها تاثیرگذار است.»
نصیریان خاطر نشان کرد:«وقتی ادارات فرهنگ و هنر براساس ارتقاء هنرهای زیبای کشور به وزارت فرهنگ و هنر در شهرستانها تاسیس شد، پناهگاهی برای گروههای جوان تئاتر به وجود آمد ولی مشکل نداشتن مربی و آموزش صحیح و عدم امکانات اولیه راه انداختن تئاتر بود اما برای اولین بار به دو تن از اعضای گروههای هنرهای دراماتیک که متشکل از عزتالله انتظامی و من بود مأموریت داده شد که به اصفهان و شیراز برویم و چند روزی با گروههای نمایشی جوان این شهرها کار کنیم و این ترتیب ادامه پیدا کرد و رفته رفته گروهها مزد به گیر شدند که البته به این بستگی داشت که مدیر فرهنگ و هنر مربوطه تا چه اندازه نسبت به هنرهای نمایشی علاقه دارد که در برخی از شهرها علاقه چندانی برای کمک به این مقوله وجود نداشت و در برخی نقاط مدیر فرهنگ شیفته تئاتر بود. گویا این روند امروز نیز جریان دارد، این جاست که نقش مدیریت کار فرهنگی و هنری اهمیت و حساسیتش نمودار میشود. چرا که در توسعه فرهنگ و هنر، سوای هنرمندان و آفرینندگان، مدیران نقشی اساسی و با اهمیتی دارند و عمل به سلیقه شخصی معیار صحیح و کارسازی نیست و اوضاع نامطلوبی پیش میآورد.»
نصیریان در ادامه گفت:«برخی از مدیران فرهنگی و هنری، هنر را صرفاً خوش نویسی و صنایع دستی میدانند و با سایر هنرها بیگانهاند و اساساً تئاتر و موسیقی را دوست ندارند پس در چنین شرایطی گروههای جوان تئاتر چگونه میتوانند رشد کنند و تئاتر شهرستان چه معنی دارد.»
پس از تاسیس دانشکده هنرهای دراماتیک و ایجاد بخش تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا در دهه چهل از فارغالتحصیلان این دانشگاهها دعوت شد تا برای آموزش تئاتر به جوانان شهرستانی به نقاط کشور اعزام شوند و با افرادی که به این برنامه علاقهمند بودند قرارداد بسته شد که متعاقباً گروهها کم و بیش سر و سامان گرفته بودند و شکل گیری شده بودند ولی متاسفانه کتاب و مطالب فنی آموزشی تئاتر بسیار کم بود، تا حدی که مجبور بودیم برخی از مطالب مفید و آموزنده در زمینههای بازیگری، کارگردانی و نمایشنامهنویسی را پلی کپی کنیم و برای آنها بفرستیم ولی گروههای فعال درگوشه و کنار مملکت با تلاش و کوشش خود توانستند فعالیتهای ارزندهای را آغاز کنند و در شکوفایی تئاتر در دهه چهل مشارکت جدی داشته باشند تا آن جا که نیاز به برگزاری یک جشنواره تئاتر از کارهای تئاتر شهرستانها در تهران احساس شد و در سال 55 اولین جشنواره تئاتر شهرستان برگزار شد که در سالهای 56 و 57 نیز ادامه یافت. طی برگزاری این سه دوره آثار خوبی که از فرهنگ بومی و سنن و فرهنگ قومی برخوردار بود به اجرا در آمد که از آن میان میتوان به آثار ایرج صغیری از بوشهر با نمایش”قلندر خونه” که در جشن هنر شیراز اجرا کرد، نمایش”دالو” نمایشی از خوزستان که از فرهنگ کوچ و ایل ناحیه بختیاری گرفته شده بود و غیر اشاره کرد.
البته این درست است که فعالیت گروههای تئاتر شهرستانها ابتدا با تقلید از گروههای تئاتر در تهران شروع شد مثل نمایشهای”افعی طلایی”، ”بلبل سرگشته”، ”سیاه” و برخی از آثار ساعدی و بیضایی، اما رفته رفته این تقلیدها جای خود را به آفرینش و ابداع داد هر چند که فعالیت این گروهها به ندرت استمرار داشت و در ابتدای کار حتی جا و مکان مشخصی نیز نداشت و اغلب در سالنهای متفرقه مدارس، شهرداری و .... دنبال میشد، بعدها نیز که کم و بیش سالنهای تئاتر از طرف فرهنگ و هنر اختصاصاً برای تئاتر ساخته شد، باز هم فعالیت مستمر در آن جا جریان نداشت و بیشتر به صورت مناسبتی انجام میشد و هیچ گاه یک جریان پویای تئاتری ایجاد نشد. به نظر میرسد که این سیاق تا امروز نیز تداوم دارد با این تفاوت که در آن زمان گروهها محدودتر بودند، جامعه نیز محدودتر و بستهتر بود، در حالی که امروزه گروهها و تعداد علاقهمندان به تئاتر زیادتر و جامعه گستردهتر و از آگاهی بیشتری برخوردار است و با آشنایی به کانالهای متعدد تلویزیونی و ماهوارهای و امکانات ارتباطی با دنیا حس میشود نیاز بیشتری به فعالیتهای زنده و پویای هنری داریم. با وجود این، آشنایی با مقولههای فرهنگی به خصوص هنری، از دوران کودکی و نوجوانی از مدرسه باید آغاز شود تا انس و الفت با هنر و مطالعه بخشی از زندگی باشد. نگاه به تئاتر، همواره به عنوان زینت المجالس، مناسبتی و وسیلهای برای تعلیم اخلاقیات کلیشهای و تفکرات خاص قالبی مورد عنایت بوده و نه به عنوان هنری مستقل و آزاد و پدیدهای خلاقه به جهت تعالی فکر و روح مردم و بالا بردن سطح ذوق و درک زیبایی و مطرح کردن مسائل اجتماعی و تاریخی آن.»