در حال بارگذاری ...
...

تأملی در ژست‌های معنوی

New Page ۱ &#۱۵۷۸;&#۱۵۷۱;&#۱۶۰۵;&#۱۶۰۴;&#۱۷۴۰; &#۱۵۸۳;&#۱۵۸۵; &#۱۶۸۸;&#۱۵۸۷;&#۱۵۷۸;&#۸۲۰۴;&#۱۶۰۷;&#۱۵۷۵;&#۱۷۴۰; &#۱۶۰۵;&#۱۵۹۳;&#۱۶۰۶;&#۱۶۰۸;&#۱۷۴۰; &#۱۵۸۳;&#۱۵۸۵; &#۱۷۱۱;&#۱۶۰۱;&#۱۵۷۸;&#۱۷۱۱;&#۱۶۰۸; &#۱۵۷۶;&#۱۵۷۵; &#۱۶۰۴;&#۱۷۴۰;&#۱۵۸۶;&#۱۵۷۵; &#۱۵۸۳;&#۱۵۷۵;&#۱۶۰۴;&#۱۵۷۸;&#۱۶۰۸;&#۱۶۰۶; &#۱۶۰۵;&#۱۵۷۸;&#۱۵۸۵;&#۱۵۸۰;&#۱۶۰۵;: &#۱۵۸۳;&#۱۷۰۵;&#۱۵۷۸;&#۱۵۸۵; ...

New Page 1 تأملی در ژست‌های معنوی در گفتگو با لیزا دالتون مترجم: دکتر مجید سرسنگی▪   لیزا دالتون (Lisa Dalton) متخصص در امور رؤیا و روح؛ انتقال اندیشه و همچنین مربی مشهور هنر بازیگری است. وی تاکنون کارگاه‌های عملی (Workshops) بسیاری در زمینه‌های تخصصی خود در روسیه، اروپا و بخشهای مختلف ایالات متحده آمریکا برگزار کرده است. دریافت جوایز متعددی در زمینه‌های بازیگری، تهیه‌کنندگی و کارگردانی از جشنواره‌های معتبر تئاتری از دیگر افتخارات او محسوب می‌شوند. در گفتگوی حاضر که از زبان انگلیسی به فارسی بازگردانده شده است، او با تونی بیتز (Tony Bates)، یکی از مجریان برنامه‌ی رادیویی نشست ذهن روشن (Gathering of Light Minds) درباره‌ی تجارب خود درخصوص ژست‌های معنوی (Spiritual Gestures)، چگونگی پدیداری و شیوه کاربرد آنها، خصوصاً در هنر بازیگری و نیز کیفیت رسیدن به این ژست‌ها سخن می‌گوید. هرچند در این ترجمه سعی فراوان بر وفاداری به متن شده است، اما به جهت ماهیت مباحث مطرح بین مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده، گاهی تعابیری که موجب درک صحیح‌تر و عمیق‌تر خواننده محترم از گفتگو شود، جایگزین و برخی مطالب نیز برای توضیح بیشتر در داخل [ ]اضافه شده است. *  *  * تونی:              به این برنامه خوش آمدید، لیزا. لیزا:                             متشکرم، تونی. تونی:              برای آغاز بحث، اگر ممکن است به ما بگویید که مفهوم «ژست معنوی» چیست؟ لیزا:                 ژست معنوی حرکت جسمانی گسترده‌ای است که در پی بیان نیت یا آرزویی است که شما درصدد دستیابی به آن هستید؛ شرحی از احساسات درونی شما یا تفکری روحانی که شما مایل به تجسم‌بخشی آن هستید. شما حتی می‌توانید از یک ژست معنوی برای تصریح و اقرار استفاده کنید و از این منظر شاید بتوانید آن را اقراری جسمانی یا "مانترایی در حرکت"* نام دهید. تونی:              چه انگیزه‌ای در افراد می‌تواند موجب انجام این نوع از ژست شود؟ لیزا:                 برای اینکه به خود شفا ببخشند؛ برای مستحکم کردن و تعمیق یک نظام اعتقادی جدید و رهایی یافتن از یک نظام اعتقادی قدیمی؛ برای شناسایی الگوهای انرژی منفی ناخودآگاه؛ برای ارتقای توانایی بدن در راستای کسب انرژی‌های مثبت بیشتر و برای پیشرفت و تجربه توانائی‌های مثبت بدن**. این انگیزه‌ها برای بازیگران، عملی بزرگ و تجربه‌ای مفرح محسوب می‌شود. تونی:              اینهایی را که گفتید چگونه با دیگر فرایندهای معنوی (زندگی بشر) سازگاری پیدا می‌کند؟ لیزا:                 تصور من این است که ژست‌های معنوی بدون هیچگونه ناسازگاری می‌توانند به سایر فرایندهای معنوی اضافه شوند، نه اینکه به‌جای آنها قرار گیرند. این راهی برای حمایت و پشتیبانی از دیگر فرایندها است و موجب ارتقای آنها می‌شود. تونی:              چگونه؟ لیزا:                 کل انرژی در حال حرکت است و حقیقتِ کل وجود و هستی ما همین است. هنگامی که ما متولد می‌شویم، میزان توانائی بالقوه‌ی ما در رابطه با حرکت، کاملاً قابل انعطاف و مستعد برای گسترش است. در این مرحله ما برای متناسب کردن شخصیت خود، به محدود ساختن حرکات مبادرت می‌کنیم و از این طریق بر فعالیت‌هایی چون نشستن، راه رفتن و غیره دست می‌یابیم. در سن 5سالگی ما حدود 5 تا 7 درصد از توانائی‌های بالقوه‌ی خود را تثبیت می‌کنیم. انرژی‌هایی که ما بصورت دائم از آنها استفاده می‌کنیم در چگونگی رشد بدن‌هایمان مؤثرند، یعنی بدنهای جسمانی، روانی، احساسی و اثیری. اگر پس از این مرحله قادر به آموختن نگرشهای جدید روانشناسانه و معنوی باشیم، آنگاه این توانایی را خواهیم داشت تا ارتعاشات بیشتری را در بدنهای روانی و روحانی خود ایجاد کنیم. اما بدن جسمانی ما براساس نظام اعتقادی قدیمی در حال حرکت است. بنابراین دیگر بدنهای ما آمادگی کسب ارتعاشات بیشتر و بالاتری را برمبنای دانش جدید ندارند، ما نوعی ناامیدی از دانستن را تجربه کرده و برای ایجاد یک تغییر در انتظار می‌مانیم، و بدن ما بصورتی ناخودآگاه ما را به عقب بازمی‌گرداند. تونی:              من از زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد تنفر دارم! لیزا:                 من هم همینطور! بنابراین باید به‌دنبال راهی بود تا بتوانیم با این معضل کنار بیاییم. ژست‌های معنوی تمامی ظرفیت‌های بدن شما را یادآور می‌شوند و آنرا ]بدن را[ برای بدست آوردن ارتعاشات بالاتر آماده می‌کنند. با این عمل لایه‌های چندبعدی انسان به وحدت می‌رسند. یک ژست معنوی با تصویری قدرتمند از بدن روانی، احساسی قوی از بدن آسمانی، اشتیاقی پویا از قلب و کوششی جدی از جانب بدن جسمانی به منصه ظهور می‌رسد. تونی:              آیا این به آن معناست که در این فرایند مجموعه‌ای ژست  – مانند یوگا  – دخالت دارند یا اینکه هرکدام از ما ژست‌های مختص به خود داریم؟ لیزا:                 درواقع هر دو امکان وجود دارد و جواب من به هر دو سؤال مثبت است. درحقیقت ما هر دو نوع از ژست‌ها را داشته و از آنها استفاده می‌کنیم. بطور مثال از سویی ژست‌های متعادل‌کننده و جهانی مانند یوگا (Yoga) و تای‌چی (Tai Chi) وجود دارند که هرکدام می‌توانند به‌عنوان فعالیتی روزانه مورد استفاده قرار گیرند و از سوی دیگر ژست‌هایی شخصی نیز وجود دارند که شما می‌توانید از آنها برای رویدادهای خاص، الهامات روزانه، پرداختن به موضوعات خاص یا بیان کلی مطلوب‌ترین صورت معنوی شده استفاده کنید. تونی:              چگونه به ژست شخصی خود دست پیدا می‌کنید؟ لیزا:                 برای دست یافتن یا کشف یک ژست شخصی، راههای متعددی وجود دارد. یکی از راهها توجه ما را به این نکته معطوف می‌کند که چگونه ژست‌های معنوی قادرند سایر مطالعات ما را کامل کنند. شما ]برای دست یابی به ژست‌های شخصی[ هم می‌توانید از مشورتهای خصوصی که منجر به شناسایی اهداف، مطالعات جاری، فعالیت‌ها و نهایتاً توسعه‌ی ژست‌های شما می‌شود استفاده کنید و این امکان هم وجود دارد تا با شرکت در کارگاه‌های عملی ایده‌های جدیدی را بیاموزید و سپس ژست‌های مورد نظر خود را خلق کنید.                    بطور مثال اگر شما به علم نجوم علاقه‌مند هستید، هر نشانه از دایرة البروج ژست مخصوص به خود را دارد. به‌صورتی مشابه این امر می‌تواند برای هر الهه یا خدای مثالی، در تناسب با علم معانیِ رمزی اعداد، برای احساسات، فرشتگان، نمادهای حیوانی بومیانِ آمریکا، چهار جهت اصلی، ادراکات حسی بودایی، دوستان، چاکراها*، رنگها، جنبه‌های فرعی شخصیت از منظر یونگ و قدسیان، مصداق پیدا کند. هرکدام از مواردی که ذکر شد، درواقع راهی است که به‌نوعی از طبقه‌بندی انرژی ختم می‌شود. با تبدیل الگوی انرژی تصاویری که شما با آن در حال کار کردن هستید به الگویی ژستیک (Gestic)، شما قادر خواهید بود که آنرا در سطحی جسمانی یا احشایی تجربه کنید. نتیجه این عمل افزایش عمق یکپارچگی با کلِ میدانِ انرژی شما است که افزایش‌دهنده سرعت تجلی** نیز هست. تونی:              چه راه دیگری برای دست پیدا کردن به این نوع ژست وجود دارد؟ لیزا:                 با سخن گفتن از علایق‌تان که به‌گونه‌ای گویا و رسا با دستها انجام می‌شود – مثلاً وانمود کنید که از مردم مدیترانه‌ای هستید. ]در این مورد[ بدن شما به‌صورت غریزی چیزی را انجام می‌دهد که من آنرا "ژست تأکیدی" می‌نامم. یک ژست تأکیدی – به عبارتی – حرکتی است طبیعی که تلاش می‌کند معنای کلمات خود را شفاف کرده و آنرا مورد تأکید قرار دهد. اغلب، دستان شما حرکتی را شکل می‌دهند، درحالیکه مغز شما در حال تقلا برای پیدا کردن کلمه مناسب است. این موضوع نشان می‌دهد که چگونه کلمات با یک ژست غیرملموس شروع می‌شوند. اگر شما بتوانید این حرکت ]به ظاهر[ کوچک و نیت پشت سر آنرا شناسایی کنید، آنگاه می‌توانید آنرا به حدی گسترش دهید که به بزرگترین ترجمان ممکن از بدن‌تان بدل شود. این حرکتی است که با اتکاء به قوی‌ترین احساسات ممکن شما و شفاف‌ترین مفاهیم موجود انجام شده است. با این روش، "ژست"، فکر، احساسات، خواسته‌ها و بدن را به یکدیگر متصل می‌کند. همچنین ]این ژست[ عرصه انرژی‌های ماورائی و ابعاد روحانی، روانی و جسمانی بدن را فعال می‌کند. شما ]با این تجربه[ حتی قادر خواهید بود حرکات مثالی و جهانشمول را براساس قوانین طبیعت و علم فیزیک پوشش دهید. اینها بخشی از مطالبی هستند که شما باید در یک کارگاه عملی بیاموزید. تونی:              این تمرین‌ها چه تفاوتهایی با دیگر تمرین‌ها مانند یوگا، تای چی، یا دیگر حرکات دارند؟ لیزا:                 یک کارگاه عملی می‌تواند ایده‌ی کار را به شما آموزش دهد و آنگاه شما هر موقع که مایل باشید می‌توانید از آن استفاده کنید. برخی مردم هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوند ژستی را خلق می‌کنند که نشانگر آن است که آنها دوست دارند روز خود را چگونه بگذرانند. سپس آنها در طول روز این ژست را در مقاطع مختلف انجام می‌دهند یا حتی فقط به انجام آن فکر می‌کنند. این عمل به‌صورتی کاملاً مثبت روی تفکرات، احساسات، تمایلات و رفتارشان تأثیر می‌گذارد.                    یوگا، رقص و تای چی، فعالیت‌های فوق‌العاده‌ای هستند که لازم است وقت خود را به‌گونه‌ای مستمر وقف آنها کنید. تمرین‌های این حرکات اغلب به آزاد کردن انرژی و تخیل، آنچنانکه ژست معنوی عمل می‌کند، مربوط می‌شوند. اما این حرکات به‌ندرت به تمایلات شخصی از زندگی حسی و روانشناسانه ما ربط پیدا می‌کنند. این اعمال معمولاً باید با یک روش خاص و قطعی انجام شوند تا به‌صورتی واقعی تأثیر خود را بر جا گذارند. این حرکات ممکن است توسط کسانی که نقص عضو دارند، مریض‌ها، افراد مسن و کودکان قابل انجام نباشند. حتی بزرگسالان کاملاً توانا وقتی به حال خود رها می‌شوند، اغلب می‌پرسند که آیا حرکت‌شان درست است و آیا آنها این کار را درست انجام می‌دهند یا خیر؟! تمرین‌های یوگا  – تای چی، عموماً به وظایف جسمانی خاص مانند قوی کردن و کش آوردن قسمت‌های خاصی از بدن، گشودن چاکراها و به‌طور کلی بهبودی و سلامت بدن - توسط خنثی کردن انرژی ضعیف به کمک افزایش جریان "چی" - خدمت می‌کنند. ممکن است کسی بگوید که این ]شیوه[ بیشتر به علامتی از یک مرض مربوط است تا علتِ مابعدالطبیعیِ جریان ضعیف انرژی. اما همینکه دوره‌ی تمرین کامل شد، بدن ما به سمت الگوهای مشابهی که در وهله اول موجب جریان ضعیف انرژی شده‌اند حرکت می‌کند. اضافه کردن یک ژست معنوی، براساس علتی مابعدالطبیعی، در فرایند اعمال شما موجب تقویت "چی" خواهد شد که شما از طریق دیگر فعالیتها بنا کرده‌اید. زمانی که ایده‌ی کار را آموختید، می‌توانید دریابید که چه زمانی این فرایند به نتیجه می‌رسد. ]در این مرحله[ شما به امکانات دیگری نیاز ندارید. شما ]اینک[ در حال انجام عمل شفابخشی بوده و کاملاً درگیر مسؤولیت خلاق خود قرار گرفته‌اید. تونی:           آیا می‌توانید برای من مثالی از یک حرکت جهانشمول براساس علم فیزیک بزنید؟ لیزا:             قطعاً! اجازه بدهید یک مفهوم بسیار بنیادین از انرژی را طرح کنم: انرژی همیشه در حال حرکت است. خب! چه الگویی از حرکت بیش از همه بنیادین است؟ ]جواب این است[: بسط و قبض کامل. اگر شما به زندگی پیرامون خود نگاه کنید، متوجه می‌شوید که همه‌چیز، حتی اگر با واژه‌های دیگری توصیف شده باشد در قبض و بسط، قابل توصیف است. بطور مثال بزرگتر شدن و کوچکتر شدن، رشد کردن و زایل شدن، جمع شدن و پراکنده شدن و ...، شاید بتوان چنین گفت که نبض خلاقیت در این پویایی و حرکت، یا به عبارت دیگر در انتقال بین قبض و بسط، می‌طپد.                    این عمل در کره زمین، نظام عالم، یک تیم فوتبال، مجلس سنا، قلب و ریه‌های شما و ترافیک داخل خیابان نیز در حال انجام است. همه ما به‌صورت بالقوه، توانائی ایجاد انبساط و انقباض را در بدن، افکار و روحمان داریم. عموماً انسان بخش محدودی از توانائی‌اش را برای انبساط یا انقباض انتخاب می‌کند. به عبارت دیگر و به‌طور مثال آنگاه که شما کم‌رویی را در برابر پرخاشگری انتخاب می‌کنید، بدن شما انقباضی را در شانه‌ها و سینه‌تان شکل می‌دهد. این محدودسازی، خود را در هر فضا، کیفیت حرکات و مراحل تفکر بروز می‌دهد. اگر شما بخواهید به عزت نفس والاتری در خود تجسم ببخشید حفظ و استمرار آن را دشوار خواهید یافت. شکل بدن شما موادی شیمیایی تولید می‌کند که قدرت اختیار را خنثی می‌کند. اما، تکرار ژست‌های بسط، به بدن آموزش دوباره می‌دهد تا بتواند برداشت جدیدی از اعتماد به نفس به‌دست آورد.                    عناصر چهارگانه خاک، آب، باد و آتش، مجموعه‌ی دیگری از انرژی‌های جهانشمول را به ما معرفی می‌کنند. هریک از ما باید به‌صورتی فعال قادر باشیم تا مانند هریک از این عناصر چهارگانه حرکت داشته باشیم زیرا، ما از این عناصر ساخته شده‌ایم. عدم حرکت متناسب شما با زمین ]خاک[ ممکن است که به پیچ خوردن قوزک پایتان منجر شود. اگر شما بیش از اندازه از هوا استفاده کنید ممکن است نتیجه‌اش یک تایر پنچر باشد. عدم وجود آب کافی می‌تواند به یک کشیدگی عضلانی منجر شود که مستلزم جذب آب باشد. با تمرین و ممارست در این انرژی‌ها، شما به‌صورتی آگاهانه و مفرح خود را متعادل می‌کنید.                    تصمیم درباره‌ی اندازه استفاده از نیروهای بالقوه جهانشمول، مستقیماً تحت تأثیر عکس‌العمل‌های ما نسبت به محیط و وراثت شکل می‌گیرد. کمی بعد، ما به مرحله‌ای از زندگی می‌رسیم که باید خود را از موجودی واکنش‌پذیر، به فردی خلاق تغییر دهیم. پس ما به کمک رشد و نمو – که اغلب روی یکی از جنبه‌های ریاضت‌پیشگی تمرکز دارد – کار را روی بدن برای جنبه‌ی جسمانی، روی روان برای تقویت فکر و روی جنبه‌های مابعدالطبیعه برای رشد روحی آغاز می‌کنیم.                    با انجام ژست‌های معنوی جهانشمول میزان اصلی انرژی‌های خود را به حالت اولیه و مناسب برمی‌گردانیم. بنابراین دانش جدید، مابعدالطبیعه و روانشناسی متعادل شده‌ی شما می‌تواند برای جذب در بدن آمادگی داشته باشد. شما می‌توانید این فرایند را فرا روان فیزیولوژی (Meta Psycho Physiology) بنامید.                    من اطمینان دارم که شما بسیاری از وقایع تحیرآوری را که رخ داده و دانشمندان را به ارزیابی مجدد جایگاه حقیقی ذهن (Mind) هدایت کرده‌اند، شنیده‌اید. یک اعتقاد قوی و روزافزون در بین دانشمندان وجود دارد که می‌گوید ذهن در هر سلولی موجود است. ما می‌کوشیم با این مفهوم به موضوع مورد بحث بپردازیم. زمانی که شما این ایده را می‌آموزید، نوعی توانائی را کشف کرده و توسعه می‌دهید تا پی ببرید که چه زمانی این فرایند به کار می‌آید. ]در این جریان[ شما به هیچ ابزار خاصی نیاز ندارید. درحقیقت شما عمل شفابخشی را کاملاً به بطن خلاقیت خودتان منتقل می‌کنید. همه ما که به این موضوع توجه می‌کنیم، در حال تعقیب مسیری جهانشمول هستیم. با ژست‌های معنوی، شما در حال عهده‌دار شدن چیزی هستید که به‌صورتی حقیقی تمامیت وجودتان را با کیفیتی خاص به خود معطوف می‌سازد. من معتقدم که یکی از اهداف ما جنبه روحانی بخشیدن به اشکال جسمانی است، تا از این راه روح انسان را به قلمرو کره خاکی وارد کنیم. من فکر می‌کنم درک انگیزه‌ای که در پشت یک حرکت قرار دارد، چالشی هیجان‌آمیز است. این فرایند به آگاهی شما از شیوه‌ی خاص حرکتی جسمانی که ممکن است متوجه آن نشوید، می‌افزاید. فهم این موضوع که این روش حرکت با سرشت ویژه‌ی ما در درون‌خویشتنی نامرئی تقدم یافته است، می‌تواند برای جستجوی الگوی نامرئی حرکت و تغییر آن الهام‌بخش باشد و همانگونه که تحقیقات علمی بیان می‌کنند قدرت ارتباط روحیِ کالبدِ ذهنی به‌صورت فزاینده‌ای آشکار می‌شود. تونی:            این موضوع چگونه با حرکت آگاهانه تطبیق پیدا می‌کند؟ لیزا:             این یک سؤال مهم است تونی! در حال حاضر برای فرد علاقه‌مند مسیرهای مختلف آگاهی وجود دارد. اغلب این راهها با خواندن، شنیدن و مطالعه اطلاعاتی که فهم و ادارک شما را دگرگون می‌کند سروکار دارند. برخی دیگر ]از راهها[ درگیر مراقبه، مانترا، و اقرار هستند تا "خویشتن نامرئی" ما را با یک جریان آسمانی مرتبط کنند. در کنار اینها راههایی وجود دارند که از استادان راه  – ری‌کی*، پیام، لمس‌درمانگران**، پلاتیز***، یوگا، تای چی، رقص‌های جذبه‌آمیز و نیز بهسازی تغذیه با غذاهای محرک‌زیست و مکمل‌ها بهره می‌گیرند.                    تمام این راه‌ها قطعاً مهم و مؤثر هستند و من کوشش می‌کنم تا آنها را به انجام برسانم. اما وقتی که ما به این نکته مهم توجه می‌کنیم که بشر عبارت است از یک سیستم انرژی چندلایه‌ی وابسته به هم، آنگاه می‌فهمیم که باید کاری را انجام دهیم تا ذهن، بدن و روح را متحد کند. من نمی‌خواهم انرژی آسمانی بدنم را زمانی تجربه کنم که مجبور به ترک بدنم باشم. من می‌توانم «من هستم» را توسط یک ژست معنوی در تمامی این سطوح با یک قلب پر از احساس خلق کنم. تونی:            شما چگونه بر این فرایند مسلط می‌شوید؟ لیزا:              من پانزده سال به تدریس گونه‌ای تکنیک بازیگری اشتغال داشته‌ام که از دل کار بازیگر برجسته‌ی روسی میخائیل چخوف در سال 1920 بیرون آمد. او قویاً تحت تأثیر دکتر رودولف استینر (Rodolf Steiner)، دانشمند و روشنفکر اتریشی قرار داشت. مفاهیم اصلی این تأثیرات وام گرفته از مدارس رازآموز باستانی بود که استینر آنها را به‌صورت یک تکنیک بازیگری شکل داد. در حدود سال 1990 این روش به علت رمزآلودگی و تابو بودن تقریباً ناشناخته بود، اما اینک این روش می‌تواند راه مناسبی را برای بازگردان بازیگر به وظیفه اصلی‌اش، یعنی شفابخشی، تعالی‌بخشی و دگرگون‌سازی تماشاگر به کمک پیوند و تماسی معنوی، پیش روی ما بگشاید.                    برای یک شخصیت خاص ما یک ژست معنوی شخصی به‌نام "ژست روانشناسانه" خلق می‌کنیم. این تکنیک توسط بازیگران مشهوری چون آنتونی کوئین، جک نیکلسون، آنتونی هاپکینز، کلینت ایستوود، مرلین مونرو و بسیاری دیگر از بازیگران بزرگ استفاده و تجربه شده است.                    زمانی که در سال 1980 مطالعاتم را در این خصوص شروع کردم، مربیان این رشته دو گروه اصلی را تشکیل می‌دادند، گروهی که بر ظرفیت معنوی این روش آگاهی نداشتند و گروهی که از انتقال این ظرفیت به دیگران نگران بودند. این نگرانی جانهای زیادی را در روسیه گرفت. وقتی که من این تمرین‌های شگفت‌آور را آموختم، آنها توانستند توانائی شگرفی را برای دگرگونی فیزیکی بدن بدون هیچ نوع چهره‌پردازی، دگرگونی احساس بدون هیچ نوع توجیه خاص، ایجاد ریتم در شخصیت‌های مختلف و تأثیرگذاری روی تماشاگران را به‌صورتی عمیق و ژرف برایم به ارمغان بیاورند. من توانایی خاصی را به‌دست آوردم تا بتوانم تجسم‌بخشی شخصیت را در داخل وجودم تجربه کنم. من قادر بودم به نقش دیگران درآیم، حالات آنها را کسب کرده و تماشاگران را میخکوب کنم. بهترین قسمت این موضوع آن بود که با تمام درخشانی و چشمگیری این فرایند، من متحمل هیچ رنجی نمی‌شدم. درکی از این که کجا، کِی و چگونه هستم پیدا کردم. من قادر بودم دوباره کمال را به‌وسیله دیدن زیبایی‌هایی حال و جاری تعریف کنم و به این ترتیب زندگی من بهتر و بهتر شد. وقتی به آموزش مشتاقانی از بیش از چهل کشور جهان پرداختم، چیزی نگذشت که نامه‌هایی از آن بازیگران دریافت کردم، بازیگرانی که تنها در کارگاه‌های عملی کوتاهی شرکت کرده بودند. سال‌ها بعد آنها به من گفتند که چگونه این تمرین‌ها زندگی آنها را تغییر داده بود. در زمینه مشاوره خصوصی، من کار خود را خصوصاً روی ژست‌های مقدس، توسط انتقال با صدا، گفتگو، تمرین‌های عضلانی و موضوعات مربوط به زندگی گذشته متمرکز کرده و دریافتم که این اعمال به‌صورتی کامل و به خوبی کارآیی دارند. به‌عنوان یک تکنیک بازیگری، این اعمال بسیار آزادانه و الهام‌بخش است. اغلب یک بازیگر ایده‌ای را در زمینه چگونگی ایفای نقش خود به‌دست آورده و برای حصول آن تلاش می‌کند، اما بسیار اتفاق می‌افتد که از طریق انجام آنچه که در ذهن تصور شده، نتیجه‌ای عاید چنین بازیگرانی نمی‌شود. علت این عدم توفیق همان فاصله بین بدن و ذهن است که با تمرین‌های جهانشمول انرژی می‌توان این فاصله را پر کرد. انبساط و انقباض انرژی، اساسی‌ترین الگوی حرکت انرژی است و چهار عنصری که قبلاً از آنها یاد کردیم بر چگونگی قبض و بسط انرژی تأثیری مستقیم دارند. از طریق قبض و بسط انرژی ضرباهنگ و ریتم طبیعی حرکت شکل می‌گیرد. هر آن چیزی که ممکن است شما در خیال خود بیابید، براساس این انرژی‌ها قابل تحلیل هستند. بنابراین تمرین‌های ما برای آن است که بتوانیم حرکتی آرام و روان را از حالتی به حالت دیگر انجام دهیم. در زمانی که ایده‌ای در ما شکل می‌گیرد، ما می‌توانیم آنرا حتی بدون خودآگاهی به عمل درآوریم ... .       ▪  عضو هیأت علمی دانشگاه تهران. *   moving mantra، مانترا اصطلاحی است در ادیان هندویی، بودایی و سیک، مثلاً «مانترا یوگا» روشی است که «هدف آن کسب قدرت روانی در قلمروهای معنوی یا اثیری است. در این روش قاعده‌ی رمزی معینی مرتب تکرار می‌شود. تکرار آن به‌وسیله‌ی تمرکز فکر در نقطه‌ی معینی موجب ایجاد ارتعاشات خاص می‌شود» (پال توئیچل، واژه‌نامه‌ی اکنکار، یحیی فقیه، نشر سی‌گل، ص 159) **   مثبت نیروی دهنده است و نیروی الهی است؛ منفی نیروی گیرنده است؛ مثبت همیشه در جذب به‌سوی نیروی منفی و منفی نیز در کشش مثبت شدن قرار دارد. بدون یکی از این دو آن دیگری نیز قادر به ادامه‌ی حیات نیست (واژه‌نامه‌ی اکنکار، یحیی فقیه، نشر سی‌گل، ص 190) *   Chakras، یا «چرخ»ها، «اشاره دارد به مراکز فیزیکی واقع در کالبد اثیری که شبیه به چرخ می‌باشند؛ به بخش‌های مختلفی تقسیم شده است که شبیه گل نیلوفر است. با سلسله اعصاب ستون فقرات، گردن و سر انسان ارتباط دارد. مراکز جهان اصغر در بدن انسان که به بخشی از جهان بیرونی و یا جهان اکبر ارتباط دارد.» (واژه‌نامه اکنکار، یحیی فقیه، نشر سی‌گل، ص 39) **   Manifestation، «آنچه که برای حواس فیزیکی روشن و مشخص باشد» (واژه‌نامه اکنکار، یحیی فقیه، نشر سی‌گل، ص 158) *  Reiki، گونه‌ای شفابخشی است از طریق دست‌ورزی در ki، که ترجمان ژاپنی chi است. در ژاپنی Rei به‌معنی روح است، بنابراین برگردان تحت‌الفظی Reiki، نیروی زندگی روح خواهد بود. Tai Chi نیز نظام چینی تمرین‌های بدنی است که به‌ویژه برای دفاع از خود و مراقبه طرح‌ریزی شده است. **  Chiropractors، لمس‌درمانگران برآنند که با دست‌ورزی در ستون فقرات، که انحراف در آن علت اصلی بسیاری از ناخوشی‌هاست، و با میزان کردن ستون فقرات می‌توانند بسیاری از ناخوشی‌ها را درمان کنند. ***  Pilates نظامی از تمرین‌های جسمانی شامل حرکات کنترل‌شده، کشش عضلانی و تنفس.