گزارشی از نشست نقد و بررسی نمایش ”آقای اشمیت کیه؟” در فرهنگسرای رسانه
«داوود رشیدی به هر کس به اندازه نقشی که داشت کمک میکرد و مهمترین ویژگی رشیدی ریسک و جسارتش در انتخاب متن است.»

نفیسه قاسم‌زاده: پنجمین نشست اتاق تئاتر که به جلسه نقد و بررسی نمایش "آقای اشمیت کیه؟"اختصاص داشت، روز گذشته ـ ۸ مردادماه ـ با حضور عوامل نمایش در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این نشست با حضور داود رشیدی کارگردان نمایش، سیامک صفری و احمد ساعتچیان بازیگران نمایش "آقای اشمیت کیه؟" علی شمس منتقد و امین عظیمی کارشناس برگزار شد.
مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران که در این جلسه نقد و بررسی حضور پیدا کرده بود، در ابتدای سخنان خود عنوان کرد: «با تمام نقایصی که داشتیم داود رشیدی این افتخار را دادند که نمایش خود را در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه ببرند.»
وی با بیان اینکه آمادگی برگزاری چنین جلساتی را در خانه هنرمندان و تماشاخانه ایرانشهر دارد، اظهار کرد: «اگر به جریان نقد در کشور توجه نشود، اساس فعالیتهای هنری با اشکال روبرو خواهد شد.»
مدیرعامل خانه هنرمندان جامعه بدون فرهنگ و هنر را ناهنجار دانست و خاطرنشان کرد: «جریان نقد میتواند به حوزه فرهنگ و هنر کمک کند. همچنین اگر ما نقادان خوبی نداشته باشیم راهی که در پیش داریم راه مطمئنی نخواهد بود.»
وی تصریح کرد: «جریان نقد زنده، پویا و فعال است و در این سالها کمتر توانستیم وضعیت هنری خود را آنگونه که شایسته است ارتقا دهیم.»
سرسنگی در پایان عنوان کرد: «امیدوارم جریان نقد و نقادی ادامه پیدا کند چرا که هنر زمانی کامل میشود که جریان نقد در کنارش وجود داشته باشد.»
در ادامه داوود رشیدی درخصوص مراحل انتخاب متن گفت: «من همیشه در جریان کتابهای تئاتر و نمایشنامههای تازه منتشر شده هستم و به نظرم اغلب نمایشنامهها قابل اجرا هستند و البته برخی هم قابل اجرا نیستند. همچنین با برخی متنها ارتباط برقرار میکنم از جمله نمایشنامه "آقای اشمیت کیه؟" که احساس کردم این متن میتواند با تماشاگر امروز جامعه ما ارتباط برقرار کند.»
وی سپس خلاصهای از داستان را برای حاضران بیان کرد و افزود: «فرق آن چیزی که آدمها فکر میکنند هستند با آن چیزی که واقعاً هستند نکته بسیار جالب توجهی برایم بود که هنگام خواندن متن متوجه آن شدم.»
در ادامه علی شمس منتقد این جلسه با بیان اینکه متن جهان شمول است عنوان کرد: «نویسنده و متن این اثر تازه بودند. اگر متن را به دو شاخه یکی سیستم درونی و دیگری شاکله کلی و نموداری بیرونی تقسیم کنیم، متن را دارای مجموعهای از شاخصههای کارآمد، میدانم که برای ساختن یک اثر شاکلههای لازم را دارد.»
وی ادامه داد: «آنچه که از متن سراغ میگیریم در شکل بیرونی نوعی هنر دارد. در ابتدای نمایش ناگهان تلفن زنگ میزند و پلیس وارد میشود و همه اینها نوید یکسری اتفاقات و حوادث خالی از منطق را به تماشاگر میدهد.»
شمس افزود: «تمامیت هستی به کاراکترها برای تبدیل هویت فشار میآورند و به نحوی تمام آنها دارند کاراکتر اشمیت را تحمل میکنند.»
وی با بیان اینکه مالیخولیایی که در آدمهای متن چخوف به چشم میخورد در این نمایش هم رخ میدهد، یادآور شد: «ابتدای نمایش فکر میکنیم که داریم یک شوخی میبینیم ولی در ادامه این شوخی تلخ میشود و سپس تبدیل به یک تراژدی میشود.»
این منتقد با اشاره به اینکه هویت، اصل اساسی بسیاری از داستانهای بعد از جنگ جهانی دوم را تشکیل میدهد، خاطرنشان کرد: «بعد از جنگ جهانی دوم هویت به شکل جمعی مطرح میشود و در ادامه هویت به صورت فردی بیان میشود و این دو شکل از هویت وجود دارد.»
وی سپس تصریح کرد: «کفه هویت فردی در متن "آقای اشمیت کیه؟" میچرخد و در واقع این اشمیت نیست که راست میگوید بلکه آدمهای اطرافش هستند که حقیقت را میگویند.»
در ادامه سیامک صفری بازیگر این نمایش اظهار کرد: »از زوایه یک بازیگر متن برایم بسیار جذاب و زیبا بود و متن این نمایش و همچنین نمایش "منهای دو" تازه و جدید بودند و موقعیتهایشان به گونهای بود که بازیگر سعی میکند از پس آن برآید و موقعیتهای استثنایی را در بازیاش پدید آورد. در کل کمتر با این گونه ازمتنها مواجه شدهام.»
وی با بیان اینکه برای بازیگر یک شانس است که در چنین نمایشی با این متن تازه ایفای نقش کند، افزود: «هیچ کس، هیچ ذهنیت اجرایی درباره متن نداشت و متن کاملاً بکر بود و هماکنون فینال آن را روی صحنه میبینید.»
صفری در ادامه تصریح کرد: «من قبل از بازی در نمایش، هیچ وقت قضاوت نمیکنم و در کل تحلیل را به کارگردان میسپارم و سعی میکنم فقط موقعیتهای نقشم را درک و آن را بازی کنم و این را اصل کارهایم قرار دادهام.»
وی با بیان اینکه متریالی که یک بازیگر دارد، متن است خاطرنشان کرد: «وظیفه بازیگر این است که موقعیتهای نقش را تشخیص داده و آنها را بازی کند.»
وی ادامه داد: «در شرایطی که قاضی بزرگی مانند تماشاگران وجود دارند، همیشه سعی میکنم نوع قضاوتم بازیگرانه باشد.»
[:sotitr1:]این بازیگر یادآور شد: «بازیگر با سواد یک کارگر ماهر است که در اعماق معدن کار میکند و کار و حقوق صنف خودش را میشناسد، ولی این به آن معنا نیست که بازیگر درباره یک نمایشنامه توضیح دهد بلکه وظیفه بازیگر این است که نقش را بازی کند.»
سپس احمد ساعتچیان با اشاره به بازی سیامک صفری عنوان کرد: «کوچکترین خلائی در بازی سیامک صفری احساس نمیکنید و حتی در زمانهایی که سکون دارد در واقع بر روی صحنه یک اتفاقی را بازی میکند و این نیازمند تجربه وسیعی است.»
وی با بیان اینکه صفری بازیگری است که عواطف و احساساتش دست خودش است و میداند که چه لحظهای از آن در صحنه استفاده کند، خاطرنشان کرد: «سیامک بازیگر محبوب من روی صحنه است و بازی در کنار او برایم بسیار لذت بخش است. چرا که او هم مانند من اهل درگیری و تحلیل نیست.»
این بازیگر تئاتر تصریح کرد: «درباره متن و نقش، خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و سعی بر آن دارم که ببینم کارگردان از من چه میخواهد و نباید هر کس ساز خودش را بزند.»
وی با بیان اینکه این متن به اندازه کافی پیچیدگی دارد، گفت: «داوود رشیدی به هر کس به اندازه نقشی که داشت کمک میکرد و مهمترین ویژگی رشیدی ریسک و جسارتش در انتخاب متن است.»
رشیدی درباره نقش ساعتچیان اظهار کرد: «نقش ساعتچیان چندان پیچیده نیست و او نقش یک پلیس را بازی میکند. همچنین بعد از 10 روز تمرین این بازیگر به نقش خود رسید و من واقعاً نمیدانستم که چه کمکی میتوانم به او بکنم.»
علی شمس منتقد این برنامه با بیان اینکه این نوع پرداخت نمایشنامه در رشیدی بومی شده است بیان کرد: «او خیلی راحت میتواند در متن بپیچد، یک فضای پیوسته که مختص کار رئالیستی است دیده میشود در حالی که این کار اصلاً رئالیستی نیست.»
وی سپس خاطرنشان کرد: «در بعضی صحنهها تماشاگر به قدری میخندد که گویی دارد یک کار کمدی تماشا میکند، در حالی که این کار کمدی نیست و این یک تناقض است.»
شمس با اشاره به دلیل این امر گفت: «سیامک صفری بازیگر توانایی است که حجم وسیعی از کسانی که کارش را میبینند او را دوست دارند و همیشه سیامک چیزی از گذشته را در کارهای جدید خود وارد میکند و در واقع تماشاگر عادت کرده که سیامک را در برخی پوزیشنها ببیند.»
وی تصریح کرد: «به نظرم این کار به گروتسک متن لطمه میزد و در برخی صحنهها باید سیامک کنترل میشد که کمتر بیرون بریزد. در واقع سایه بازی سیامک روی نقشش افتاده و ما بیشتر سیامک را میبینیم تا آقای اشمیت را.»
این منتقد با بیان اینکه صفری دست رد به سینه تماشاگر نزده است، عنوان کرد: «در واقع حضور او توقع تماشاگر را که فکر میکند خنده ضمیمه آثار او است برآورده میکند.»
وی یادآور شد: «سیامک خنده را پیشکش تماشاگر میکند و این توقع را خود او در تماشاگر به وجود آورده، در حالی که در این اثر با توجه به متن در برخی صحنهها باید باعث ایجاد تبسم در تماشاگر شود نه قهقهه.»
در ادامه رشیدی در پاسخ به سوال شمس درخصوص اینکه چرا در صحنهای صحت از فضای صحنه خارج میشود و در واقع فضای صحنهای را میشکند و به سمت تماشاگر میرود؟ گفت: «حرکت، حس و میزانسن در کارگردان باید تکرار شود و این یکی از قواعد میزانسن و کارگردانی است. ارتباط با تماشاچی را در کارهایم بسیار دوست دارم و قصدم هم از این کار این بود که به نحوی تماشاگر را دخیل کنم.»
شمس در ادامه سخنان رشیدی عنوان کرد: »به هر حال اشمیت عنصر نامعلومی نبود که در میان تماشاگران به دنبال آن بگردیم.»
رشیدی در پاسخ به وی نیز اظهار کرد: «به هر حال تماشاگر قطب اصلی تئاتر است و اگر تماشاگر نباشد صحنه هم نیست. از طرفی در اجراهای سوم، چهارم بود که چنین تصمیمی گرفتم و شاید اگر بیشتر بر روی این بخش کار میکردم. بهتر از آب درمیآمد.»
سیامک صفری در این خصوص افزود: «تماشاگر همه تئاتر است و تئاتر در جمع تماشاگر است که اتفاق میافتد، من هرگز دوست ندارم یک بازیگر به تماشا گر بگوید گوشی همراهست را خاموش کن.»
ساعتچیان تصریح کرد: «هر شخصی به نحوی بخشی از این درام را در خود احساس کرده است و بنابراین در برخی صحنهها تماشاگر میخندد و یا گریه میکند و این خندیدن و یا گریه کردن نشان میدهد که تماشاگر از کار لذت برده است.»
شمس با بیان اینکه مفهوم و سازه در این اثر همدیگر را نفی میکنند، یادآور شد: «این شکل ارتباط با مخاطب در یک اثر آیینی سنتی و یا کمدیا دلارته شاید خوب باشد، ولی به نظرم این اتفاق در قامت این متن نبود.»
با پایان این جلسه سیدصادق پژمان مدیر فرهنگسرای رسانه هدایایی را به داود رشیدی و بازیگران اهدا کرد.
گفتنی است، نمایش "آقای اشمیت کیه؟" نوشته سباستین تیری همه روز به جز شنبهها ساعت 21:15 در سالن استاد سمندریان خانه هنرمندان ایران اجرا میشود.