نگاهی به نمایش”خسیس”
آتشانی که علاوه بر کارگردانی، نقش”لافلش” را نیز بازی کرده است، با ایجاد تغییرات کوچک و ظریف در متن و حذف اضافهها و حتی حذف چند شخصیت فرعی و تلفیق شخصیتهای متن در قالبی جدید، دست به تلخیص آگاهانه برخی جزئیات متن مولیر زده و با حفظ کلیات آن توانسته است در طول مدت حدود ۷۵ دقیقه از عهده روایت کل ماجر برآید.
رامین فناییان: نمایش”خسیس”اثر مولیر چندی است توسط گروه نمایشی عطش و به کارگردانی امیر آتشانی در خانه نمایش اداره تئاتر روی صحنه رفته است. امیر آتشانی که از سال 78 هدایت گروه”عطش” را در دست دارد و نمایشهای زیادی ـ اغلب در ژانز کمدی ـ با این گروه به صحنه برده است. او این بار یکی از نماشنامههای مشهور کلاسیک که بارها در ایران و جهان به روی صحنه رفته است را انتخاب کرده و با بازیگرانی چون سیدبابا حیدری، مجید علم بیگی، مریم آشوری، عبدالله آتشانی و ... آن را بار دیگر به صحنه برده است. آتشانی که علاوه بر کارگردانی، نقش”لافلش” را نیز بازی کرده است، با ایجاد تغییرات کوچک و ظریف در متن و حذف اضافهها و حتی حذف چند شخصیت فرعی و تلفیق شخصیتهای متن در قالبی جدید، دست به تلخیص آگاهانه برخی جزئیات متن مولیر زده و با حفظ کلیات آن توانسته است در طول مدت حدود 75 دقیقه از عهده روایت کل ماجر برآید. تجربهی این ایجاز، در ریتم منظم و یک دست نمایش قابل رویت است. روایت با حضور تمام بازیگران بر صحنه و خواندن ترانهی آغازین شروع میشود و بیوقفه و به گونهای با نشاط ادامه مییابد. ضرباهنگ نمایش نه تند است و نه کند و بسیار مناسب و در خدمت روایت جریان داستان قرار میگیرد. میزانسنها و حرکتهای بازیگران که از تمام فضای تقریباً بدون دکور صحنه استفاد بهینه میکند باعث تحرک و افزایش دینامیزم حاکم بر صحنه میشود. این اتفاق نه تنها مانع از خستگی تماشاگر میشود بلکه حتی او را سر شوق میآورد. احاطه و تسلط کارگران بر ریتم وزن موسیقیایی صحنه در همان اوایل اجرا خود را به رخ میکشد و بر حرفهای بودن کارگردانی اثر صحّه میگذارد.
بازیهای یک دست و حضور دلنشین و راحت و هماهنگ بازیگران روی صحنه که گویی تماشاگری در برابر ندارد و در حال تمرین هستند بر باور پذیری نقشها میافزاید. در حالی که دشواری بازی و تحرک روی صحنه در گرمای شدید روزهای گرم تابستان منجر به تعرق همه بازیگران میشود، بازی فوقالعاده سیدبابا حیدری در نقش هارپاگون(خسیس) با بداهه گوییهای جالب او با همان ته لهجهی شمالیاش قابل توجه است.
صحنه، صرف نظر از پردهای که جدا کننده صحنه و پشت صحنه است دکور خاصی ندارد و وسایل محدودی در صحنه دیده میشود. طراحی صحنه بیشتر به مدد حضور بازیگران و میزانسنهای متنوع کارگردان شکل میگیرد و رنگ آمیزی صحنه نیز متکی به لباس بازیگران است. به همین علت طراحی لباس از اهمیت فوقالعادهای در این نمایش برخوردار است که البته با این که میتوانست کاربرد خیلی بهتری داشته باشد، کمتر مورد توجه طراحان قرار گرفته است. رنگ و طراحی نامناسب لباس”الیزا” و ”ماریان” و به ویژه شلوار کردی”هارپاگون” هیچ هارمونی و تناسبی با فضای صحنه و نمایش ندارد و جلوه مناسبی را ایجاد نمیکند؛ در حالی که برای نمایش دادن خسّت”هارپاگون” میشد از لباسهای مندرس مربوط به دوره زمانی خودش نیز استفاده کرد.
در مجموعه با توجه به فرصت کوتاهی که گروه برای آماده شدن این نمایش در اختیار داشتهاند، باید گفت اعضای این گروه با یکدیگر بسیار هماهنگاند و نتیجه آن اجرای نمایشی یک دست است .