ما موظف هستیم در تئاتر یکدیگر را به چالش بکشیم

نشست رسانه ای نمایش ”مراسمی برای یک دوست " با حضور عوامل نمایش ، دوشنبه ۷ شهریور ماه در سالن کنفرانس تئاترشهر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در ابتدای نشست احمد ایرانی خواه کارگردان این نمایش ، مرگ ناگهانی علیرضا احمد زاده- یکی از منتقدان و روزنامه نگاران تئاتر- را به اصحاب رسانه تسلیت گفت و درباره نمایش جدید خود توضیح داد:« از حد گذراندن ، موضوعی است که در داستان رونالد بارتلمی سوژه اصلی است و نظر مرا به خود جلب کرد تا این داستان را در قالب یک نمایش اجرا کنم. نوشتن متن براساس طرح داستانی این اثر را به خانم ملیحه مرادی جعفری پیشنهاد دادم و این متن در سال 82 نوشته شد.»
به گفته او، این متن ابتدا به شکل رادیویی یک بار با حضور ژاله علو و یک بار به کارگردانی آشا محرابی با بازی احمد آقالو همان سالها در رادیو اجرا شد و یک بار هم در قالب نمایشنامه خوانی به صحنه رفت. سپس از سال پیش گروه نمایش تمرینات آن را برای اجرا، به شکل یک پروژه کارگاهی آغاز کرد که به دلیل سختی کار، نمایش تا چندی پیش آماده اجرا نشد.
ایرانیخواه ادامه داد:«من در آثارم به دراماتورژی جامعه معتقدم و به نظر من یک هنرمند باید ابتدا جامعه را دراماتورژی کند بعد آن را خلق کند. یک هنرمند باید با فرهنگ، سیاست، اجتماع وهمه وجوه یک جامعه آشنا باشد و مخاطب خود را انتخاب کند.»
این کارگردان افزود: «دراماتورژی فقط به ادبیات نمایشی اختصاص ندارد و به جامعه آماری مخاطب هم مربوط می شود. نمی شود ما بدون توجه به فرهنگ ، سیاست ، نگاه اجتماعی و دینی مخاطبمان تئاتر کار کنیم.»
به گفته ایرانی خواه، نمایش او دو دسته تماشاگر دارد ؛ یکی مخاطبانی که از کار اصلا خوششان نیامده و دیگری تماشاگرانی تخصصی که از این اجرا خوششان آمده است .
او درباره واکنش تند برخی از مخاطبان ومنتقدان خود هم گفت:« مخاطب باید واکنش نشان دهد،تئاتر باید چالش ایجاد کند، ما موظف هستیم درتئاتر یکدیگر را به چالش بکشیم ،ما تماشاگران تئاترمان را انتخاب میکنیم و تماشاگران هم ما را . باید به جای خنثی بودن به سمت گفت و گوی جدیدتری برویم. تماشاگر من باید مولفههای این سبک تئاتری را بشناسد تا بتواند از آن خوشش بیاید.»
او همچنین افزود:«این متن مولفههایی دارد که نمیشود با ساختار علت و معلولی ارسطویی، جلو رفت. ما باید به دنبال گره و گره گشایی باشیم و متن خود به ما ساختار یک جامعه مدرن را میدهد . دراین ساختار مدرن شخصیت پردازی خاصی وجود ندارد تا بازیها به سمت بازیهایی حسی و روانشناختی برود و شخصیتها بسیار رو هستند.»
ملیحه مرادی جعفری نویسنده نمایش هم گفت:«یک فرد به تنهایی کامل نیست و این اثر در نتیجه یک کار گروهی و کارگاهی شکل گرفت ،مثل تابلوی نقاشی که هرکدام از ما یکی از شکلها و رنگهای آن بودیم .»
او درمورد اقتباسی بودن آثارخود به ویژه این نمایشنامه هم توضیح داد: «من در یک پروسه زمانی روی اقتباس کار میکردم و این به فعالیت نویسندگی من در رادیو باز میگردد. شکل کار دراین رسانه ایجاب میکند تا برخی اوقات به سراغ اقتباس بروی پس نتیجه آزمونها و خطاهای تجربه رادیوییام مرا در مسیر اهداف صحنه ایام یاری کرد.»
توماج دانش بهزادی بازیگر نقش اصلی (کلبی ) هم در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در مورد شعاری شدن هنر در زمان حاضر گفت:« کارگردان در بسیاری از کارهایش جامعه را مد نظر دارد و اگر در اثری متناسب با فضای جامعهاش که شعار میطلبد ،شعار هم بدهد اشکالی ندارد اما در این نمایش با توجه به نوع بازی ، صحنه آرایی ، لباس و ایدههای اجرایی که همه بر مبنای آشناییزدایی است، نمیتوانیم به سمت شعار رفته باشیم، چون نوع کار با این موضوع مغایرت دارد.»
او افزود:« دراین اجرا کار بازیگر بسیار سخت است، چون باید با نوعی بازی فرم گرا و ژست روان تنی کار کند. مخاطبان این اجرا حتی اگر از این نمایش خوششان نیامده بهتر است به شعور گروه احترام بگذارند؛ چون ما با خالی شدن از اطوار و با آگاهی، به سمت این نوع تئاتر رفتهایم.»
به گفته این بازیگر، او در ایفای نقش کلبی سعی کرده به سمتی برود تا مخاطب درجای نقش واکنش نشان دهد.
رضا زاده طراح صحنه این نمایش هم افزود:«قالب اجرایی این نمایش یک قالب پست مدرن است؛ بنابراین من برای جلوگیری از شعار زدگی و فهم مباحث فلسفی اثر در طراحی خود به سمت فانتزی رفتم.»
او گفت:« در فضای پست مدرن ،همه زمانهای گذشته ،حال و آینده با هم تلفیق می شوند و من برای این منظور از هر عنصری در صحنه استفاده کردم تا نشانههای خود را ارائه دهم. »