گزارشی از عملکرد مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
ابتدا کانون با یک گروه حرفهای شروع به کار کرد. این گروه هم نمایش اجرا میکردند و هم آموزش میدادند. هم اجراهای ثابت داشتند و هم اجراهای پرتابل و سیار
زهرا شایانفر:
مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالهای 51 ـ 1350 و با هدف بردن تئاتر به محل زندگی کودکان تشکیل شد.
و طی سالهای فعالیت خود تعدادی از برجستهترین چهرههای شناخته شده حال حاضر در زمینه سینما، داستان نویسی، تئاتر، شعر و موسیقی را به جامعه ادب و هنر کشور تقدیم کرد. این در حالی است که به نظر میرسد طی سالهای اخیر فعالیت کانون که همواره چندین گام پیشتر از مختصات فرهنگی تربیتی زمان حرکت کرده است، با افول روبرو شده و به خصوص در بخش تولید تئاتر با امواج نارضایتی هنرمندان روبرو است.
اغلب دستاندرکاران تئاتر و تئاتر عروسکی کودک و نوجوان، اجرا در مرکز تئاتر کانون واقع در پارک لاله را سخت و بعضاً غیر ممکن میدانند و آنها که مسابقه فعالیت با این مرکز را داشتهاند با چهرهای درهم کشیده از آن یاد میکنند. از این رو با چرایی بزرگ به سراغ کانون و به خصوص مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی میرویم تا پاسخ خود را از مسئولین این مرکز دریافت کنیم. در مرکز تولید تئاتر نمایش”نقلی” نوشته و کارگردانی حسن دادشکر روی صحنه است. وی که رئیس مرکز تولید تئاتر کانون نیز هست را پیش از اجرا و در ساعتی خلوت ملاقات میکنیم.
دادشکر درباره تاریخچه مرکز تولید تئاتر میگوید:«مرکز تئاتر کانون با هدف بردن تئاتر؛ به عنوان مقولهای آموزشی، تفریحی و دارای مختصات کار با کودکان، به محل زندگی بچهها تشکیل شد و با تاسیس مراکز فرهنگی در نقاط مختلف شهر که کتابخانه نام گرفت آغاز به کار کرد.»
وی درباره فعالیت تئاتر در کتابخانههای کانون میگوید:«در این کتابخانهها کلاسهای آموزشی برپا میشود. آموزش نمایش خلاق و آموزش تئاتر و مسائل زندگی روزمره در قالب ارائه داستانها و شیوههای اجرایی نو در کنار کلاسهای نقاشی، داستان نویسی، موسیقی و بسیاری دیگر از رئوس تفریحی آموزشی برای کودکان و نوجوانان تدریس میشد. تاکودکان هر چه بیشتر فرهنگی بار بیایند، ببینند و تحلیل کنند.»
و ادامه میدهد:«ابتدا کانون با یک گروه حرفهای شروع به کار کرد. این گروه هم نمایش اجرا میکردند و هم آموزش میدادند. هم اجراهای ثابت داشتند و هم اجراهای پرتابل و سیار.»
اولین رئیس مرکز تئاتر
اولین رئیس مرکز تئاتر دان لافون آمریکایی بود. دادشکر درباره همکاران هنری او میگوید:«رضا بابک و بیژن مفید مینوشتند. بهرام شاهمحمدلو، علیرضا هدایی، مرضیه برومند، سوسن فرخنیا، اردلان مفید و خسرو شایسته از اعضاء گروه بودند. این گروه نمایشهای”ترب”،”خورشید خانم آفتاب کن”، ”کوتی و موتی”،”آریا داکاپو”،”شاپرک خانوم”و”حادثه در شهر عروسکها” را اجرا کردند.»
دادشکر درباره دوره اسکار باتک میگوید:«در زمان او بخش تئاتر عروسکی پا گرفت و از گروه تئاتر زنده تفکیک شد. اردشیر کشاورز، داریوش فرهنگ، محمود هاشمی، افسانه توکلی، کامبیز صمیمیمفخم و هنگامه مفید در این گروه حضور داشتند که نمایشهای”شنل هزار قصه”،”حادثه در شهر عروسکها” و”شاپرک خانوم” را کار کردند و چند سفر خارجی داشتند.»
وی میافزاید:«چند نمایشنامه مدام تمرین و اجرا میشد. گروه هر روز به دنبال ابداعات و نوآوریهای جدید بود. از آن جمله که تماشاگران کودک، بازیگران هر نقش را انتخاب میکردند. همه اعضاء گروه میبایست آمادگی اجرای همه نقشها را میداشتند.»
و درباره لافون ادامه میدهد:«او خلاق و جدی بود. برای او بینظمی و برهم زدن آرامش گناه کبیره بود. خیلی به بچهها و تماشاگران اهمیت میداد. همواره درخواست مطالعه، پژوهش و آمادگی داشت. استاد موسیقی، نمایشنامهنویسی و روان شناس برای هنرمندان میآورد. در سال 53 گروه نمایش زنده به دلیل اختلافات داخلی منحل شد و در سال 54 مجدداً شکل گرفت.»
دادشکر سفارش تریلی تئاتر را که مجهز به رختکن، اتاق گریم، آشپزخانه، امکانات نور، آپارات، پرده بک پروجکشن و ژنراتور بود را در سال 53 قید میکند و آغاز آموزش مربی برای کتابخانههای کشور را مربوط به سال 52 میداند و میگوید:«در نتیجه این فعالیت آموزشی بود که من گروه آماتور کتابخانههای تهران را از بچههای کانون تشکیل دادم. با این گروه در سال 55 و 56 به جشنواره فرهنگی کانادا رفتیم. فاطمه معتمدآریا، اکبر عبدی، حمید جبلی، علیرضا توپچیان، سعید موسوی و حمید عمادی و تعدادی دیگر در این گروه قرار داشتند که با آنها نمایشهای”بزی که گم شد”، ”قهرمان”،”پهلوان پهلوانان”،”ماجرای سیب”،”طوقی”،”حسنک و دیو”،”خورشید خانم”، ”قصه کرم کتاب”،”شنل قرمزی”،”گیل گمش” را روی صحنه بردیم.»
دادشکر فعالیت کانون را در کوران انقلاب و پس از آن با تشکیل گروههایی از مربیان کانون یاد میکند و در میان آنها نامهایی چون حمید عبدالملکی، غریبپور، صمیمیمفخم، هما جدیکار، جواد ذوالفقاری، ایرج طهماسب، فاضلی، مهدی هاشمی، حسن دادشکر، ناصر هاشمی، حمید جبلی، سعید صدفیان، سهیل پارسا، فرزانه نشاطخواه و فرخنده شادمنش به چشم میآید.
از نمایشهای تولید شدهاین دوره”جنگ کور”،”داستان موش و گربه”،”کوراغلی کچل کفترباز”،”چشم در برابر چشم”،”خرس کوچک”،”زنگ آخر”و”بریم کمک بابا بزرگ”را نام برد و”قصههای کوچه”،”پرواز” به کارگردانی امیر برقشی و”خواب و خیالهای هابیل” اثر صالح سفری، ”قندیل کوچک” وفاداری را از اجراهای موفق آن دوره میداند.
دادشکر از دوره مدیریت محمود موسوی با طرح تبدیل کتابخانه مرکزی به مرکز تولید تئاتر یاد میکند و این که چگونه با بلوکهای سیمانی پارک و الوار جایگاه تماشاگران را ساختهاند.
وی شاخصترین اجرای دوره مدیریت دادرس را”رویاها” اثر سهیل پارسا میداند. از دوره مدیریت بهروز غریبپور با نمایشهای”خورشید، زیتون، دریا”،”قصه موش کوچولو”،”قصه بز زنگوله پا”و”بابا بزرگ و ترپ”، ”عصای کارگشا”، ”کارگاه 2”،”6 جوجه کلاغ” و”مهمان ناخوانده” یاد کرده و فیاض، ذوقی، غریبپور، نصرت کریمی و خودش را در لیست کارگردانان این نمایشها نام میبرد.
وی ترجمه کتاب بیل برد توسط غریبپور و انجام پایاننامههای سعادت، محبوب، رحیم دوستی، ایرج طهماسب، گوهری، ورده هوشیارسر، فرمند و نسیم ترابی را یکی از شاخصههای دوره غریبپور میشمارد و میگوید:«ما مثل یک بازیگر و تکنسین در این پایاننامهها بازی میکردیم.»
کیانیان
در سال 70 مدیریت مرکز تولید تئاتر به کیانیان سپرده میشود. دادشکر درباره این دوره میگوید:« با ورود آقای کیانیان نمایشهایی که نوشته خودشان و گروههای جوان بود در مراکز اجرا شد، 20 تا 30 نمایش را میتوان از این دوره نام برد.»
دادشکر 24 اجرا را نام میبرد و ما همه را یادداشت میکنیم. در میان نام کارگردانان، ایمان خوانی، شنود، متکلم، آویژه، دادشکر و غریبپور و بسیاری دیگر به چشم میآید.
سرانجام مدیریت مرکز تولید تئاتر کانون به دادشکر تفویض میشود. نمایش”درخت بخشنده” اولین کار در دوره اوست. ”یوسف آن ماه بلند” و”دختر گلفروش” به همراه سه رپراتور”قصههای بابا نمایش”،”قصه نقلی” و”حادثه در شهر عروسکها” را نام میبرد و درباره دوره فعالیت خودش میگوید:«گسترش ارتباطهای بینالمللی و همکاری با استیج(سازمان بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان) و همچنین همکاری با دانشگاهها و مراکز علمی تئاتر از جمله فعالیتهای من بوده است.»
و ادامه میدهد:«اجرای دو نمایش از گروه مارین باد آلمان به نامهای”عمو کوچولو”، ”آیا پدربزرگ کت شلوار پوشیده”در تهران و اجرای سه نمایش”ساراکو” و”داستان الاغه” از اتریش و”پاندو وچیندو” از نروژ در جشنواره ادبیات ایران و اروپا را میتوانم نام ببرم. در این راستا برگزاری ورک شاپ اعضاء این گروهها با حضور کریستین هافمن و پرفسور اشنایدر رئیس استیج جهانی با مربیان کانون انجام شد.»
وی برگزاری جشنواره عروسکی مراکز کانون، تنظیم آرشیو و تعمیر سالن، سیستم تهویه، نور و صدا و برگزاری نمایشگاههای روز جهانی تئاتر و تئاتر عروسکی، استمرار اجراهای سیار شهرستانها را از جمله فعالیتهای زمان تصدی خود دانسته و میافزاید:«بعد از انقلاب تاکنون در جشنواره آسیا و اقیانوسیه با نمایش”6 جوجه کلاغ” حاضر بودهایم. ”تعزیه ذبح اسماعیل” به یونان ارسال شد و”گنجشگک اشی مشی” در سی و چهارمین جشنواره کرواسی در زاگرب شرکت داشت. دو سفر مسئولین کانون در استیج انجام شده و در جشنواره موسکو شرکت کردهایم. در هفتمین جشنواره کودک و نوجوان ترکیه و سی و سومین جشنواره سراسری دانمارک به عنوان مدعو حضور داشته و سخنرانی کردهام.»
دادشکر که عضو هیأت مدیره یونیما نیز است درباره ارتباط با استیج میگوید:«هر 3 ماه یک بار، اخبار سراسری تئاتر کودک را از مراکز مختلف جمع آوری کرده و برای چاپ در نشریه ماهیانه و سالیانه آن مرکز ارسال میکنیم.»
وی درباره نحوه همکاری با دانشگاهها میگوید:«با معرفی دانشگاه، دانشجویان رشته عروسکی میتوانند برای ارائه پایاننامههای خود از امکانات ساخت عروسک، دکور و محل اجرای کانون استفاده کنند تا اثر ایشان در یک مقیاس حرفهای عرضه شود.»
بازتاب تلاشی بیوقفه
پس از این ملاقات گشتی در پارک لاله میزنیم. هیچ تابلویی که محل مرکز تولید تئاتر را نشان دهد نمیبینیم از چند خانواده که برای گذراندن ساعتی از وقت کودکانشان به پارک آمدهاند سوال میکنیم ولی متعجب میشویم که اغلب از محل آن بیاطلاعاند. اطراف پارک لاله هم هیچ تابلوی تبلیغاتی که معرف اجرای نمایش این مرکز باشد را نمییابیم.»
در اولین کافینت، سایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را باز میکنیم. دریغ از یک خبر یا تبلیغ! تولیدات فیلم، کتاب، موزه و حتی عروسکهای دارا و سارا صفحهای مجزا در این سایت دارند ولی هیچ خبری از تئاتر نیست.
به دانشکده هنرهای زیبا میرویم. از چند دانشجو درباره اجراهای کانون میپرسیم هیچ کدام چیزی نمیدانند. درباره اجرا برای کانون میپرسیم و یکی پاسخ میدهد:«کانون ضوابط و مقررات سختی برای کار کردن دارد.»
در تئاترشهر آزاده انصاری را پیش از اجرا میبینیم و سوالهایمان را تکرار میکنیم، میگوید:«هیچ وقت در کانون اجرا نداشتهام و هیچ وقت هم از امکانات کانون استفاده نکردهام. فقط یک بار قرار بود با علی پاکدست یک کار برای کانون انجام دهیم که به توافق نرسید و این کار هرگز انجام نشد.»
و جملهاش را چنین پایان میدهد:«کانون متعلق به یک عده خاص شده است.»
پیمان شریعتی درباره کانون میگوید:«سالهاست متنهایی که از بیرون به کانون ارسال میشود، تصویب نمیشود ولی متنهای عدهای خاص مرتب تایید و اجرا میشوند. مگر فقط یک عده خاص میتوانند بنویسند. فرصت را اگر درست تقسیم کنند هیچ کس ناراضی نخواهد بود.»
به این ترتیب با کانون آشنا شدم
یک هفته گذشته است. دوباره سری به اینترنت، کانون، پارک و دانشگاه میزنیم. تغییری به چشم نمیآید.
علی پاکدست را پس از یک جلسه نقد میبینیم و از او میپرسیم تا کنون چند نمایش را با کانون کار کرده است و میگوید:” سال 70 در یک کلاس بیان با تدریس صمیمی مفخم و راستکار شرکت کردم و به این ترتیب با کانون آشنا شدم. بعد از آن نمایش” ای تو دیگه کی هستی ”را تمرین کردیم که کار خوابید. عصای کارگشا را با عادل بزدوده کار کردم که متوقف شد. در دوره کیانیان بود که دو طرح” لافکادیو ”و ” راپوتزه”را برای کار ارائه دادم ولی پاسخ شنیدم که در سیاست ما نمیگنجد. ولی 6 ماه بعد لافکادیو توسط مشهدی عباس روی صحنه رفت. سیاستگذاری چگونه است که برای یکی نمیگنجد و برای دیگری میگنجد؟ ”
وی ادامه میدهد:”عروسکهای نمایش”ماهی قرمز کوچولو” را من ساختم. یک روز که برای دیدن اجرا رفتم شخص آقای کیانیان مرا به سالن راه نداد و گفت باید بلیط بخرم. من عضو گروه اجرایی بودم. با این اوصاف چه کسی اشتیاق کارکردن با کانون را دارد؟ ”
پاکدست که در حال حاضر مسئول روابط عمومی انجمن تئاتر عروسکی است میافزاید:” در زمان دادشکر هم به پیشنهاد ایشان متن”دختر کدو تنبل” را ارائه دادم. از آذر ماه این متن در شورا بود و پاسخهای مختلفی به من میدادند تا این که سرانجام در پایان فروردین83 متن پذیرفته و برای جشنواره عروسکی ارسال شد. در مرحله قرار داد که برآورد هزینه را ارائه کردم با آن مخالفت شد. آنقدر مبلغ را پایین آوردند که دیگر حتی نمیتوانستم از دانشجویان تئاتر برای انجام کار استفاده کنم. ”
پاکدست ادامه میدهد:” اجراهای سال گذشته مرکز تولید تئاتر را مرور کنید، مدام اجراهای آرشیوی؛ قصدم نفی اجرای رپرتوار نیست، بدون تولید جدید روی صحنه بودهاند. خیلیها متن دادهاند و فقط دو پاسخ دریافت کردهاند، در سیاست ما نیست و یا نمیتوانیم اعتبار اختصاص دهیم، نتیجه این میشود که باید در پارک به دنبال تماشاگر بگردند. ”
وی یادآورمیشود:” موضوع تفکر جاری کانون است نه مدیریت تالار”
و گفتههایش را چنین تکمیل میکند:” در واقع وقتی میگوییم تمرین دموکراسی میکنیم، شیوه عملکرد مدیریت کانون با دموکراسی تناقص دارد. در نتیجه به دیگران برچسب میزنند که عدهای غر میزنند، پول بیشتر می خواهند ،...”
پاکدست به دولتی بودن کانون، استفاده از بیتالمال، عدالت و استحقاق اشاره میکند که میپرسیم، آیا تا کنون بین انجمن تئاتر عروسکی و کانون پرورش فکری تعاملی صورت گرفته است؟ و پاسخ میشنویم:” آن موقع که دبیر انجمن تئاتر عروسکی بودم، نامهای نوشتم و در آن بر همکاری انجمن و کانون تأکید کردم، زیرا هدف کلی همه ما پیشرفت نمایش عروسکی است. جلسهای گذاشتیم و از این همکاری استقبال هم کردند. تا این که یک گروه آلمانی در کانون ورک شاپ برگزار کرد. نامهای نوشتم و خواستیم که اعضاء انجمن نیز در این ورک شاپ شرکت کنند. در جواب نامه چند پوستر و کارت پستال به دستمان رسید. سئوال این است که چرا نمایش آلمان باید به صورت اسرارآمیز اجرا شود و کسی چیزی نفهمد؟ ”
و با اندوه ادامه میدهد:” زمان طلا نیست، حیات است. زمان به سرعت پیش میرود ولی نمایش عروسکی ما جا مانده است ”
از شیوه قراردادهای کانون میپرسیم و مبالغ مورد مناقشه که پاکدست میگوید:” با گروه نمایش یک ماه قرارداد میبندند ولی باید 60 اجرا انجام شود. یک اجرا صبح و یک اجرا عصر باید انجام شود، یعنی هزینه رفت و آمد و پذیرایی دو برابر میشود. در نظر داشته باشید که کار عروسکی بسیار پر هزینه و اغلب پر تعداد است. ”
و چون تأکید میکنیم مبالغ را قید کند میافزاید:” برآورد من 9 میلیون و مبلغ پیشنهادی کانون 6 میلیون بود.”
پاکدست به آرامی ادامه میدهد:” وقتی به گذشته نگاه میکنم، سالهای 57 و 58 که تولیدات کانون، نوارهای قصه و شعر و فیلمهای سینمایی، چگونه کودکی یک نسل را پر کرده بودند و امثال کیارستمی، طالبی و غریبپور آثاری جاودان خلق کردند، غطبه میخورم. چطور ممکن است اعتبار کانون از آن دوره کمتر شده باشد. در صورتی که یک کار تولیدی شاخص و ماندگار طی این سالها از کانون ندیدهایم. ”
زیاد به کانون نمیروم
زهرا صبری از کارگردانان عروسکی و کودک میگوید:” زیاد به کانون نمیروم و اجرا نمیبینم چون وقت نمیکنم. در صوریتکه اگر از کاری خیلی تعریف بشنوم حتماً برای دیدن آن برنامهریزی خواهم کرد. ”
میپرسیم خودتان برای کانون کاری انجام دادهاید و میشنویم:” با این که آقای دادشکر چند بار پیشنهاد دادند که با کانون کار کنم ولی هیچ وقت صحبتمان شکل جدی نگرفت. با این همه خیلی دوست دارم چند اجرای خوب در کانون داشته باشم. ”
برای چندمین بار به مرکز تولید تئاتر کانون مراجعه میکنیم. عدهای در حال ساخت دکور هستند و صدای اره و چکش از کارگاه شنیده میشود. رفت و آمد دو گروه هیجان خاصی در فضا ایجاد کرده است که در خاطرمان تلاش سالهای گذشته را زنده میکند.
حسن دادشکر توضیح میدهد:” در حال حاضر نمایشهای” دوستانی مثل ماه ” کاری از دکتر صدیق،” شادی در چیست” به کارگردانی خودم و ” تهران قدیم ” اثر قلعه در حال تمرین هستند. برای تریلی هم نمایش” داستان گرگ و خرس ” کار حمیدرضا مرادی و ” بچههای ایران ” کار قلعه آماده میشوند که نمایش آخر این هفته به اراک، قزوین و زنجان سفر خواهد کرد. ”
از نحوه پذیرش آثار و نگاه شورای کانون به متون میپرسیم و میشنویم:” درب کانون به روی همه کارگردانان و نویسندگان باز است. شورای کانون یک شورای کاملاً کیفی است البته آن کیفیتی که مناسب شخصیت کانون باشد. گروه خاصی در اینجا وجود ندارد. یکی از شرایط پذیرش آثار این است که اولین اجرای نمایش در کانون انجام شود. هیچ کدام از نمایشهایی که کیفیت تجاری و بازاری دارند به اینجا راه ندارند. البته توجه داشته باشید که اینجا یک موسسه انتفاعی نیست و حتی تا یک پنجم خرج انجام شده راهم بدست نمیآورد. با این همه در همین جا از کلیه نویسندگان حرفهای کودک و نوجوان تقاضا میکنیم اگر نوشتهای دارند که با شرایط کانون تطبیق دارد، اثر خود را ارائه کنند. امکان خرید این آثار و سپردن آن به کارگردانان حرفهای برای تولید و اجرا فراهم شده است. آنچه مسلم است برنامههای زیادی داریم ولی کانون با توجه به ظریفت مالی محدود خود عمل میکند. فعالیت کانون همواره ادامه داشته است.
شرکت دولتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش
دادشکر ادامه میدهد:” کانون در تقسیمات کشوری عنوان شرکت دولتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش را یدک میکشد و در اساسنامه قید شده است که باید هزینههایش را خودش تأمین کند. شما بگویید چطور میشود از فرهنگ پول در آورد. با این همه محتاطانه و در حد بضاعت خوب پیش رفته و توانسته است به جامعه فرهنگی الگو ارائه دهد. ”
وی تأکید میکند:” مسئله کانون، تئاتر تهران نیست. کانون، بار تئاتر کودکان همه ایران را بر دوش میکشد. این امر توجه بیشتر دولت را میطلبد که با آینده نگری در برنامه ریزی فرهنگی به کودکان توجه نشان دهند. ”
میپرسیم از آن گروههای جوان دهه 70 خبری نیست، میگوید:«در زمان مدیریت قبلی فعالیتهایی برای جلوه دادن فعالیت جوانان انجام شد که ریشهدار، تأیید شده و غیر شخصی نبودند و به سرانجام نرسیدند. اما خود من برای گروههای آقایان آویژه، قلعه و مسلمی نامه دادهام که بیایند و کار کنند، 10 تا 20 روز است که شخصاً با کارگردانان تماس میگیرم که متنهایشان را بیاورند. به واقع آنها خواستههایی دارند که بحق است ولی کانون امکان برآورده کردن آنها را ندارد و یا درگیر اجراهای تلویزیونی هستند. ”
و با افسوس ادامه میدهد:” تئاتر برای هیچ کنندهای در معنای مادی صرف نمیدهد. تئاتر یک اثر معنوی در ذهن باقی میگذارد که متأسفانه با آن نمیشود نان خرید. ”
از متنهایی که روی میز قرار گرفتهاند میفهمیم که آثاری به کانون رسیده است، از کیفیت آنها میپرسیم، پاسخ میدهد:” خیلیها متن و یا CD داده اند ولی اغلب کارها در حد نمایشهای دبیرستانی است و یا حتی پایینتر. بدون استثنا از ارگ و ملودیهای دم دستی استفاده کردهاند. بیشترمتنها هم در حد قصه هستند. کیفیت هنری و انسجام نمایشنامهنویسی منطقی برای ما خیلی مهم است. منطق در حضور شخصیتها پیام و نتیجه گیری درست در نمایشنامه باید مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه مشکل از ضعف دانش و تلاشی است که آدمها میکنند. ”
وی اعضاء شورا را چنین نام میبرد:” دکتر صدیق، دکتر محمود فرهنگ، شمسالدین رحمانی و پور رضاییان. گاه نظر تخصصی سید مهدی شجاعی نیز گرفته و در صورت نیاز از رأی متخصصین دیگر نیز استفاده میشود. ”
و در ادامه میگوید:” تعامل سازمانهای مختلف در این خصوص باید وجود داشته باشد. اداره کل هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگی هنری شهردای میتوانند بر کیفیت آثارشان نظارت داشته باشند تا در مجموع تولیدات کودک و نوجوان و عروسکی با کیفیت بهتر ارائه شود. ”
و میافزاید:” جای یک جشنواره کودک ونوجوان خالی است و اداره کل هنرهای نمایشی در این خصوص باید با همکاری کانون اقدام کند. باید ارتباط ما با تئاتر شهر بیشتر شود. ”
دادشکر از تولیدات تئاتر حرفهای و به خصوص تئاتر شهر گله میکند و ما از همکاری کانون و آموزش و پرورش میپرسیم، میگوید:” فعالیتهایی با مدارس داشتهایم و از طرف معاونت فرهنگی کانون طرح کانون مدرسه را اجرا کردهایم. به صورت مقطعی برخی از مربیان آموزش و پرورش را آموزش دادهایم. با دفتر مدیر کل مشاوره و فعالیتهای هنری چند سمینار و جلسه برقرار کرده و الگوهایی را ارائه دادهایم. بارها درباره آموزش و فرهنگسازی با تئاتر، در ارتقاء فرهنگ عمومی و اجتماعی، رفع تضادهای خانه و مدرسه، مواجه با تخلف و فن سئوال و جذاب کردن تأکید کردهایم. به عملکرد آموزش و پرورش در سطح کلان نگاه کنید. تأکید میشود که شهریه نمیگیرند. بعد رادیو و تلویزیون نمونههای دریافت پول به صورت اجباری را نشان میدهد و این مناقشه هر سال تکرار میشود، آیا باید برای آن قاضی آورد؟ این در حالی است که در قانون اساسی تحصیل رایگان و اجباری قید شده است. این رفتار را از نظر تربیتی چگونه ارزیابی میکنید؟ ”
میگوییم:” آموزش دروغ گویی ”و بالافاصله از تبلیغات و نحوه اطلاعرسانی کانون میپرسیم و پاسخ میشنویم:” تهیه پوستر و بیلبورد را معمولاً انجام میدهیم. مطبوعات و رسانهها نیز اغلب اخبار را پوشش میدهند. راه اندازی سایت مرکز تولید تئاتر کانون را در دست اقدام داریم که علاوه بر اخبار جاری مجموعهای از فعالیتهای گذشته و تاریخچه اجراها را شامل شود. بارها از مسئولین برنامههای کودک خواستهایم که اجراهای ما را فقط با سه کلمه معرفی کنند ولی پاسخ شنیدهایم که واحد بازرگانی تلویزیون مانع آن میشود. ”
برنامههای حسن دادشکر
در مسیری که به سوی روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان طی میکنیم به برنامههای حسن دادشکر میاندیشیم. تشکیل گروه ثابت، استفاده از فارغالتحصیلان تئاتر در پستهای جایگزین، قراردادهای خرید خدمت، خرید دو دستگاه تریلی، تولید نوار قصه و تهیه VHS از تولیدات نمایشی، تکمیل سایت کانون، ارائه بهترین نمایشنامهها برای چاپ به مرکز نشر و....
روابط عمومی ابزار ارتباط سازمانی
مهدی باقری، مدیر روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور، حوزه فعالیت خود را چنین معرفی میکند:” روابط عمومی یک حوزه ارتباطی درون سازمانی و برون سازمانی است. یک تعامل دو سویه با همکاران ستادی، استانی و با کانالهای ارتباطی دارد. ”
وی فعالیت آن روابط عمومی را توضیح میدهد:” خبر نامه کانون هر ٢ ماه یکبار چاپ میشود. ویژهنامههای مناسبتی نیز به صورت گاهنامه چاپ میشوند. برگزاری نشستها و جلسات و مراسم مناسبتی بر عهده ماست. ارتباط با رسانههای دیداری و شنیداری و استفاده از سایت اینترنتی کانون به عنوان ابزار اطلاع رسانی نیز جز و فعالیتهای ما قرار دارد. ”
و ادامه میدهد:” روابط عمومی کانون به مرز روزی یک خبر رسیده است و تا کنون بالغ بر 60 گزارش تلویزیونی 15 تا ٢٠ دقیقهای از فعالیتهای کانون پخش شده است. ”
میپرسیم چرا انعکاس اخبار مرکز تولید تئاتر محدود است و میشنویم:” هر مطلبی که از هر واحدی به ما اطلاع داده شود انعکاس میدهیم. ”
میپرسیم اما در سایت اینترنتی شما هیچ خبری از فعالیتهای تئاتر نیست در حالیکه شما حتی برای عروسکهای دارا و سارا لینک مجزا دارید، سایتهای کانون را نشان میدهد گویی ما بهتر از او میدانیم که حدود یک ماه است که هیچ خبری از تئاتر روی این پایگاه اطلاع رسانی دیده نشده است.
باقری میگوید:” بخش تئاتر در حال ورود اطلاعات است. و تا یک ماه دیگر کار ورود اطلاعات به پایان خواهد رسید. در واقع روابط عمومی تولید کننده و مجری نیست بلکه از مجموعههای کانون اطلاع رسانی میکند. تا کنون مرکز تئاتر کانون با اطلاع رسانی خوب رسانهها و با اخبار و عکسها پوشش خبری داشته و دارد. البته حدود 2 هفته اخیر هیچ خبری نداشتهاند. هر گاه کار خاصی روی صحنه قرار گیرد، خبر و عکسهای آن روی سایت میرود. ”
یادآوری میکنیم که در حال حاضر 4 کار نمایشی در مرکز تئاتر کانون در حال تمرین است و یک کار خود را برای سفر به استان مرکزی آماده میکند. مدیر روابط عمومی میگوید:” تئاتر برای ما جایگاه ویژه و حساسی دارد. برای تبلیغ هیچ مشکلی نداریم. معمولاً دو روش اطلاع رسانی استفاده میشود. اول از طریق مطبوعات و تلویزیون و دوم با بیل بورد و تبلیغات محیطی. ”
میپرسیم، کانون به عنوان یک مرکز دولتی امکان استفاده از تلویزیون و ساخت تیزر تبلیغاتی را دارد. چرا درباره تولیدات نمایشی چنین کاری را صورت نمیدهد. میگوید:” ما تا کنون در حوزه ساخت تیزر وارد نشدهایم چون مرکز تئاتر از ما چنین چیزی نخواسته است. باید آنها سفارش بدهند. در ثانی باید امکاناتمان را در نظر بگیریم. گنجایش مرکز تئاتر محدود است و با پخش یک تیزر حجم زیادی از مردم به سوی مرکز تئاتر سرازیر میشوند که این مسئله نه تنها باعث رونق آن نمیشود که زمینه بستن تئاتر را ایجاد میکند. ”
شاید چشمان از حدقه بیرون زده و جوانههای شاخمان را دیده است که میافزاید:” اگر از ما بخواهند حاضریم این کار را انجام دهیم در صورتی که دلایل قابل قبول در این خصوص ارائه دهند. ”
در ادامه، سابقهای از فعالیتهای جشنوارههای مناطق، تریلی تئاتر سیار و تئاترهای حرفهای و آماتور بیان میکند و میافزاید: یکی از مشکلات ما در بخش اینترنت، فقدان اطلاعات گذشته است که ظرف 10 تا 15 روز دیگر اطلاعات آن تکمیل میشود. معمولاً برای هر فعالیت یک پیش خبر میرویم. بعد خبر اصلی در ادامه دعوت از رسانهها، معرفی اثر در سایت و دعوت از منتقدین را داریم. ولی در مورد تئاتر محدودیت سالن و تعداد صندلی را باید در نظر گرفت. ”
باقری ادامه میدهد:” یکی از وظایف کانون غنی سازی اوقات فراغت است. در کانون باورمان این است که کار باید اصولی، پخته و با شرایط سنی کودک هماهنگی داشته باشد. هر چه سن کودک کمتر باشد تخصص بیشتری لازم دارد .”
ومیافزاید:” میدانیم گروهی که با ما کار میکند باید زندگی کند ولی چون هنر شکل تکلیف پیدا میکند یک شغل میشود. یک تولیدی میشود. قبول داریم که باید حقالزحمهاش پرداخت و برای آدمهایش ارزش گذاری شود. از این روست که یک شورا روی آثار نظارت میکند تا خیلی از این محملاتی که در دیگر جاها به خورد تماشاگر داده میشود به کانون راه پیدا نکند. ”
مدیر روابط عمومی، بازدید از موزه را به ما پیشنهاد میکند و با لطف بسیار هماهنگیهای لازم در این خصوص را انجام میدهد. در ساعتی که موزه آرام خوابیده است و با همراهی راهنمای آن گشتی در موزه میزنیم. در بخش تئاتر چند نمونه عروسک نمایشی قرار گرفته است و بخشی که قسمتهایی از تولیدات نمایشی گذشته کانون را بوسیله کامپیوتر میتوان انتخاب کرد و دید. متأسفانه همه کامپیوترها به علت نوسان برق آرام و خاموش بر ما مینگرند.
بهروز غریبپور
از موزه بیرون میآیم و یکراست به دیدار بهروز غریبپور میروم. غریبپور از سال 51 تا 53 تحت عنوان بازیگر و مربی فعالیت خود را با کانون شروع کرده و بین سالهای ۵٣ تا ۵٨ به علت خدمت سربازی و ادامه تحصیل در خارج از کانون دور بوده است. وی از سال ۵٨ در کانون با عناوین نویسنده و کارگردان، سرپرست بخش آموزشی تئاتر و تئاتر عروسکی، مدیر مرکز تئاتر عروسکی (٩ سال )و معاون اداری مالی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور داشته است. غریبپور، پایه گذار هسته اولیه نخستین تماشاخانه ثابت تئاتر و تئاتر عروسکی ایران بوده و سیستم رزرویشن تئاتر را شکل داده است.
وی طراح شیوه نامه پرداخت دستمزد گروههای تئاتر کانون و بانی حرکت آموزشی دانشجویان این رشته هنری با شکل دهی به تئاتر عروسکی ویژه مخاطب بزرگسال بوده است.
همچنین بین سالهای ۵٨ تا ۶۴ عضو شورای تولید کانون بوده و خود فعالیت در همه زمینههای احیاء در ایران را افتخار این شورا میداند.
میپرسیم، فعالیت شما با کانون در حال حاضر چگونه است و میشنویم: ” از جلوی آن رد هم نمیشوم ”
توضیح میدهد:” کانون هرگز در رابطه با استفاده از گذشته و تجربه من کوچکترین حرکتی نکرد. حتی برای دیدن نمایشها هم از من دعوت نمیکنند. آنها با اندیشه و تفکر من مخالف هستند. به نحوی که روزی دادشکر گفت نام شما را برای شورای تئاتر کودک و نوجوان نمیدهم چون اسم شما را خط میزنند. چرا؟ نمیدانم.”
غریبپور ادامه میدهد:” وقتی مدیر منطقه اصفهان بودم در یک سال با جلب حمایت فرمانداری و استانداری ۴ کتابخانه را به مجموعه کتابخانههای منطقه اضافه کردم. در بخش سینما با فیلم نامه دونده و جلب حمایت تام و تمام از این اثر شرایطی را ایجاد کردم که در جشنواره نانت حضور پیدا کرد. و شرایط حضور در جشنوارههای خارج بعد از انقلاب را ایجاد کرد. حضور ایران در یونیما و استیج را احیاء کردم. با تهیه تاریخچه و ارائه آن به نمایندگان کانون در مجلس شورا، عضویت ما در این دو نهاد تصویب شد. طی تماسهای مکرر با سازمان برنامه و بودجه توانستم اعتبار لازم برای ساخت و ساز کانون را تأمین کنم. اگر اینها میتواند منبع دشمنی و اختلاف باشد پس هست.”
وی تأکید میکند:” همواره با چینی فروشان و دیگر دوستان در کانون رابطه محترمانهای داشتهام ولی این که چنین برخوردی از کجا آب میخورد برای خود من هم قابل توجه است.”
میپرسیم عملکرد کانون را طی سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید و میشنویم:” کانون تنزل پیدا کرده و شکی در آن نیست. زمانی بود که آنچه کانون تولید میکرد استاندارد محسوب میشد ولی اکنون چنین نیست. ”
وی ادامه میدهد:” البته در زمینه سینما کارهای موفقی داشته ولی در زمینه تئاتر تنزل پیدا کرده است، به حدی که آدرس مرکز تولید تئاتر کانون را کمتر کسی میداند. با تأسف باید گفت مدعی فراوان و دریغ از حرکتهای مؤثر پیش رونده و ماندگار. ”
غریبپور با اشاره به پیشرفتهای کانون میگوید:” کانون پرورش فکری از نظر توسعه فیزیکی و اعتبار مالی پیشرفت کرده است و با شرایط زمان ما قابل مقایسه نیست. متأسفانه در زمینه جذب نیروی متخصص و خلاق ضعیف عمل کرده است.
توضیح میدهد:” قطعاً این تفکر که منتظر باشیم تا دیگران به ما رجوع کنند اشتباه است. مدیریت تئاتر باید برای کشف استعدادهای جوان و قوی کوشش کند. حتی اگر فرصت کارگردانی را از دست بدهد. گرفتاری این است که مدیریت کانون فعال عمل نمیکند و در موضع انفعالی قرار دارد.
غریبپور در توضیح گفتههایش میافزاید:” اخیراً برای دایرهالمعارف یونیما قرار بود تعدادی عکس در اختیار انتشارت آن قرار دهم که طبیعتاً با ذکر نام کارگردان و گروه و تولیدکننده آن همراه بود. به من پاسخ دادند که باید تقاضای رسمی بدهم. همان مرکزی این پاسخ را داد که ١٠ سال از عمرم را صرف معرفی و تثبیت آن کردهام.”
و تأکید میکند:” آنجا باید قبله هنری کارگردانان و نویسندگان باشد. ”
وی میگوید:” زمانی در شورای نویسندگان، کیارستمی، فروزشی، ایرج کریمی، امامی، ارگانی، حجت، من و زرین حضور داشتیم امروز یا شورای تولید را نمیشناسید یا اصلاً وجود ندارد. ”
درباره بی علاقهگی هنرمندان عروسکی و کودک به فعالیت با کانون میگوییم و میشنویم:” مدیریت کانون با استدلال درست میتواند این افراد را جذب کند. مطمئناً دفاع درستی از این افراد نمیشود. مسلماً عدهای هم هستند که هیچ ارتباطی با کانون نداشتهاند. میدانم که مدیر عامل و روسای عالی رتبه کانون به شخصه افرادی صالح و فهیم هستند ولی قطعاً لایههای میانی با یک رشته تفسیرها و توصیفها این افراد را پس زدهاند.”
تمام تصاویر یک ماه گذشته به سرعت از ذهنمان میگذرد و هزاران بحث و گفتگوی دیگر را که از ذکرشان خودداری کردهایم را در خاطر میآوریم. آهسته میپرسیم، آینده تئاتر کانون را چگونه میبینید و غریبپور با نگاهی که در دوردستها مانده است و پس از مکثی طولانی میگوید:” دوباره روزی برای کانون آغاز خواهد شد که همه تجربه گران توانای گذشته را به خدمت خواهد گرفت. گرچه ممکن است به این زودی اتفاق نیافتد. ”
و ما برای مرغک کانون که غریبپور آن را” پرچم “ مینامد آرزوی پروازی بلند میکنیم.