در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر دو نمایش خارجی هجدهمین جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان

یادداشتی بر دو نمایش خارجی هجدهمین جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان

علیرضا نراقی(همدان): درباره "خاطرات باروُن" از نروژ فانتزی ِ تمام انسانی نمایش نروژ با عنوان "خاطرات باروُن" به کارگردانی نیلز پیتر آندرلند از جمله آثار بدیع و درخشان هجدهمین جشنواره تئاتر کودک تا پایان روز دوم بوده است. کار با یک مراسم عروسی شروع می شود که با حضور یک باروُن قصه گو قطع می شود.

بارون با تعریف قصه های غیرقابل باور باعث سرگرم شدن افراد حاضر در عروسی و در عین حال به تعویق افتادن آن می شود. ترکیب قصه گویی و فانتزی تصویری،همچنین درام و حماسه از جمله نکات این نمایش است که ویژه نوجوانان اجرا می شود.
اثر با استفاده از هماهنگی و ترکیب بندی های زیبای بصری، افکت های صوتی و تصویری که همه توسط بازیگران ساخته می شود، اوج پرواز تخیل در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان هجدهم است. کار به شدت متحرک است و به راحتی جهان واقع را پشت سر گذاشته و با بدن و قابلیت های فردی به جهانی جدید می رسد. از سوی دیگر نمایش با چند راوی و قصه گو(حداقل یکی مرکزی و دیگری در درون همان اتفاق مرکز) نوعی روایت پیچیده دارد که در عین ریشه های سنتی بدیع و پر جاذبه است و با توجه به خاصیت روایی خود، ارتباطی متحول و پر امکانات با مخاطب برقرار می کند.
نمایش به معنای واقعی مصداق "کمتر بیشتر است"؛ به این مفهوم که هر چه ابزار کمتر می شود، توانمندی تصویری مبتنی بر حرکت و بدن انسان بیشتر می گردد. ایجاد تصویر ذهنی و ارتباط کار با ذهن در طول اجرا مدام افزایش می یابد و بی واسطه تر می شود. کار در عین تخیل رادیکال، اثری تکنیکی است. اساساً فانتزی در تئاتر مقوله ای ترکیبی است که تکنیک جزئی و دقیق و تخیل  رادیکال  را که حداقل تخیلی افسار گسیخته را به عنوان فرآیند الزامی می کند، کنار هم می طلبد؛ از یک سو تخیل افسار گسیخته جهان متخیل اثر را شگفت و جذاب می کند و از سوی دیگر تکنیک کنترلی است بر این رادیکالیسم برای تبدیل اثر به یک روند منسجم که تجربیاتش را با شناخت و درک، تبدیل به تجربه مخاطب می کند و ذهن او را هم هشیار نگه می دارد. هنر بزرگ گروه نروژ بدون شک توان ترکیب و هم نشینی این تکنیک و افسار گسیختگی برای رسیدن به سرانجامی است که فانتزی را با هیچ چیز جز انسان نمی سازد.

درباره "قطرات آب" از ایتالیا
تئاتر یعنی کشف

تئاتر چیست جز کشف؟ جز لحظه دریافت؟ هیچ. در این حقیقت تئاتر کودک کشف هر آن چیزی است که تازه است. اما نباید فراموش کرد که در تئاتر کودک همه چیز تازه است، چرا که دریافت کودک از همه چیز حتی طبیعت تازه است. مهمترین مساله در کار کودک خلق لحظاتی از ارتباط و دریافت برای او به عنوان مخاطب تئاتر است.
نمایش "قطرات باران" از ایتالیا به کارگردانی گو گلیلمو پاپا در هجدهمین دوره جشنواره تئاتر کودک با موضوعی ساده، کشف را برای مخاطب خود چنان زیبا و ویژه می کند که از قطرات آب، نور و زر می سازد. نمایش موضوع آب را به عمل نمایشی و لحظات بدیع و اثر گذار تبدیل می کند. اجرا ابتدا آب را دیدنی می کند،سپس حس لمس ان را در بدن و عمل بازیگران جاری می کند و سپس به استفاده از آن می پردازد. در میانه نمایش آب امری طبیعی - جغرافیایی و در نهایت اجتماعی می شود؛ جغرافیایی به معنای پراکندگی و کمبودهای آن در هر منطقه به عنوان یک منبع طبیعی و اجتماعی،  به عنوان یک منبع محدود که بخشی از زندگی جمعی موجودات زنده و انسان ها را متأثر می کند. در این روند در انتها آب همچون یک معنا و رهایی است. همچون عنصری که مهر و تازگی را در ماهیت خود دارد و عاملی است برای ارتباط آدم ها. منبعی که آدمیان آن را به هم متصل می کنند و در اثر جریان حیاتی اش به هم می رسند، مانند تئاتر آن طور که گلیلمو پاپا در ابتدا در معرفی خود جلوی در ورودی سالن اجرا، حضور خود و نمایشش را با شیپوری به دست به بادی از ایتالیا تشبیه می کند.
 کار گروه ایتالیایی با ترکیب زبان ایتالیایی، فارسی و انگلیسی اجرا می شود. این عامل زبان تنها تمهیدی برای ارتباط  ساده تر با مخاطب ایرانی نیست، بلکه علاوه بر آن عنصری معنایی به مفهوم ارتباط انسانی و فرا رفتن از مرزها مثل جریان آب است.
نمایش آنقدر نرم و کنترل شده پیش می رود که چیزی از آن جامانده و نادیده نمی ماند. در عین این آرامش و کنترل شدگی اثر به شدت مخاطب را به واکنش و ارتباط فعال با خود وامی دارد، در طول اجرا مخاطب به دلیل توجه ریزتر به عناصر قابل دیدن و شنیدن به جزئیات فراوانی واکنش نشان می دهد.
نمایش "قطرات آب" نمونه خوبی از استفاده خلاقانه از ابزار ساده است. اگر نمایش نروژ کاری بود که بدون ابزار صحنه، انسان و بدن را به ترفندی تمام از خلاقیت و افکت های تصویری بدل می کرد، اجرای ایتالیا نمونه استفاده از ابزار ساده و کار با اشیا با جزئیات کیفی آنهاست؛ر طول نمایش تماشاگر هر چه از ابزار می بیند به جنس و بافت آن هم علاوه بر کارکردش آگاه می شود. کاسه هایی که استفاده می شود، سطلی که در مرکز قرار می گیرد و ظروف بلورینی که آب از طریق آنها به سطل بزرگ منتقل می شود همه ابزاری است که جنس آنها و صوتی که از خود تولید می کنند بخش مهم و قابل فهمی  از نمایش است.
آنچه در مواجهه با آثار غیر ایرانی در این دو روز به چشم می خورد در مقایسه می تواند نه امکانات باشد و نه ابزاری سخت افزاری، بلکه تفاوت در ذهن و تخیلی است که پرواز می کند، با ذهنی که بالی ندارد و بر زمین نشسته است.