یادداشت”کتایون فیضمرندی”طراح و کارگردان نمایش”دفترچه یادداشت“
کارییر این نمایشنامه را در سال ۱۹۶۸ در اوج دگرگونیهای رفتاری، اجتماعی و سیاسی نگاشته است
دختر جوانی به نام سوزان در پی یافتن آقای فراند وارد خانه مردی میانسال که از وضعیت مالی و شغلی( وکیل حقوقی )مناسبی برخوردار است به نام”ژان ژاک” میشود. او که در جستجوی مکانی برای استراحت است دفترچه یادداشت مرد را میبیند و کشف میکند که مرد فراموشکار در دفترچه خود شرح ملاقاتهای متعددش را با زنان یادداشت میکند و تا امروز با 134 زن ارتباط داشته است زن به مرد القا میکند او نیز شاید یکی از همان زنها باشد و این شروع داستان است که از طرفی زن تمایل به ماندن و مرد اصرار به بیرون راندن وی را از خانهاش دارد.
کارییر این نمایشنامه را در سال 1968 در اوج دگرگونیهای رفتاری، اجتماعی و سیاسی نگاشته است. در زمانی که جوانان اعتراضات خود را به سنت با هر روشی نشان میدهند. و در این شرایطی است که رفتارهای اخلاقی جای خود را به هرج و مرج داده است و تنوع رفتارهای جنسی جایگزین تعهدات عاشقانه گردیده. نویسنده در اعتراض به این آنارشیسم رفتاری نمایشنامه را در هفت پرده به تصویر کشیده است. هفت روز آفرینش هستی، داستان آفرینش مجدد عشق که به زن بی پناه خانهای امن جهت زیستن را اعطا میکند و به مرد اسیر در رفتارهای روزمره و تکرار عادات جسمانی، رهایی اعتماد به نفس، بخشش و جسارت تجربه زندگی جدید را میبخشد.
دختر جوان در پاسخ به سئوال مرد که از او میپرسد شما چه کسی هستید؟
میگوید: بستگی دارد که چه کسی از او سئوال بکند؟
او میتواند سمبل زنی هرزه و خودفروش و یا سمبل زنی معمولی با چند عاشق قبل و بعد از ازدواج و یا دختری بکر و دست نخورده باشد!
سوزان : ... و من امشب بکر و دست نخورده هستم.
ژان ژاک: باور میکنم. من شما را باور میکنم.
باور و ایمان به ذات صفات خوب انسانی و تغییر نگاه به هستی سبب تغییر و دگرگونی در روابط انسانی ما میگردد
زن که پیشینه شخصی ندارد به عنوان یک آلترناتیو، مرد را در آزمونهای مختلفی میآزماید. در خانه به انتظارش مینشیند، حسادتش را برمیانگیزد. پیشنهاد ازدواج میدهد. قصد ترکش را دارد و... و گذر از این هفت شهر عشق است که باعث رهایی مرد از تعلقات مادی میشود. رنگ آبی عشق بر رنگ خاکستری روز مرگی فائق گردیده و آفتاب نارنجی در خانه میدرخشد.