در حال بارگذاری ...

گزارشی از نشست نقد و بررسی نمایش ”تراس”

جلسه نقد و بررسی نمایش "تراس" روز گذشته با حضور حسن پارسایی منتقد، محمدرضا خاکی کارگردان، مسعود دلخواه و امیررضا وزیری بازیگران و علی سخنگو دستیار کارگردان و برنامه ریز تراس در خانه فرهنگ شیخ هادی برگزار شد.

دکتر خاکی: شاید اگر متن آماده دیگری داشتم "تراس" اجرا نمی‌شد
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی گروه هفت، در ابتدای این جلسه دکتر خاکی با اشاره به این که هیچ تصمیم قبلی برای اجرای تراس نداشته، گفت با خبر شدم یکی از دوستان دانشجو مشغول ترجمه این متن است، نسخه فرانسه آن را خواندم و خوشم آمد اما تصمیم داشتم بهمن و اسفند نمایش "مفیستو برای همیشه" را که خود آن را ترجمه کرده بودم، به صحنه ببرم که مسائلی مطرح شد که شاید نمی‌شد این اثر را در آن زمان اجرا کرد. همزمان با این موضوع داوود رشیدی از اجرا در سالن اصلی انصراف داد و دکتر دلخواه مرا از این موضوع با خبر کردند و چون در آن زمان مشغول ترجمه دو اثر بودم و متن آماده‌ای نداشتم تصمیم گرفتم تراس را اجرا کنم. شاید اگر این اتفاق ده یا دوازده روز دیرتر رخ می‌‌داد، ترجمه آن آثار هم به پایان می‌رسید و تراس اجرا نمی‌شد. به هرحال قصه اینگونه پیش رفت و تراس به صحنه آمد.
حسن پارسایی: تراس نمایشنامه‌ای ایستگاهی است
حسن پارسایی گفت: نقد تراس را به سه قسمت تقسیم می‌کنم. اساسا تراس از لحاظ ژانر و محتوا چه هست.  بعد بر اساس آن اقتضائات کارگردانی و بازیگری را بررسی خواهیم کرد و در نهایت خواهیم دید آیا طراحی‌ها و بازی‌ها خوب بوده یا خیر؟
وی ادامه داد: نمایشنامه "تراس" حول تنهایی آدم‌ها، تعلق‌ناپذیری و سرگردانی آن‌ها شکل گرفته است. این نمایشنامه از نوع ایستگاهی است. اشخاص قبل از ورود به صحنه هر کدام در مکان‌‌ها و جاهای دیگری بوده‌اند سپس وارد صحنه می‌شوند تا براساس الزامات و خصوصیاتشان، لحظاتی از زندگیشان را سپری کنند، معنای چندانی در کار نیست، مسئله گذر زندگی است برای انسان‌هایی که قبل از ورود به صحنه محصول تراژدی‌های جامعه هستند، بنابراین نمایشنامه اصلا داستانی نیست. براساس موقعیت است و دارای رگه هایی از کمدی رفتار است و چون براساس وانمود سازی و اراده قبلی شخصیت‌ها شکل گرفته کمدی ابزورد اجتماعی است. افرادی که زندگی پوچی را می‌گذرانند و اگر وارد این آپارتمان می‌شوند، می‌خواهند شبی دیگر از این زندگی را سپری کنند.
این منتقد همچنین در بیان تفاوت‌های بدیهه سازی و وانمود سازی افزود: بازیگر بدیهه سازی را بدون طرح و برنامه اجرا می کند، اما در وانموده سازی تمام پرسوناژها قبل از ورود به صحنه برنامه ها و طرح هایشان را ریخته‌اند. این موضوع در رابطه با برخی پرسوناژها چون: موسیو آستروک، زن آژانس و موریس بیشتر به چشم می آید و مسئله وانمود سازی در مورد آن‌ها عمده‌تر است چون آن‌ها چیزی نیستند که وانمود می‌کنند بلکه به شدت تنها هستند و مجبورند فریب بدهند و دروغ بگویند.
پارسایی همچنین با بیان این که همه پرسوناژها در تراس تنها هستند، افزود: آن‌ها همگی محصول اتفاقات و تراژدی‌های جامعه هستند. حتی مادلن با وجود انکه منتظر کسی است که می‌آید تا با او برود و سامان پیدا کند، نیز راه فراری ندارد، چون زندگی او باز هم تکرار همان زندگی پوچ قبلی خواهد بود که با اتین داشته و همان زندگی پر از تضاد و عدم تعامل برای او تکرار خواهد شد.
وی وجود تراس در این نمایش را نشانه‌ای برای تحلیل پرسوناژها از سوی کری‌یر برشمرد و گفت: پرسوناژها مدام در رفت و آمد هستند. به تراس می‌روند، برمی‌گردند چه سقوط صورت گرفته باشد، چه نه! و این نشانه این است که ما با پرسوناژهایی روبرو هستیم که با رفت و برگشت ذهنی مواجه هستند. آن‌ها راهی به جلو و آینده ندارند تا جایی پیش می‌روند، پس زده می‌شوند و این خصوصیت ایجاب می‌کند پرسوناژها در صحنه هم دارای رفت و آمدهای زیادی باشند.
پارسایی تصریح کرد: بر اساس تحلیل نوع نمایشنامه و محتوا، بازیگران باید حرکت ها و رفت و آمدهای زیادی داشته باشند و ما شاهد بازیگرانی هستیم که مدام در حرکتند، چون طرحی در ذهن دارند و خود نیز آنچه که وانمود می کنند، نیستند. فقط اتین است که می‌تواند از رفت و آمد طفره برود؛ چراکه آخرین حادثه ناگوار برای او رخ داده، او در خود فرو رفته و تکیده است و خوشبختانه این اتفاق در بازی او افتاده، در مقابل آستروک که زیرک‌تر از بقیه است، بازی او از پشت صحنه شروع می‌شود و دکتر دلخواه به خوبی این نقش را ایفا کرده است. او براساس پرسوناژی که بازی می‌کند باید وقار داشته باشد، در عین حال نقشه‌هایش را زیرکانه عملی می‌کند، زود بر دیگران حاکم می‌شود، به آن‌ها دستور می‌دهد، بدن محکم و در یک خط است، سر فقط حرکت دارد، گاهی حرکاتش سریع است. او خود را برای دیگران، بازیگری باور پذیر می‌کند و یکی از دلایل قبول او توسط دیگران تنهایی اتین است که نیاز دارد با کسی حرف بزند، به همین دلیل وقتی آستروک به او دستور می‌دهد، اطاعت می‌کند چون از تنهایی فرار می‌کند. از لحاظ منطق ساختاری، نویسنده وجاهت ساختاری برای موسیو آستروک در نظر داشته؛ او دروغ گو، فریبکار و در عین حال جذاب است و برای دیگران به خوبی نقش بازی می‌کند، دکتر دلخواه این نقش را بسیار عالی بازی کرده‌اند. آرامش، وقار و برخی دیگر از خصوصیات ایشان به  این شخصیت کمک کرده و موسیو آستروک آرامشی ظاهری توام با تلاطم درونی دارد.
این منتقد تاکید کرد: بهترین بازیگر این اثر را دکتر دلخواه معرفی می‌کنم که جذاب و عالی بازی کرد و تمام وجاهت‌ها و خصوصیات رفتاری و درونی نقش را به خوبی دراماتیزه کرده بود و ما او را می‌پذیرفتیم.
پارسایی اظهار داشت: بازی همه خیلی خوب بود، بازیگران به خوبی بازی کرده‌اند و کارگردان نیز آن‌ها را به خوبی هدایت کرده و چون این اثر از دید من بیش از 60 درصد بود بعد از اجرا به پشت صحنه رفتم تا تفاوت‌های بازیگران را با پرسوناژهایشان ببینم و به خوبی تفاوت امیررضا وزیری را با پرسوناژ تیمسار دیدم، ایشان برخلاف تیمسار که آسیب دیده است و به همسرش تحمیل شده، بسیار پرانرژی و چالاک هستند. تیمسار و همسرش نیز در این اثر انسان‌هایی هستند که زندگی سامان یافته‌ای نداشته‌اند.
وی سپس به طراحی صحنه کار اشاره کرد و گفت: خوشبختانه با هوشمندی کارگردان و طراح دکور، در ورودی روی محور محسوس کادر بصری صحنه قرار گرفته و بازیگران از آن نقطه وارد می‌شوند و تماشاگر را غافلگیر می‌کنند و این بیشترین تاثیر را روی مخاطب می‌گذارد.
طراحی صحنه بسیار عالی است این خانه تعلق ناپذیر است و در نتیجه باید دارای کنتراست باشد، به همین دلیل در عین باشکوه بودن و پرآب و رنگ بودن به کسی متعلق نیست . از همه امکانات دکور و همه جوانبش استفاده شده و با وجود اینکه تالار اصلی تئاتر شهر نقطه کور دارد با جلو آوردن دکور این ضعف پوشیده شده است.
وی تصریح کرد: برخلاف کسانی که می‌گویند این سالن برای اجرای تراس مناسب نبوده، به جرأت می‌گویم غلط است چرا که اتفاق نمایش در طبقه 4 یک ساختمان می‌افتد پس سالنی که سکو مانند باشد مثل سالن اصلی تئاتر شهر که ذهنیت طبقه چهار را القا می‌کند، تراس و سقوط‌ها را باورپذیرتر می‌کند و برای این اجرا مناسب‌تر است.  
حسن پارسایی نمایشنامه "تراس" را متنی بی‌نظیر و پرمحتوا برشمرد و گفت: خانه‌ای که این نمایش در آن اتفاق می‌‌افتد می‌تواند تمثیلی از دنیای معاصر ما باشد که به هیچ کس تعلق ندارد و آدم‌ها از آن سقوط می‌کنند و همان طور که دنیا ما را دفع می‌کند این تراس هم همین کار را می‌کند.
پارسایی گفت: دید قیاسی یعنی دید کلی کارگردان بسیار خوب است، اما گاهی درباره دید استقرایی و جزییاتی که در صحنه است مثلا حتی رنگ یک کراوات و... باید دقت بیشتری شود و پیشنهاد می‌کنم روی دید قیاسی بیشتر کار کنند.
این منتقد در خصوص نور و موسیقی این اجرا گفت: نور رها و فراگیر است و خوشبختانه از نور موضعی استفاده نشده، موسیقی مزاحم نیست و زمینه‌ای و حاشیه‌ای است.
وی افزود: وقتی این نوع پرسوناژهایی در صحنه داریم که انگار به آن مکان هجوم آورده‌اند، ایجاب می‌کند همان نوع که دیدیم وارد صحنه شوند، بازی کنند و راه بروند. در کل نمایش خوب و دیدنی بود.
پارسایی اضافه کرد: در مورد پرسوناژهای آستروک، موریس و زن آژانس شاهد کمدی رفتار هستیم اما چون عمده نیست و تحلیل محتوا را از آن خود نمی کند، باید بگویم "تراس" کمدی ابزورد اجتماعی است.  
دکتر خاکی: در طراحی لباس تا حدی سلیقه بازیگران نیز حاکم بود
دکتر خاکی در ادامه گفت: قصد دفاع ندارم و آقای پارسایی به همه نکات به خوبی اشاره کردند اما باید بگویم در طراحی لباس تا حدی سلیقه و نظر بازیگران نیز حاکم بود. متاسفانه معمولا در تئاتر برخی بازیگران ترجیح می‌دهند لباس زیبایی داشته باشند و نه لباسی که در خور پرسوناژ آن‌ها باشد.
وی در خصوص لباس اتین گفت: اتین اشاره می‌کند که دو سال است بیکار بوده و در نتیجه بیکار دراز مدت در جامعه اروپا محسوب می‌شود و از حداقل حقوق اجتماعی برخوردار می‌شود، ما چیز زیادی درباره اتین نمی دانیم او به جز یک جا که در گفتگویی عاطفی به تراسی در گذشته اشاره می‌کند، اطلاعات دیگری درباره خود نمی دهد. لباس باید معاصر باشد و جین ارزان‌ترین لباسی است که می‌تواند داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که لباس امکان بازی به بازیگر می‌دهد و ما این را در اغلب کارها نمی‌بینیم. در عین حال نظر شما را می‌پسندم.
وزیری: تیمسار شخصیتی متفاوت بود
امیررضا وزیری: شخصیتی که در تراس نقش او را بازی می کردم فقط از لحاظ سنی برای من تکرار شده بود و از لحاظ دیگر متفاوت بود. این نقش را دوست داشتم و کم کم به آن نزدیک شدم و چون نقش کوتاهی بود فرصت زیادی برای کار روی آن داشتم.
بازیگر نقش تیمسار در پاسخ به سوالی در خصوص طنز حاصل از حضور او بر صحنه در این اثر گفت: این شخصیت، شخصیتی بود که طنز را با خود می‌آورد نیازی به بازی یا صداسازی نبود، ورود و خروج این شخصیت، سقوطش و همه و همه را متن در اختیار من قرار داده بود.
دکتر خاکی: در ایران فقدان گروه داریم
دکتر خاکی گفت: من به بازیگران کمکی نکردم، کارگردان اساسا کارش این نیست، بازیگر کارش را انجام می‌دهد و اگر کارگردان جایی ببیند حرکت و یا کاری مناسب نقش نیست، مانع آن می‌شود. برخی بازیگران مثل آقای وزیری تمام تلاش خود را برای تمرکز روی نقش می‌گذارند که جای تقدیر دارد.
این کارگردان افزود: در تئاتر گروه، نقش اساسی دارد اما متاسفانه در ایران فقدان گروه به شدت احساس می‌شود و این آسیب جدی به تئاتر وارد می‌کند.
دکتر دلخواه: باید اعتماد میان بازیگر و کارگردان دو طرفه باشد
دکتر دلخواه تصریح کرد: نمایش‌های ابزورد بسیار متفاوت هستند. در رابطه با فضای آبستره یا رئال در آثار ابزورد، بکت اوج انتزاعی بودن است اما فضای آثار پینتر به رئالیسم نزدیک‌تر است. نمایشنامه تراس یک اثر رئالیستی با رویکرد ابزورد است.
وی در پاسخ به سوالی در خصوص ریتم کند بخشی از اجرا گفت: اگر ریتم کند می‌شود این ایراد را نمی‌توان به متن گرفت. خسته کننده شدن یک اثر به بازی و کارگردانی مرتبط می‌شود. در دنیای امروز اگر چه نمی‌توان اهمیت هیچ یک از عوامل اجرا را کم در نظر گرفت، اما هیچ کدام تعیین کننده نیست، به جز بازی‌ها و کارگردانی.
وی با بیان این نکته که اگر تماشاگر جایی از اجرا احساس خستگی کرده، دلیل بر بد بودن متن نیست، گفت: اگر ما بازیگران همه جا حضور درستی داشته باشیم، کار خسته کننده نمی‌شود و ریتم خود را حفظ می‌کند. در این خصوص بازیگر و کارگردان هر دو نقش دارند، اما ارتباط این دو، نقش بیشتری دارد.
بازیگر نقش موسیو آستروک افزود: در این میان اعتماد میان بازیگر و کارگردان نقش بیشتری دارد. اگر این اعتماد خدشه‌دار شود، دیگر نمی‌شود کاری کرد. باید این اعتماد متقابل باشد و همانطور که دکتر خاکی گفتند اینجاست که گروه معنا پیدا می‌کند. اشکال اصلی عدم اعتماد متقابل بین کارگردان و برخی بازیگران است  که مشکلاتی پیش می‌آورد و در نهایت بازی‌ها آنگونه نمی‌شود که کارگردان می‌خواهد و بازیگران نیز اعتماد نمی‌کنند.
وی با اشاره به این که هرچه بازیگران سنشان بالاتر برود حضورشان روی صحنه قوی‌‌تر می‌شود و بهتر بازی می‌کنند، گفت: این مسئله محدود به تراس نیست. هرجا پارتنرها خوب توپ بگیرند و پاس بدهند اجرا خوب پیش می‌رود؛ اما زمانی که رد و بدل انرژی صورت نمی‌گیرد، مقصر کارگردان و بازیگر نیست، اشکال از عدم وجود اعتماد متقابل است.
دکتر دلخواه نکته مثبت تجربه تراس را این چنین عنوان کرد: ما ده‌ها بار نزدیک بود در کار گروهی از تراس پرت شویم پایین و بلند نشویم، اما پرت شدیم و بلند شدیم و اجرای تراس را ادامه دادیم. اجرایی که پر هیجان بود و تمرین‌هایی که پرهیجان‌تر.
وی در پایان افزود: هر کس در تراس بود چه بازیگر و چه کارگردان می‌داند که با هر فرد دیگری کار کند، دیگر سخت نیست. همه خواهیم دید در کارهای بعدی آرامش بیشتری خواهیم داشت.
جلسه نقد و بررسی تراس با حضور علاقه مندان شنبه 5 آذر در خانه فرهنگ شیخ هادی برگزار شد.