در حال بارگذاری ...

گزارشی از تمرین نمایش«پنجره‌ها» نوشته و کارگردانی فرهاد آییش

در پنجره‌های آییش علی نصیریان، مائده طهماسبی، سعید ذهنی، فرهاد آییش، افشین هاشمی، لیلی رشیدی، محمدرضا جوزی، علی هاشمی، رحیم نوروزی، اتابک نادری، بهاره رهنما، افسانه چهره‌آزاد و شاهرخ فروتنیان بازی خواهند کرد.

زهرا شایان‌فر:
با پایان یافتن نمایش«مجلس شبیه ....» به کارگردانی بهرام بیضایی، سالن اصلی مجموعه تئاترشهر میزبان گروه نمایشی«پنجره‌ها» به کارگردانی فرهاد آییش شده است. این گروه می‌بایست حداقل 20 روز دیگر برای نسب دکور و تمرین‌های نهایی به سالن اصلی انتقال پیدا می‌کرد.
در پنجره‌های آییش علی نصیریان، مائده طهماسبی، سعید ذهنی، فرهاد آییش، افشین هاشمی، لیلی رشیدی، محمدرضا جوزی، علی هاشمی، رحیم نوروزی، اتابک نادری، بهاره رهنما، افسانه چهره‌آزاد و شاهرخ فروتنیان بازی خواهند کرد.
فرهاد آییش پیش از این نمایش‌های هفت شب با میهمان ناخوانده، تق صیر، سی‌ودو دقیقه از ماجرا و شام آخر را در پرونده کارگردانی خود دارد. او را در حالی ملاقات می‌کنیم که لبه صحنه سالن اصلی نشسته است و با بازیگرانش که روی صندلی‌های تماشاگران قرار گرفته‌اند گفت‌وگو می‌کند. اجازه می‌گیریم که در اولین تمرین گروه، اولین شاهد باشیم و اولین گفت‌وگوها را از این نمایش ثبت کنیم.
مراحل شکل‌ گیری متن
مائده طهماسبی درباره مراحل شکل‌ گیری متن می‌گوید:«من و فرهاد 14 سال است که با هم زندگی می‌کنیم و تئاترهای زیادی را در ایران و خارج از کشور روی صحنه برده‌ایم. معمولاً شکل گیری یک متن برای فرهاد محدود به یک زمان مشخص نمی‌شود او طی کارهایی که انجام می‌دهد به طرح‌های دیگرش می‌اندیشد، یادداشت‌هایی برمی‌دارد و سرانجام از میان آن یادداشت‌ها یک نمایشنامه بیرون می‌آید. آن چه من به خاطر دارم، اولین ایده‌های نمایشنامه پنجره‌ها متعلق به 12 سال پیش است.»
وی ادامه می‌دهد:«معمولاً یک نمایش برای فرهاد به یک دوره تعلق دارد، بین 2 تا 7 سال در فکر او شکل می‌گیرد. طی 25 سال گذشته برنامه او چنین بوده است.»
طهماسبی درباره حضور خود در شکل گیری این متن می‌گوید:«همواره از فکرها، رویاها و طرح‌هایمان صحبت می‌کنیم. این طرح هم بارها خوانده شده است و راجع به آن صحبت کرده‌ایم.»
مائده طهماسبی دراین نمایش نقش زنی به نام اکرم را بازی می‌کند. او همسرش را از دست داده و پسری دارد که به تنهایی او را بزرگ کرده است.
وی درباره این نقش می‌گوید:«اکرم تصور می‌کند در زندگی مورد ظلم قرار گرفته است و باید بیشتر مورد توجه اعضاء خانواده قرار گیرد. او منحنی‌های حسی متغیری دارد اما با ورود عشق، دوباره به سوی زندگی باز می‌گردد.»
با اشاره کارگردان، بازیگران روی صحنه قرار می‌گیرند و در مکان‌های مشخص شده می‌نشینند. کیوان نخعی دستیار کارگردان برایمان توضیح می‌دهد:«صحنه این نمایش شامل 9 اتاق است که در سه طبقه طراحی شده است. هر اتاق ساکنانی جدا دارد و اتفاقات جدایی در هر اتاق رخ می‌دهد. اعضاء این آپارتمان یک خانواده بزرگ متشکل از خواهرها و برادرها و فرزندانشان است.»
تمرین گروه به آرامی ادامه دارد. قطع و وصل شدن نور و صدا به وسیله فرهاد آییش یادآوری می‌شود. علی نصیریان آهسته می‌گوید:«من و خانم راستکار به تازگی به گروه ملحق شده‌ایم. هنوز برای صحبت کردن درباره کار خیلی زود است. چند هفته بعد می‌توان در این خصوص نظر داد.»
پسری عاشق پیشه
افشین هاشمی در کنار مائده طهماسبی به ایفای نقش می‌پردازد و پسری عاشق پیشه را تصویر می‌کند. در اولین استراحت به سراغش می‌رویم و می‌گوید:«به تازه‌گی به این گروه ملحق شده‌ام. نقش من، فرهاد یک پسر عاشق است. عاشق لیلی نامی است که هیچ تصور درستی از آن ندارد حتی هیچ تصور درستی از عشقش نیز ندارد. همین موضوع نیز موقعیت طنز برای این آدم فراهم می‌کند.»
افشین هاشمی ادامه می‌دهد:«آن چه در همه کاراکترهای این نمایش وجود دارد و در فرهاد کاملاً آشکار است و باعث جذابیت نقش می‌شود، صداقت است. صداقت در همه حرف‌ها و حرکاتش وجود دارد. اگر عشقش عشقی احمقانه است، صادقانه آن را باور دارد.»
هاشمی با تاکید بر این امر که هنوز چفت و بست نقش را دریافت نکرده و در حال تمرین روی آن است افزود:«تمام نقش‌ها باید دوست‌داشتنی باشند و هستند. دوست داشتنی، با تمام کاستی‌ها و ویژگی‌های مثبت‌شان.»
ذهنیت و فانتزی
سعید ذهنی بازیگر و آهنگساز نمایش پنجره‌ها که نقش موزیسین و مدرس موسیقی را بازی می‌کند پیش از شروع تمرین درباره نقش‌اش می‌گوید:«این نمایش یک نگاه تیپیکال به یک نوع شخصیت مورد نظر نویسنده دارد. الزاماً‌ شخصیت خود من به عنوان بازیگر تئاتر نیست بلکه کاراکتری است که در تئاتر بازی می‌کنم اما موسیقی این نمایش را نیز خودم می‌سازم.»
جدیدترین کارگردانی سعید ذهنی با نام چهار فصل طی سال جاری در تالار مولوی به اجرا درآمد و اینک او به عنوان آهنگساز درباره همکاری با آییش می‌گوید:«من با کارهای فرهاد آشنا بوده‌ام و همکاری نیز داشته‌ام. با ذهنیت و فانتزی او در مبحث موسیقی آشنایی دارم. وقتی فرهاد این متن را پیشنهاد کرد، ایده جالبی به نظر آمد و فرصت خوبی برای تجربه بود. در تبادل نظر و همراه شدن با فرهاد هیچ مشکلی ندارم و ذهنیت‌هایمان به هم نزدیک است.»
وی ادامه می‌دهد:«فرهاد خیلی دموکرات است و به متخصصین کارش اعتماد دارد.»
او درباره موسیقی این اثر می‌گوید:«موسیقی این نمایش تلفیقی از سازهای سنتی و الکترونیک است که متناسب با حال و هوای صحنه از آن‌ها استفاده می‌شود. ویژگی جدید این کار آن است که در عین حال که زندگی، تدریس و فعالیت‌ هنری ساکن اتاق شماره 9 را می‌بینیم موسیقی نمایش باید شکل بگیرد. این کار سخت است. تماشاگر نباید احساس کند که وجود این اتاق بهانه‌ای برای موسیقی زنده است.»
ذهنی همکاران خود را چنین نام برد:«مجید مولانیا نوازنده تار، عبدالرضا عابدیان نوازنده کمانچه، لیلی اسکندری نوازنده دف به علاوه خود من که در کل کار حضور دارم و موسیقی زنده را اجرا می‌کنم. یک نوازنده فلوت کلید‌دار نیز به این جمع اضافه خواهد شد.»
فرصت استراحت ندارد
فرهاد آییش در حال گفت‌وگو با محسن شاه‌ابراهیمی طراح صحنه کار است و فرصت استراحت ندارد. آهسته در سویی دیگر از سالن به سوی علی هاشمی رفته و می‌پرسیم چند وقت است که تمرین می‌کنید، علی هاشمی می‌گوید:«حدود 20 روز تمرین کرده‌ایم. هم انفرادی و هم گروهی، همان طور که دیدید صحنه‌ها جدا از هم است و این امکان را به آقای آییش می‌داد که با برخی از بازیگران جدا تمرین کند.»
پسری به نام رحیم
علی هاشمی درباره نقش‌اش می‌گوید:«پسری به نام رحیم را بازی می‌کنم. رحیم هنرجویی دوست‌دار بازیگری است که مدام از دیگران به دلیل این علاقه‌اش سرخورده می‌شوند. رحیم منولوگی دارد که در تمام نمایش قصد دارد آن را اجرا کند اما مانع او می‌شود. ولی سرانجام هم منولوگش را اجرا می‌کند و هم در یک تئاتر نقش نیزه‌دار رومی را برعهده می‌گیرد.»
وی درباره گروه ادامه می‌دهد:«در تئاترهای زیادی حضور داشته‌ام ولی این گروه یکی از خاص‌ترین گروه‌هایی است که تا به حال دیده‌ام. راحتی و صمیمیت این افراد را در هیچ گروهی ندیده‌ام. فرهاد آییش مدت‌ها روی انتخاب این افراد سبک و سنگین کرده است. پشت صحنه خوبی داریم و همه منتظر تمرین بعدی هستند.»
عشق آن‌ها
لیلی رشیدی که دو هفته با گروه تمرین کرده است می‌گوید:«یک زوج تازه ازدواج کرده هستیم، عشق آن‌ها صادقانه و راحت است شاید چون هنوز آغاز راه هستند.»
آرام پیش می‌رویم
افسانه چهره‌آزاد می‌گوید:«آرام پیش می‌رویم. نقش من با زندگی عادی‌ام تفاوت‌های بزرگی دارد. به همین دلیل حس خوبی به کار دارم.»
چهره‌آزاد در این نمایش کنار همسرش شاهرخ فروتنیان بازی می‌کند. فروتنیان درباره این نمایش می‌گوید:«برای اولین بار به عنوان بازیگر تئاتر روی صحنه حاضر شده‌ام. امیدوارم بتوانم این نقش را درست ایفا کنم.»
این دو بازیگر که در نمایش آوازی با دو ملودی متفاوت می‌خوانند از در کنار هم بودن، پارتنر نمایشی یکدیگر بودن شگفت‌ زده و خوشحا‌ل‌اند.
هنوز تا اجرا راهی طولانی در پیش است
اتابک نادری که در حال حاضر با مجموعه ماجراهای چموش و خموش در گروه کودک و نوجوان تلویزیون حضور دارد از گفت‌وگو با ما طفره‌ می‌رود و می‌گوید:«هنوز تا اجرا راهی طولانی در پیش است.»
گروه روی صحنه نشسته‌اند و متن نمایشنامه را در دست دارند. کارگردان هنوز با طراحانش گرم گفت‌وگوست و ما بی‌سر و صدا از سالن خارج می‌شویم و با خود تکرار می‌کنیم تا اول شهریور که پنجره‌های آییش گشوده خواهد شد راهی طولانی در تمرین پیش روست.