یادداشت ”محبوبه بیات” بازیگر نمایش ”کشتار خاموش”

"محبوبه بیات"، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون که این روزها در نقش برنادت در نمایش "کشتار خاموش"به کارگردانی "نصراله قادری"ایفای نقش می‌کند، دلنوشته‌ای را در قالب یک یادداشت به رشته تحریر درآورده است.
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر، متن یادداشت وی بدین شرح است:
شبهای طولانی نشستیم حافظ خواندیم، مولانا، نظامی، تذکره الاولیا و باورکردیم زندگی همین است که این بزرگان میگویند؛ ولی روزها که از خانه بیرون آمدیم برای امرار معاش قلبمان را در دستانمان گرفتیم و آدمها را به عشق و دوستی و مهربانی دعوت کردیم و نهایتا تنها ماندیم. زخمی، شرحه شرحه با روحی پاره پاره.
واقعا چگونه است؟ آیا این بزرگان عقل زندگی نداشتند یا آنقدر در هپروت آسمان بودند که زمین را ندیدند؟
چرا پدرانمان گفتند دروغ نگویید در دنیایی که بی دروغ گرسنه میمانی؟ گفتند بدی نکن ولی معیار بدی ما با دیگران فرق میکند. مثلا دزدی بد است، ولی نه برای دیگران. دروغ نگفتن، خیانت نکردن، وفاداری، همه را شریک داشتههای خود کردن، نتیجه اش: آس و پاس شدن، قلب بیمار، روح پریشان و از همه بدتر نگاه تحقیرآمیز دیگران را تحمل کردن به خاطر فقر، حماقت و .... این چه دنیایی است که دیگر دوستش ندارم؟ نه شهرت، نه ثروت وقتی تنهایی چه ارزشی دارد؟
این روزها میبینم زندگی ما شبیه زندگی سگ و گربههای شهر شده؛ اینکه میگفتند: "برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی" درست است؛ تمام شهر گرفتار موشهای غول آسایی شده که به درد فیلمهای هالیوودی میخورند، ولی دستور قتل عام سگها و گربههای بیچاره صادر شده. انگار همه آلودگیهای زندگی ما مربوط به این دو حیوان زیبا و مهربان است.
بله درست است. گربهای که نتواند با آن موشها مقابله کند باید بمیرد چون ضعیف است و در هر حال موش غول آسا به گردش و جولان خود در شهر ادامه میدهد و کسی هم جرات آزارش را ندارد.
من که دیگر این دنیا را دوست ندارم. دنیایی که خوبی و زیبایی در آن جرم است و پلیدی حرفه اصلی خیلی از آدمهاست.