گفتوگو با مریم کاظمی نویسنده و کارگردان نمایش ”خاله مرجان و خروس”
در نمایش "خاله مرجان و خروس" اگر قسمتهایی به صورت شعر بیان میشود، به دلیل موزیکال بودن نیست... شعر یا بهتر بگویم ترانهها موضوعات خشک روزمره را تلطیف میکنند و این توانایی را به ما میدهند که دیدگاه نرم و در دسترسی نسبت به محیط زندگیمان پیدا کنیم.

مریم کاظمی ، را بیشتر به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر می شناسیم. در حالی که این هنرمند در کنار بازیهای دلنشین اش ، چندسال اخیر را با نویسندگی ، کارگردانی و بازی در نمایش های کودک و نوجوان همراه با گروه تئاتر مستقل که خود آن را سرپرستی می کند گذرانده است.
نمایش هایی مانند "قصه دیوها و آدمها" ، "قصر یک بچه موش"، "رویای ماه"، "آدمها و دیوها"، "به زیر پاهات نگاه کن" و در حال حاضر "خاله مرجان و خروس" از جمله نمایشهایی هستند که کاظمی از سالهای 82 به بعد در تالار های مختلف تهران از فرهنگسراها گرفته تا سالنهای حرفهای روی صحنه برده است.
این هنرمند که سالها فعالیت حرفهای در تئاتر بزرگسال را زمینهای برای رسیدن به زبان ساده و در عین حال دشوار در تئاتر کودکان می داند.
گفتوگوی سایت ایران تئاتر را با "مریم کاظمی" میخوانید.
***
"خاله مرجان و خروس" بر اساس داستانی قدیمی که البته برای بزرگسالان شناخته شده است نوشته شده ولی داستانی نیست که به اندازه تصمیم کبری یا پترس به ضرب المثل تبدیل شده و به فرهنگ عامه پیوسته باشد. چه چیز در داستان "قوقولی قوقول" وجود داشت که برای نمایشی شدن انتخاب شد؟
"قوقولی قوقول1 " و "قوقلی قوقول 2" . در کتاب فارسی دوم ابتدایی قدیم ، دو درس به این نامها وجود دارد که شخصیت اصلی آن خاله مرجان بود که یک خروس نافرمان داشت. این داستانها اغلب از ادبیات فولکلور مکتوب یا شفاهی ما گرفته شده است. چه بخواهیم، چه نخواهیم، اگر آنها توانستهاند مسیر خود را طی کرده و به ما برسند، حتما راهی را می یابند تا به نسل بعد هم برسند!
اصولا چه داستانی را برای تبدیل شدن به اثری نمایشی برای کودکان و نوجوانان مناسب میدانید؟
داستانی که تخیل و تصویر ذهنی کودک را متحول کند. بتواند افق دید تازهای نسبت به پدیدههای اطرافش به او نشان دهد که میتواند الزاما در راستای اصول تربیتی شناخته شده که همیشه به گوشش خوانده میشود هم نباشد.
[:sotitr1:]بخشهایی از داستان در یک نمایشنامه به وسیله شعر بیان میشوند و از ابتدا اثری موزیکال را تعریف میکنند. وقتی به چند نمایشنامهای که برای کودکان نوشته و روی صحنه بردهاید نگاه میکنیم این ساختار را که در نگارش نمایشنامه ایجاد شده است، میبینیم.
در نمایش "خاله مرجان و خروس" اگر قسمتهایی به صورت شعر بیان میشود، به دلیل موزیکال بودن نیست... شعر یا بهتر بگویم ترانهها موضوعات خشک روزمره را تلطیف میکنند و این توانایی را به ما میدهند که دیدگاه نرم و در دسترسی نسبت به محیط زندگیمان پیدا کنیم. ترانه درون ما را قلقلک میدهد. در تئاتر کودک به نظر من ترانهها بخشی از بار تربیتی و آموزشی اجرا را سبک میکنند و به کودک کمک میکنند روح ترو تازه ای پیدا کند.
چطور تصمیم میگیرید که کدام قطعه از داستان باید شعر باشد؟
خیلی ساده ! زیرا موقع نوشتن این نمایشنامه به اجرا فکر میکردم نه به نوشتن نمایشنامهای برای چاپ شدن و خواندن. این شیوه برای کسی خوب است که متن را نوشته و اجرا میکند. به همین دلیل هم هست که متن و اجرای "خاله مرجان و خروس" را نمیتوان از هم جدا کرد. اما این متن اگر قرار باشد توسط هر کارگردان دیگری اجرا شود ، ممکن است جای نظم و نثر آن تغییر کند یا شعرهایی حذف و اضافه شوند.
به راحتی نمیشود شعری را از نمایشتان حذف کرد.
این به انتخاب خود من بر میگردد. بیشتر دوست دارم اگر قرار است کار برای کودکان دارای شعر و موسیقی باشد، از بطن قصه بیرون بیاید و به عنصری قالبی و بیرونی تبدیل نشود. شعرها داستان را پیش میبرند، بنابراین اضافه نیستند.
نمایش "خاله مرجان و خروس" که تا 18 دی در مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پارک لاله روی صحنه است پنجشنبه 15 دی ساعت 19 یک اجرای ویژه برای هنرمندان خواهد داشت.