یاداشت ”محمود رضا رحیمی” مدیر بخش کارگاه های آموزشی سی امین جشنواره تئاتر فجر

سی‌امین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر از پنجم بهمن با بخش‌های مختلف اجراهای صحنه‌ای در شهرستان‌ها، برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها به همراه رادیو تئاتر و نمایشنامه‌خوانی کار خود را آغاز کرد.
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر، در این بین کارگاهها و سمینارها به همراه گشایش نمایشگاه عکس آخرین اثر رابرت ویلسون نیز از رونق خاصی برخوردار بود. هر چند نیامدن ژاک لسل ضایعهای بود که در هر رسانهای مطرح شد، اما در این بین حق مطلب برای حضور ژان ماری پرادیر ادا نشد.
ژان ماری پرادیر یکی از استادان و کارگردانان و پژوهشگران آلامد اروپاست. او از صاحبنظران تراز اول تئاتر امروز است و مبدع یکی از ایسمها در پهنه اجرایی جهان. فارس باقری او را معلمی با ذهنی منظم میداند، درخشان با برنامه و بسیار آکادمیک که متکی بر متدولوژی خاص خود است. «اتنوسنولوژی» یا «قومشناسی صحنه» جدیدترین اتفاق عرصه تئاتر جهان است. این علم در سال 1998 به دنیا معرفی شد و اکنون بالغ بر 20 مرکز مطالعاتی در گوشه و کنار جهان بر روی این مقوله مستقل تحت نظر وی، پژوهش میکنند. ژان- ماری یک معلم ساده است که وقتی یک ون تشریفاتی برای انتقال او به تئاتر شهر و بالعکس برای هتل میفرستند، میگوید:«این ماشین برای یک نفر گران است!» او فقط آب میخورد و همیشه خنده بر لب دارد و هر پرسشی را میپذیرد و عاشق کارش است. او هر چهار ساعت سمینار را میایستد و مدام برای حرفها و نکتههایش سند ارایه میکند: فیلم، عکس، کتاب، پژوهش.
تمام مطالبش را با ذکر منبع به زبان میآورد و حتی با افتخار از تزهایی که در مقام استاد برای دانشجویانش دفاع کرده باز هم با فداکاری کامل استفاده میکند. یکی از این منابع، نمایش تعزیه و رساله دکتری محمدرضا خاکی است. ذکر این منبع بسیار همه را هیجانزده میکند؛ اما فقط همین نیست. او خرده نمایشهای ایرانی را نیز میشناسد. خاکی میگوید: «او آلامد است. او بینظیر است. چگونه پذیرفته که بیاید؟ ژان ماری استاد راهنمای من در دکترا بوده است.»
ژان ماری ادامه میدهد و ما لحظه به لحظه با او جلو میرویم تا شگفتزدهتر شویم! در طول سالهای گذشته و به زبان فرانسه دهها کتاب نفیس از پژوهشهای ایرانیان در پاریس با موضوع «نمایش تعزیه» به چاپ رسید و همه از ارجاعات اوست.
مدام میگوید: «زورخانه!» او معتقد است که باید رفتارها و ورزشهای باستانی در تمرینهای پرورش بازیگر به کار گرفته شود و باز با یک فیلم از تایوان مصداق خود را تشریح میکند.
به هر روی دو روز میگذرد تا سمینار او به پایان رسد. استادی که شاگردانش قطبالدین صادقی و محمدرضا خاکی بودهاند و آنها میآیند تا با یاد دوران دانشجویی خود یکبار دیگر عطر نسیم زمان تحصیل را استشمام کنند. صادقی نیز حیرتزده است و مدام میگوید: «چرا فقط دو روز؟ چرا ژان ماری فقط دو روز در ایران میماند؟» هوشنگ هیهاوند مشغول دادن پیامک است. سرش را بلند میکند و میگوید: «دارم به معاون وزیر پیامک میدهم تا بلکه بشود او را بیشتر نگاه داشت.» اما ژان ماری از تحصیل گران یوجینو باربا است باید به وعدهاش با این کارگردان بزرگ برسد. در هتل تا ساعت یازده شب شاگردانش و استادان تئاتر ایران به مشایعت او میآیند.
ژان ماری همچنان لبخند میزند با اینکه 72 سال سن دارد و هنوز حتی شام نیز نخورده، فقط به اصرار دیگران آب سفارش میدهد. او ساعت 23 تنها میشود. رستوران هتل تعطیل است. او را به اصرار بیرون میبریم تا شما بخورد. به اولین ساندویچی معمولی که میرسد، داخل میشود و یک سوپ جو سفارش میدهد و میخورد. و مدام میگوید: «خوشمزه است.» به هتل بر میگردد، تازه دیگران متوجه میشوند که اتاقش را تخلیه کرده و چمدانهایش پایین است. پاسپورتش را میگیرد و سمت فرودگاه بینالمللی امام خمینی حرکت میکند.
ژان-ماری پرادیر رئیس دپارتمان تئاتر پاریس هشت، رئیس خانه علوم انسان پاریس شمال، بنیانگذار و موسس دفتر تکنولوژی در پاریس و جهان و همکار گروه ادین در شاخه دراماتوژی با دو رساله «روانشناسی بازیگری» و «مردمشناسی» عضو کاری تجربی جهانی کوکو سووسکی سمینارهای ممتازی را برگزار کرد. اما به حق نیامدن ژاک لسل اگر یک قربانی بزرگ داشت، کسی نبود جز ژان-ماری یرادیه!