نگاهی به نمایش ”دوران تیرگی” نوشته و کارگردانی اوا گیاتتی و نیکولا توفلینی از ایتالیا
"دوران تیرگی" یک وضعیت سیاسی را به نمایش درمیآورد. در این اجرا یک بازیگر هست که گاهی از صحنه پا به درون پرده میگذارد و با آنچه باید دیده شود از طریق ویدئو و در دل نمایشهای پویانمایی یکی میشود. یعنی تئاتر در این لحظات حذف میشود.

رضا آشفته: ما در ایران عادت به دیدن نمایش بدون کلام نداریم. چه نمایش‌هایی که ریشه در سنت تئاتری ما دارد و چه نمایش‌هایی که برگرفته از تئاتر غربی است، هر دو متکی به کلام بوده‌اند. تعزیه، نقالی، روحوضی نمایش‌های دارای کلام هستند. البته لال‌بازی داشته‌ایم و تا اندازه‌ای هم با میم و پانتومیم آشنا هستیم، اما وجه غالب، کلام و گفتار است.
از این روی دیدن یک نمایش بدون کلام هنوز برایمان به لحاظ روانی ساده نیست. به همین دلیل ساده، نمایشهای بدون کلام بخش بینالملل از سوی مخاطبان با سوءتفاهم مواجه شدهاند. البته ویدئو آرت، هپنینگ، پرفورمنس و دیگر اجراهای متکی بر تکنولوژی و فرم، امروز در دنیا به وفور ارائه میشود.
دوران تیرگی یک ویدئو آرت است. نمایشی که در ترکیب فضای پویانمایی با بازی یک بازیگر اجرا میشود. برای درک این اجرا به ناچار باید مختصری درباره ویدئو آرت بنویسم تا بتوانیم بهتر آن را بررسی کنیم. «از نظر آیرا کنیز برگ، ویدئو، ریشهٔ لاتینی دارد و به معنی دیدن است. اما تعریف این واژه در روزگار ما طیفی از سیستمها و دستگاههای الکترونیکی، فرمتهای متفاوت ضبط و پخش تصویر و صدا، نوعی رسانه و شکلی از هنر را شامل میشود. در حقیقت، ویدئو رسانهای است که ریشه در بسیاری از ابداعات تکنولوژیک دارد که البته سیل گسترده رویدادهای فرهنگی، سیاسی و هنری قرن بیستم را دربر میگیرد.
از نظر فنی خاستگاه ویدئو را باید در تکمیل سیستمهای صوتی، تصویری جستجو کرد که مبنای دیجیتال (۰ و ۱) دارند. فیلم رسانهای آنالوگ است که فریم به فریم دنیای سهبعدی روبهروی لنز دوربین را به سطحی دوبعدی تبدیل میکند. این تبدیل با بازی نور بر سطح امولوسیون ایجاد میشود اما در مورد ویدئو، کامپیوتر و تلویزیون مسئله فرق میکند: صفرها و یکها هستند که واقعیت را میسازند اگر که بتوان به آن نام واقعیت داد.»[۱]
«ویدئو آرت شامل دادههای صوتی و تصویری است که ذخیره سازی و پخش projection و باز خورد اطلاعات در آن بسیار گوناگون است این دادهها در بسیاری از موارد در زمان متوقف شده، تسریع شده یا به عقب برگردانده شده زمان واقعی real time یا زمانی مجهول ـ معنا مییابند. مکان و محیط ارائه اثر و نیز گاه عمل تماشاگر- در حقیقت شرکتکنندهـ و بازخورد دادههای حاصل از این تقابل نیز وجوه دیگر آثار ویدیویی هستند.
ویدئو آرت قواعد سینما حتی سینمای تجربی را نیز به رسمیت نمیشناسد. چرا که ممکن است آشکارا فاقد روایت دیالوگ و طرح باشد. در دایرهٔ تنگ برنامه سازیهای تلویزیونی هم نمیگنجد. هر چند از رسانهٔ تلویزیون امکانات ایستگاههای تلویزیونی و حتی جعبهٔ تلویزیون به مثابه یک حجم استفاده میکند. ویدئو آرت همانگونه که در مرز میان تجدید، مفهوم، زمان و اجرا زندگی میکند، هنرهای عکاسی دیجیتال، سینمایی، اجرایی و خلاصه تمامی رسانههای نوین را به خدمت میگیرد. و این همه یک دستاورد بزرگ دارد: آزادی بی حد و حصر هنرمند. ویدئو گاه به تعاریف و بازتعاریف سیاست، جنسیت، هویتهای فردی و فرهنگی از طریق روایتهای خطی و غیرخطی نوین میپردازد و گاه یکسره به مثابه شعری چند وجهی عمل میکند. گاه به بدن هنرمند و اجرای او میپردازد و گاه به تماشاگر، حضور او واکنشهای فیزیکی او.»[۲]
[:sotitr1:]"دوران تیرگی" یک وضعیت سیاسی را به نمایش درمیآورد. در این اجرا یک بازیگر هست که گاهی از صحنه پا به درون پرده میگذارد و با آنچه باید دیده شود از طریق ویدئو و در دل نمایشهای پویانمایی یکی میشود. یعنی تئاتر در این لحظات حذف میشود. یک عده در حال نرمش کردن هستند که یکباره تیرباران میشوند. از روی خاک تن آنان، گلهایی روییده میشود و بعد بر آن گورها صلیب قرار داده میشود. این بازیگر در دو مقطع دو گلوله بزرگ فولادین را از روی صحنه به سمت پایین آن قل میدهد. بعد هم برای لحظاتی وارد داستان نرمش آن عده خواهد شد. در ادامه نیز ماجراهای دیگری به تصویر در میآید. مثلن عدهای اعتراض میکنند و پلاکاردهایی را به دست میگیرند. باز این بازیگر هم با بردن یک پلاکارد به معترضان میپیوندد. البته آنچه میدیدیم اشاراتی داشت به مسائل خاص دهه هفتاد میلادی و شاید هم مسالهی دیگری را مد نظر داشتهاند که من از درک آن غافل ماندهام، دقیقن نمیدانم. به همین خاطر قدری درک این اتفاق دور از زمان به نظر میرسید. شاید هم کلیت ماجراها برای آنان جذاب است و ما به ناچار باید از آن تبعیت کنیم. ما باید ویدئو آرت، پرفورمنس و دیگر گونههای تئاتر مدرن و تکنولوژیک را در بخشهای خاص خود اجرا کنیم تا از سوء تفاهمات احتمالی پرهیز شود. این اثر در جنس خودش با قابلیتهای مثبت و مطلوبی مواجه شده اما و منظور من قیاس نشدن آن با جنسهای کاملن متفاوت است.
منابع:
1. بخشی، علی،۱۳۸۴، «پرسشهای کهنه از رسانهٔ نو»، تندیس، شمارهٔ ۶۶
2. بخشی، علی،۱۳۸۴، «ویدئوآرت آرت: دهه ۱۹۶۰»، تندیس شمارهٔ ۶۸