نگاهی به نمایش ”قصر مهآلود” کاری از گروه دازل از ژاپن
این نمایش، داستان سفری ادیسهوار است که به تعبیری میتواند چرخه تکامل قهرمان از خصائص انسانی چون حسد باشد، برای رسیدن به یگانگی وجود؛ چنان که شب در پایان، روز میشود و سرانجام زمستان، بهار است.

حسین شاکری: نمایش "قصر مه‌آلود"نمایشی است با مضمون داستانی کهن از سرزمین ژاپن که همچون هر داستان کهن و اسطوره مانندی نمادین است.
این نمایش، داستان سفری ادیسهوار است که به تعبیری میتواند چرخه تکامل قهرمان از خصائص انسانی چون حسد باشد، برای رسیدن به یگانگی وجود؛ چنان که شب در پایان، روز میشود و سرانجام زمستان، بهار است.
بازیگران "قصر مهآلود" نیز با حرکات موزون و هماهنگ، هماهنگی داستان را در ارتباط انسان کهن با طبیعت مینمایانند؛ آنگونه که در آغاز نمایش به طور نمادین نشان داده میشود.
دو برادر به شکلی تنیده شده در هم بر صحنه ظاهر میشوند؛ شکلی که تداعی کننده نماد ینگ و یانگ است؛ دایره ینگ و یانگ که در عین تضاد درونی، وحدت وجودی عالم را نمایانگر هستند؛ عالمی که به رغم عناصر متضادی چون تاریکی و روشنایی، شب و روز، خیر و شر و ... به گونهای هماهنگ در حرکت است در حالی که هر بخشی از آن اگر حذف شود، موجب از هم پاشیدگی میشود.
برادر بزرگتر آنگونه که در پایان نمایش میگوید، از انتخاب برادر کوچکتر برای ماموریتی مهم به حسد میافتد و با اصرار بر رفتن، از او جدا میشود؛ همین موضوع ینگ و یانگ را دچار بحران میکند. و این سرآغازی است برای سفر درونی رازگونه.
سفر با مواجهه عروسی روباههای سفید شروع میشود؛ صحنهای که هر چند حکایت آن ریشه در اساطیر ژاپن دارد و داستان بسیار به نمایش درآمده، تداعی کننده اپیزود نخست فیلم "رویاها" اثر آکیرا کوراساوا، کارگردان فقید ژاپنی است. عروسی که نباید انسانی آن را ببیند که در این صورت در دام طلسم روباههایی که در افسانههای خاور دور قدرتی جادویی دارند و حتی میتوانند به شکلی انسانی درآیند، میافتد.
[:sotitr1:]شاید همین تداعی شکل نمایش عروسی روباه سفید با فیلم "رویاها" را بتوان دلیلی بر سفر درونی و رویاگونه برادر بزرگتر دانست تا ادیسهوار در دنیای زیرین و یا به تعبیری در ناخودآگاه خود به جستجوی بخش جدا شده (برادر کوچکتر) بپردازد.
ورود برادر بزرگتر به "قصر مهآلود" میتواند دلیل این سفر درونی باشد؛ چرا که قصر نماد هزارتوی رازآلود و نهفته ناخودآگاه است. قصری که در آن اربابی مرموز به دنبال کسانی است که خونی اشرافی دارند تا با سیراب کردن فرزند در بند تارهای عنکبوت بزرگ (در فرهنگ اساطیری ژاپن نماد زن اغواگر) او را زنده نگه داشته و به زندگی بازگرداند.
عنکبوت بزرگ را میتوان نمادی از آنیمای (زنانگی) درون برادر بزرگ دانست که بر آنیموس (مردانگی) او چیره شده و او را از بخش وجودیاش (برادر کوچک) جدا کرده است. اما برادر بزرگ که به درمان خود پا به این دنیای مرموز و مخوف گذاشته، خونی غیر دارد و خون او به مرگ پسرک در بند میانجامد؛ مرگ آنیموس آشفتگی دیگری است در روان برادر بزرگ و او باید که برای خروج از این بحران از رویا عبور کند و کلید در خروج کسی است که ارباب آن را از عنکبوت ربوده؛ عروسکی که نماد توتم بشری و زنانگی است.
پسرک پیش از مرگ، خواستار برآورده شدن آرزوی خود که همانا دیدن ماه است میشود و این به خروج برادر بزرگتر از قصر میانجامد؛ با این وجود هنوز طلسم باطل نشده است. برادر بزرگ عروسک را به عنکبوت بازمیگرداند تا او نیز راه رهایی نیمه گمشده (برادر کوچک) از بند روباههای سفید را نشان دهد.
نمایش قصر مهآلود را میتوان همچون داستانهای اساطیری دیگر به سیر آشفتگی طبیعت در پاییز و دگرگونی آن در بهار نسبت داد؛ و یا آشفتگی انسان اساطیری درون که برای رسیدن به بهار و یگانگی طبیعت درون و بیرون، باید سفری را آغاز کند و با عبور از رویا به واقعیت وحدت وجودی برسد؛ آنچنان که در پایان نمایش مخاطب دوباره با صحنه آغازین مواجه میشود؛ در هم تنیدگی موزون دو برادر؛ نماد ینگ و یانگ؛ وحدت کیهانی و در نهایت تکامل.
در پایان باید گفت، به کار گیری دیوارهای کاغذی متحرک و نورپردازی کف صحنه از پایین به بالا بیش از آن که نمایشی جذاب را ارائه دهد، به بازیگران نیز این توانایی را می دهد تا حرکات موزون نمادوار خود را برای ارائه پرفورمنسی جذاب به زیبایی بر صحنه آورند.