در حال بارگذاری ...
...

من احساس می‌کنم هر کاری که اساسش این باشد تا از ناآگاهی‌هایش نترسد و خود را در جریانی بیندازد می‌تواند مایه‌های تجربی کردن را پیدا می‌کند. شخص من برخوردم این طور بود.

من احساس می‌کنم هر کاری که اساسش این باشد تا از ناآگاهی‌هایش نترسد و خود را در جریانی بیندازد می‌تواند مایه‌های تجربی کردن را پیدا می‌کند. شخص من برخوردم این طور بود.

جمال جعفری‌آثار:
اشاره:
سعید چنگیزیان، بازیگر گروه”لیو” این روزها در نمایشی از محمد عاقبتی در کارگاه نمایش بازی دارد. او لیسانس کارگردانی از دانشکده هنر دارد و فعالیت هنری خویش را از هفت سال پیش آغاز کرده است.
به ما بگویید بازیگری در تئاتر تجربی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
تئاتری که پژوهش در آن وجود دارد و فضا باز است تا ایده‌های جدید را در بوته آزمایش قرار داده و آن را تجربه کرد مضاف بر این که تجربی بودنش دلیل بر ناآگاهی و بی‌تجربه‌گی و شناخت نیست. باید بگویم تئاتر تجربی تنها با داشتن دانش‌ ایده‌آل، جریانی که در آن قرار گرفته را مرور می‌کند و متکی بر این نیست که اگر کار پایان یافت دیگر تجربه کردن بی‌فایده است بلکه تجربه کردن جزئی از وجود ناتمام آن است.
می‌توانید با توجه به تعاریفی که ارائه دادید چند مثال کوتاه هم برای ما بزنید؟
در ایران نمی‌توانم بگویم چه نوع کاری نمایش تجربی به حساب می‌آید. درست است که به اسم، خیلی از نمایش‌ها را تجربی می‌نامند ولی آن اتفاقی که در یک کار تجربی می‌افتد تا گروه تجربه‌شان را کامل کنند و نواقص را بپوشانند، در ایران چندان دیده نمی‌شود. البته خودم را در این حد نمی‌بینم که با این حرف‌ها گروه‌های دیگر را زیر سوال ببرم ولی واقعیت این است که کمتر این تعاریف را در کار تجربی‌مان می‌بینم. اصولاً این مقوله، مساله ساده‌ای نیست که همین طور با آن برخورد شود. حتماً‌ روشی دارد حتماً اسلوبی دارد، که خیلی پیچیده و حساس است. برای همین تجربه ساده‌ای نیست و نمی‌توان با آن به سادگی برخورد کرد.
نمونه‌های فرنگی آن را می‌توانید برای ما مثال بزنید؟
ببینید، کارگردان تئاتر تجربی با تجربه و دانش گسترده از یک جایی به بعد تصمیم می‌گیرد تا نوعی دیگر از نمایش را برای خودش تجربه کند. حالا می‌تواند این تجربه در نوع بازیگری، کارگردانی یا برخورد با متن نمایش باشد. اساساً غیر از این نمی‌تواند باشد. من اطلاع دقیقی از تئاتر تجربی آن طرف ندارم ولی می‌توانم حدس بزنم در پشتوانه یک کار تجربی، تجربه فراوان باید باشد.
با توجه به این که کارگاه نمایش با شعار تئاتر تجربی تاسیس شده است می‌توانید به ما بگویید که نمایش شما چقدر تجربی است و چقدر برای رسیدن به تئاتر تجربی تلاش کرده؟
این که ما در حال حاضر در کارگاه نمایش کار می‌کنیم این معنی را نمی‌دهد که حتماً کار تجربی می‌کنیم. چون اساساً این کارگاه سالن اجرای عموم نیست بلکه کارگاهی است برای تمرین و پس انداز تجربه‌ها. این نکته را خود پسیانی هم به آن اشاره داشته است. در این سالن قرار است work shop و پژوهش تئاتر اتفاق بی‌افتد، حالا اگر شرایطی ایجاد شده تا کاری را اجرای عموم ببریم دلیل بر تجربه بودن نمایش ما نمی‌شود.
پس اگر بخواهیم تئاتر شما را بررسی کنیم باید به چه نتیجه‌ای برسیم؟ یعنی این که تئاتر شما از قواعد خاص تجربی استفاده می‌کند و در کا‌رگاه نمایش اجرا می‌شود ولی تئاتر تجربی نیست! می‌توانید بیشتر توضیح بدهید؟
من احساس می‌کنم هر کاری که اساسش این باشد تا از ناآگاهی‌هایش نترسد و خود را در جریانی بیندازد می‌تواند مایه‌های تجربی کردن را پیدا می‌کند. شخص من برخوردم این طور بود. سعی کردم ناشناخته‌ها و ناآگاهی‌ها‌یم را تجربه کنم تا این که به جای آن روی دانش قبلی‌ام تکیه کنم. چون فکر می‌کنم این فضا به من کمک می‌کند تا از وادادن دانشم نترسم. در این نمایش ناشناخته‌هایم را به شناخته‌هایم غلبه دادم تا مایه‌های تجربی را امتحان بکنم ولی این که لزوماً کار تجربی می‌کنم، باید بگویم نه این طور نیست.
شما در حال تجربه کردن نوعی بازیگری با متدی هستید که به آن هم اشاره داشتید. به ما بگویید این نوع تجربه چه جنسی دارد و اسمش را چه می‌توان گذاشت؟ چون ما از شما بازی رئالیستی در این نمایش نمی‌بینیم.
این را قبول دارم که بازی رئالیستی نیست و از آن دور است، چرا که اگر می‌خواست بازی واقع گرایانه داشته باشد ساختار کلی نمایش به هم می‌ریخت. برای همین برداشت‌هایی از واقعیت دارد. ولی این واقعیت را تبدیل کرده به رویا. کمی بال و پر پیدا کرده و فضایی به دور خود تنیده که می‌خواهد واقعی به نظر نیاید. به تماشاگر هم اجازه می‌دهد تا با این فضا هم آغوش شود. مثل نقاشی که وقتی تکمیل شد با دست آن را پخش می‌کند. به خاطر همین می‌گویم از واقعیت فراتر است.
اگر این اتفاق در ذهن تماشاگر افتاده باشد، آن را به نوعی خاص از بازیگری نزدیک می‌کند که این تجربه جدیدی است. فقط این سوال پیش می‌آید که چه ضرورتی هست که این موضوع با این شیوه اجرا شود؟ قطعاً شما می‌خواستید تا تخیلی جدیدی را به ما نشان بدهید.
من نمی‌خواهم بگویم ما بیشتر می‌خواهیم نشان بدهیم. این یک رویکرد است. یعنی می‌خواهیم بگوییم که می‌تواند این طور هم باشد چون ما از واقعیت فرار نمی‌کنیم کما این که همه اجراها با واقعیتی شروع می‌شوند. اصلاً این طور نیست که ما می‌گوییم، فقط این طور می‌توان این شخصیت را هم نشان داد چرا که شیوه‌های مختلف دیگری هم هست.
اشکالی که به این شیوه اجرایی وارد است، این است که با توجه به این که از یک رمان دراماتورژی شده حتماً یک خط داستانی آغاز و پایان داشته است، ولی ما این را در نمایش شما نمی‌بینیم. شخصاً خود من موضوع و مضمون نمایش را نفهمیدم. به نظر شما این اشکال اصلاً‌ وارد است یا این که نه نمایش می‌خواسته بدون خط داستانی قصه را پیش ببرد؟
نه نمی‌خواهد این اتفاق بیفتد. وجود یک خط داستان در نمایش انکار ناپذیر است. منتهی ممکن است نواقصی هم داشته باشد. ما به این فکر می‌کردیم که شاید تماشاگر حق این را داشته باشد که صرفاً‌ نبیند، بلکه بشنود. من احساس می‌کنم که تماشاگر امروز ما کم شنیده، اطلاع رسانی نشده و به لحاظ داستان پردازی شاید تماشاگر درگیر جریان نمایش نشود. ما به این اجرا هنوز به عنوان اجرایی کامل نگاه نمی‌کنیم. دوست داریم که هنوز به تجربه‌مان افزوده شود ولی من لزومی نمی‌بینم که همه چیز به تماشاگر گفته شود. تماشاگر باید خودش هم فکر کند. انتظار ما از تماشاگر کارگاه نمایش فعال بودن اوست. این تماشاگر باید خودش در جریان نمایش قرار گیرد و با جمله"من باید بروم خیلی دیرم شده" همه چیز را پایان یافته نبیند. فضاهای غیر از آن را هم بررسی کند. اجرای ما باز است و اجرای کلاسه شده‌ای نیست.
شما برای رسیدن به نقش‌تان در این نمایش چه تجربه جدیدی کسب کردید؟
زیاد اعتماد به نفس ندارم در مورد چیزی که ساختم صحبت کنم. فقط می‌توانم به چند نکته اشاره کنم؛ ویژگی این شخص گم شدن است. من سعی کردم در بازی‌ام این نکته را لحاظ کنم که مثلاً یک چیز مثل خودکار را گم نکرده‌ام بلکه خودم را فراموش کرده‌ام که این نیاز به بازی درونی‌تر و حسی‌تر داشت.
چقدر از بازی خود تا به امروز راضی هستید؟
نمی‌خواهم راضی باشم چون معتقدم باید به درک بهتری برسم.
شما در آینده چقدر به این نوع تجربه کردن ادامه خواهید داد؟
خودم را ملزم به یک ژانر نمی‌کنم چون تکرار همیشه به یک شکل تبدیل شدن منجر می‌شود.