امنیت شغلی در تئاتر ( قسمت دوم)
در حال حاضر لزوم و ضرورت هنر در روند تکامل جامعه توسط مسئولان فرهنگی و مردم درک نشده و برای همین ارزش واقعی آن در میان نهادهای اجتماعی به درستی تبیین نشده است. با چنین وضعیتی مساله امنیت شغلی در تئاتر به چه شکلی درخواهد آمد؟

سعید محبی: امنیت شغلی بدون تعریف درست و مناسب از حرفه یا شغل معنا نمی یابد. هر کدام از رشته های شغلی که در جامعه وجود دارد، دارای تعریف خاصی است. هنر نمایش از مجموع مهارت های مختلف تشکیل شده که در کل به فعالیت نمایشی منظم و خاصی منجر می شود.
بازیگر شخصی است که بوسیله مهارت های فردی خود نقش موجود در نمایشنامه را جان بخشیده و ابعاد مختلف شخصیتی و اجتماعی آن را در روی صحنه آشکار می نماید. نمایشنامه نویس هم فردی است که بوسیله کلمات و چیدمان صحنه و اتفاقات مختلف، داستانی را روایت می کند که در انتها به نتیجه اخلاقی و تاثیر عاطفی مورد نظر نویسنده ختم شود. درباره هر کدام از مهارت های دیگر نمایش هم می توان چنین تعریفی را یافته و به طور دقیق حیطه کاری و وظایف آن را مشخص کرد. تا حرفه و شغلی وجود نداشته باشد، نمی توان از مسئله امنیت شغلی حرف زد. در حال حاضر به علت یکسان نبودن تعاریف، مغشوش بودن حیطه کاری و تداخل وظایف شغلی، بدست آوردن تعریفی مناسب و یکسان از شغلهای نمایشی غیر ممکن به نظر می رسد.
مجید جعفری کارگردان تئاتر در خصوص امنیت شغلی در تئاتر کشور می گوید: هنگامی که درباره شغل یک فرد حرف می زنیم، به صورت ارگانیک درباره بقیه مراحل زندگی او هم سخن می گوئیم. شخص شاغل باید تشکیل خانواده داده و بتواند بوسیله شغل خود نیازهای اولیه زندگی اش را رفع کند. تمام این مسائل باید توسط حرفه یا شغل تامین شود. در خصوص هنر تئاتر امنیت شغلی به این شکل تعریف می شود که در کشور تعدادی سالن تئاتر وجود دارد که در آن می بایست هنرمندان تئاتر مشغول فعالیت هنری باشند. وقتی تعداد کارگردانان حال حاضر تئاتر کشور را به تعداد سالن های نمایش تقسیم کنیم، به طور متوسط هر 10 سال یک بار نوبت هر کارگردان می شود که نمایشی را به روی صحنه ببرد. این زمان اگر هر پنج سال یکبار هم اتفاق بیافتد، هم از منظر اقتصادی و هم به لحاظ فرهنگی، به شوخی بیشتر شبیه است تا امری جدی. پنج سال دیگر افکار، عقاید، نقطه نظرات و بسیاری از ساز و کارهای دنیا تغییر یافته است. از منظر اقتصادی نیز نمی توان فعالیتی را در چند ماه به انجام رساند و بعد برای ادامه آن پنج سال صبر کرد. چرا که برای تامین مخارج زندگی روزمره، هنرمند تئاتر با مشکلات عدیده ای مواجه می شود که زندگی او را با چالش جدی روبرو خواهد کرد.
در حال حاضر لزوم و ضرورت هنر در روند تکامل جامعه توسط مسئولان فرهنگی و مردم درک نشده و برای همین ارزش واقعی آن در میان نهادهای اجتماعی به درستی تبیین نشده است. با چنین وضعیتی مساله امنیت شغلی در تئاتر به چه شکلی درخواهد آمد؟ امنیت روانی که حاصل وجود امنیت شغلی است، در نتیجه کدام شاخصه ها شکل می گیرد؟ کارگردان نمایش "آنتیگونه" در این خصوص معتقد است: در حال حاضر، صحنه نمایش جای امنی برای هنرمندان نیست؛ چرا که امنیت اقتصادی در آن وجود ندارد. همچنین مکان مناسبی هم برای انتقال ایدهها، نظرات و ایدئولوژی های مختلف نیست. اهالی تئاتر یعنی کسانی که در این رشته سالها تحصیل کرده و زحمت کشیده اند و در اصل حرفه ای این رشته هستند، باید برای این موضوع راهکار جدی بیندیشند. مسئولان فرهنگی هم در این میان باید شنونده خوبی باشند. در این صورت می توان تاثیرات خوبی در روند رشد و فعالیت هنر نمایش شاهد بود.
[:sotitr1:]یافتن راهکارهای مناسب برای بیان عقاید و اندیشه ها با روش های روز جهانی از موارد مهمی است که در هنر امروز به خصوص در صحنه های نمایش اهمیت خاص و ویژه ای دارد. بهینه سازی روش ها در بیان افکار، از عمده شاخص های فعالیت هنری در دوران مدرن امروز است. برای این موضوع می بایست برنامه ریزی، سیاستگذاری و پژوهش دامنه دار صورت پذیرد. از طرفی انقلاب اسلامی که بیش از سه دهه پیش در کشور به وقوع پیوست، انقلابی فرهنگی است که باید روش منحصر بفردی در خصوص امنیت شغلی و روانی هنرمندان تئاتر پیشنهاد کند. هنر، مهمترین پایگاه انتقال افکار و عقاید در نظام های دینی ـ فرهنگی است که بدون وجود امنیت روانی در آن، خلق آثار ماندگار نمایشی امری غیر ممکن است.
جعفری در این خصوص می گوید: به دلیل عدم وجود امنیت شغلی در تئاتر، هنرمندان آن که آدم های مطرح و مهمی هستند، مجبور به ادامه فعالیت در عرصه های دیگر از جمله سینما و تلویزیون می شوند. عده دیگری که وارد این عرصه می شوند هم بعضا اندیشه ماندگار و مانایی در این زمینه ندارند. در نتیجه هنرمندان واقعی هنر نمایش منزوی شده و تئاتر در حالت ابتدایی خود مانده و رشد نمی کند. تئاتر باید در گروه اتفاق بیافتد. گروه باید رشد کند، به بلوغ برسد و در اوج فعالیت خود چشم انداز مناسب و قابل دسترسی داشته باشد. تئاتر در آمدوشدهای متوالی، تغییر مدیریت ها و سیاست ها نمی تواند به اوج رشد و بالندگی خود برسد. تئاتر بدون گروه و سالن هم معنی ندارد. باید دید چگونه می شود به شرایط پایدار در خصوص داشتن گروه و سالن نائل آمد؟ چگونه می توان در خصوص تئاتر مدیریت درست را اعمال کرد تا به بهترین شکل هنرهای نمایشی دست یابیم؟
در حال حاضر سیستم تولید تئاتر در کشور به این شکل تعریف شده که دولت برای اجرای هنر نمایش مبلغی را به گروه نمایشی می پردازد. در چنین حالتی آنچه نادیده گرفته می شود خواست و سلیقه گروهی به نام مخاطب و یا بیننده است. حذف تماشاگر به معنی عدم حمایت مردمی از هنر نمایش است و اتکای آن به بودجه دولت. حال اگر این مساله هر چند سال یک بار هم اتفاق بیافتد، آنچه در انتها غایب ماجراست، امنیت شغلی و در نتیجه امنیت روانی هنرمندان تئاتر است. کارگردان نمایش "پرومته در زنجیر" در این خصوص معتقد است: خواست جامعه و مردم این است که درد جامعه توسط هنرمندان بیان شود چون اوست که باید برای رفع مسائل و معضلات مردم و جامعه فعالیت کند. در جامعه مسائلی پیش می آید که مجبور می شویم به شدت با آن برخورد کرده و هزینه گزافی برای رفع آن بپردازیم. چرا که برای آن فرهنگ سازی نکرده ایم. مسوولان در بخش های مختلف اجتماعی از جمله اقتصادی، سیاسی و ... می بایست تخصص کافی داشته باشند، اما در زمینه فرهنگ این گونه نیست. در صورتی که فعالیت فرهنگی امری تخصصی و پیچیده است. هرگاه افرادی که آشنا به مسائل فرهنگی هستند در رأس امور قرار بگیرند، نتیجه درستی از مسائل فرهنگی حاصل می شود و برعکس.
عدم ثبات در مسائل فرهنگی همچنین عدم وجود تفکر مناسب و رویکرد درست نسبت به مقوله تئاتر از دیگر مسائل و موضوعاتی است که در عرصه امنیت شغلی وجود دارد. هنرمند تئاتر باید به عنوان یک فرد شاغل، جدی گرفته شود و فعالیت او می بایست مورد حمایت نهادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه قرار گیرد. در غیر این صورت دست یافتن به مساله ای مانند امنیت روانی و اقتصادی هنرمند تئاتر، جز اتلاف وقت ثمری نخواهد داشت. کارگردان نمایش خاطره دو دوشنبه در این خصوص میگوید:
امنیت در زمینه تئاتر به وجود نخواهد آمد، مگر اینکه کار و فعالیت هنرمندان تئاتر به عنوان شغل، جدی گرفته شود. در تئاتر مشاغلی از قبیل بازیگری، کارگردانی، نویسندگی، طراحی صحنه، طراحی لباس و ... وجود دارد. باید هنرمندان تئاتر به عنوان آدم های شاغل جدی گرفته شوند. وقتی این اتفاق بیافتد، هنرمندان تئاتر هم خود را موظف خواهند دید در رشد و تکامل خود بکوشند و روز به روز بر مهارت های خود بیافزایند تا به رشد و بالندگی برسند. در صورت چنین رویکردی، استعدادهای درخشان وارد عرصه کار خواهند شد و در نتیجه تئاتر و در نهایت جامعه به رشد و تعالی خواهد رسید. وقتی موضوع جدی شد می توان از هنرمندان تئاتر انتظاراتی در خصوص حیطه کاری خود داشت. امروز به لحاظ اینکه این زمینه جدی نیست، نمی توان از کسی انتظار داشت.
هنر متوقف نمی شود. رودخانه جاری است که خروشان و پرتلاطم پیش میرود. بهره مندی هر جامعه ای از هنر بسته به ظرفیت های آن اجتماع دارد. موضوع نبود امنیت شغلی و روانی تنها محدود به هنر نمایش در صحنه های کنونی کشور نیست که هنرمندان سنتی کار را نیز شامل می شود. در میان هنرهای نمایشی سنتی، نمونه های بارزی مانند تخت حوضی، خیمه شب بازی و تعزیه با وجود تمام معضلات و ناملایمات تا کنون دوام آورده و خود را به چنین مرزی از رشد و بالندگی رسانده اند.
جعفری در این خصوص می گوید: متاسفانه در حال حاضر بخش موزه ای تئاتر که شامل نمایش های تخت حوضی، تعزیه و خیمه شب بازی می شود، با معضل فراموشی روبروست و بهترین های این هنرها در حال از بین رفتن هستند. بهترین های تعزیه یا از بین رفته و یا در حال نابودی است، همچنین هنرهای دیگر. به دلیل عدم ارتباط این هنرمندان با جامعه هنری کنونی و چند شغله بودن آنها در کنار عدم پرداختن و عدم بها دادن به آنها، آسیب جدی به نمایش های سنتی وارد شده است. حتی برای هنرمندان اصیلی که از گذشته در حال کار و فعالیت هستند نیز عرصه تنگ شده و آنها نیز دیگر مانند گذشته فعالیت نمی کنند. در چنین حالتی صحبت از امنیت شغلی هنرمندان سنتی، به نظر شوخی می آید. باید برای رسیدن به چنین امنیتی، آستین همت بالا زد و همگی در تمام سازمان ها و ارگان ها بسیج شده و اقدام اساسی را به عمل آورد.