امنیت شغلی در تئاتر ( قسمت سوم )
تعریف واقعی شغل چیست؟ اگر هنرمندی در بخش اقتصادی نتواند جوابگوی مخارج زندگی خود باشد، چه اتفاقی در زندگی اش رخ می دهد؟ به طور حتم تاثیرات منفی که بر روی روان هنرمند گذاشته می شود، بسیار بیشتر از معضلات اقتصادی است.

سعید محبی: صحبت از امنیت شغلی در زمانه تجربه دموکراسی سال های پر التهاب کنونی بیش از گذشته حساسیت برانگیز شده است. برداشت کلی هنرمندان نمایش در این دوران، عدم وجود امنیت شغلی و روانی در عرصه هنرهای نمایشی است.
بسیاری از هنرمندان، بخش مدیریت دولتی را عامل اصلی این معضل می دانند. عدم توجه مناسب مسوولان فرهنگی در کنار معضل جشنواره زدگی که از آفت های حال حاضر تئاتر کشور است، از عمده مسائلی است که هنرمندان در سخنان خود و در زمینه عدم وجود امنیت شغلی به آن اشاره میکنند.
پری صابری هنرمند تئاتر که حدود پنج دهه در عرصه نمایش کشور مشغول فعالیت است، در این خصوص می گوید: در حال حاضر، امنیت شغلی در تئاتر وجود ندارد و به نظرم دلیل اصلی آن کم لطفی مسئولان هنری کشور است. تئاتر گهواره هنر و از مهمترین ارکان هنر است. اما به دلایلی که روشن نیست به این هنر همیشه بی اعتنایی شده است. تئاتر جنبههای مختلفی دارد که یک جنبه آن و البته مهمترین آن، ویژ گی فرهنگی است که میبایست توسط دولت و دیگر ارگان های دولتی و خصوصی مورد حمایت قرار گیرد. دولت و به طور مشخص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید برای بالا بردن سطح آگاهی و رشد هنر نمایشی که پرچمدار فرهنگ است، هزینه بیشتری را متقبل شود. باید برای تئاتر متفکر بهای بیشتری پرداخت، شأن آن را رعایت کرد و هنرمندان این رشته به عنوان افراد شاغل مورد حمایت جدی قرار گیرند. هنرمندان تئاتر سال ها کار و فعالیت می کنند، اما از امنیت شغلی و روانی برخوردار نیستند. من بیش از 40 سال در تئاتر فعالیت و کار کردم ، اما هیچ وقت امنیت نداشتم.
عدم تعریف درست و مناسب از شغل بودن هنر نمایش در نزد نهادهای کلیدی در بدنه دولت از جمله وزارت کار و امور اجتماعی از مهمترین مسائلی است که در عرصه امنیت شغلی و روانی هنرمندان تئاتر مطرح است. این وزارتخانه مهارت های مختلف موجود در هنر نمایش را به عنوان شغل به رسمیت نمی شناسد و از این رو وضعیت ناپایداری در این خصوص در عرصه نمایش کشور وجود دارد. با چنین دیدگاهی آیا هنرمندان تئاتر افراد شاغل به حساب می آیند؟ کارگردان" شمس پرنده" در این خصوص معتقد است: با چنین تفکری هنر نمایش در کشور هم شغل است، هم نیست. هنرمندان تئاتر هم شاغل هستند و هم نیستند. شاغل هستند، چرا که ساعاتی از شبانه روز خود را به تولید و آماده سازی نمایش و اجرای آن در روی صحنه می گذرانند. شاغل نیستند چرا که در میان نهادها و مدیریت فرهنگی کشور، خدمات آنان تعریف نشده است. این وضعیت قابل قبولی برای خانواده تئاتر نیست. یک طبیب باید هر روز در سر کار خود حاضر شود. نمی تواند یک روز کار کند و چند روز یا چند ماه بیکار باشد. امنیت شغلی از منظری تکرار حرفه ای است که انجام می دهد. در هنر نمایش تکرار فعالیت هنری وجود ندارد؛ برای همین امنیت شغلی هم وجود ندارد.
ورود به عرصه نمایش از دو طریق عمده صورت می پذیرد. اول از طریق تحصیلات آکادمیک (مراکز دانشگاهی و مراکز آزاد هنری) و دوم از طریق تجربی. از این دو طریق، سالانه صدها نفر وارد بازار کار می شوند به طوری که در بسیاری از رشته های کاری این هنر، تناسب مناسب کاری و هنری وجود ندارد. پری صابری این تناقض را چنین تشریح می کند: تناقضی که در بین اتفاقات مختلف هنر نمایش صورت می گیرد، عدم تناسب مناسب و منطقی فارغ التحصیلان و متقاضیان بازار کار هنر نمایش است. در کشور فرانسه دانشجویان محدودی از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند. این عده پس از فارغ التحصیل شدن، دارای شغل خواهند بود. اما فارغ التحصیلان دانشگاه در کشور ما، تنها مدرکی دریافت می کنند و در انتها هم نمی توانند جذب بازار کار شوند. متاسفانه در این هنر هیچ افقی برای هنرمندان وجود ندارد، در نتیجه ماندن در این وادی همت و ایثار هنرمند را می طلبد.
[:sotitr1:]نتیجه چنین تناقضی سر ریز هنرمندان اصیل تئاتری به سوی هنرهای دیگر از جمله سینما و تلویزیون است. هنرمند تئاتر مانند هر شخص دیگری نیازهایی دارد که باید رفع شود. نیازهای اولیه مانند خوراک، پوشاک و مسکن از مهمترین نیازهاست که در صورت عدم محسوب شدن مهارت های مختلف هنر تئاتر به عنوان شغل، به معضلات بزرگی تبدیل خواهد شد. صابری در این خصوص معتقد است: بسیاری از کسانی که در گهواره تئاتر رشد کرده و بزرگ شده اند، برای ادامه حیات زیستی و هنری خود به سمت فعالیت در زمینه فیلم و یا تلویزیون می روند؛ چرا که تئاتر امکانات و بودجه بسیار محدودی دارد و در نهایت نمایش به عنوان شغل و حرفه در کشور شناخته شده نیست. در حالی که تئاتر مثل آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی در پرورش افراد دارد، البته تئاتری که پرچم دار فرهنگ و هنر است. هنر نمایش از رسانه های مهم و تاثیرگذار در تمام جوامع بشری است. چرا که هنری زنده است و تاثیر آن در لحظه بر روی تماشاگر قابل تشخیص است. تئاتر هنری است که تاثیر بسیاری بر روح و روان افراد می گذارد و این مسئله در باقی هنرها به این شدت نیست. به علاوه اینکه قدرت ماندگاری هنر نمایش در مقایسه با دیگر هنرها بسیار بیشتر است. تئاتر در کشورهایی که به فرهنگ و هنر بها می دهند دارای ارج و قرب بسیاری است چرا که آن را از پایه های قدرت فرهنگی می دانند.
اما تعریف واقعی شغل چیست؟ اگر هنرمندی در بخش اقتصادی نتواند جوابگوی مخارج زندگی خود باشد، چه اتفاقی در زندگی اش رخ می دهد؟ به طور حتم تاثیرات منفی که بر روی روان هنرمند گذاشته می شود، بسیار بیشتر از معضلات اقتصادی است. صابری در این خصوص معتقد است: شغل فعالیت اقتصادی هر فرد است که تامین کننده تمام مخارج زندگی اوست. اگر شغل نتواند جواب مخارج زندگی را بدهد، نتیجه آن سرخوردگی و افسرد گی روحی و روانی هنرمند است. به دنبال این مساله کج روی پیش می آید و افراد ممکن است به سمت مسائلی مانند اعتیاد پیش بروند که برای یک جامعه پویا و در حال توسعه بسیار مخرب است.
تامین کننده امنیت شغلی و روانی هنرمندان چه ارگان و یا نهادی است؟ این موضوع در کدام یک از مدیریت های دولتی و یا خصوصی تعریف می شود؟ قدر مسلم تامینکننده امنیت شغلی و روانی هنرمندان وظیفه کسانی است که بر هنر و فرهنگ کشور مدیریت می کنند. بخش دولتی باید ساز و کارهای مناسب برای انجام چنین کاری را داشته باشد.
پری صابری در خصوص دستاورد وجود امنیت شغلی در هنر تئاتر می گوید: مهمترین دستاورد وجود امنیت شغلی و به تبع آن امنیت روانی در تئاتر کشور، ایجاد حس خلاقیت در میان هنرمندان و به تبع آن در آثار هنری است. خلاقیت در اثر هنری باعث اعتلای روحی افراد از جمله هنرمندان میشود. وقتی امنیت شغلی و به تبع آن امنیت روانی وجود نداشته باشد، بخش خلاقیت هم آسیب می بیند و در نهایت حرف ها و اعمال هنرمندان روحیه تلخ و تاریکی پیدا می کند. طبیعی است افراد هنرمندی که بدین گونه مورد آسیب واقع می شوند، نمی توانند آثار مناسبی خلق کنند و محصولات هنری آنها هم قوام و پختگی مناسبی نخواهند داشت. در نگاه کلی به آثار تولید شده توسط هنرمندان جوان متوجه تلخی، ناامیدی و سیاهی در این آثار میشویم. البته منکر مسائل و معضلات جامعه امروز نیستم اما غلظت این مسئله در این دوره بسیار زیاد است. تئاتر برای تاریکی و ناامیدی نیامده بلکه آمده تا روشنایی را حاکم کند و در تاریکی روزنه ای را به روی نوع بشر بتاباند.