در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با خسرو خورشیدی

هیچ وقت فکر نکنید دکوری که در تالار وحدت اجرا می‌شود همه آن ایده‌ها و ایده‌آل های‌ من از طراحی در این تالار است. تئاترهای ما نمی‌توانند خرج تئاتر خود را از گیشه به دست بیاورند بنابراین باید با امکانات محدود نهایت استفاده و خلاقیت را بکار برد.

جمال جعفری‌آثار:
شما چه تعریفی از طراحی صحنه و دکور در تئاتر می‌دهید؟
طراح صحنه و دکور در تئاتر مانند یک معماری ساختمان است. متاسفانه در حال حاضر فقط یک نوع طراحی دکور در هنرهای نمایشی داریم، مثلاً اپرا یا باله نداریم تا ضرورت و تعریف درست طراحی دکور را دریابیم و این که بدانیم یک معمار چه ویژگی‌هایی دارد تا پی به ویژگی‌های اصلی طراحی دکور تئاتر ببریم. بنابراین طراح دکور یا دکوراتور صحنه علاوه بر فضا سازی در پیش برد متن نمایشی به کارگردان و بازیگر این امکان را می‌دهد تا اجرای بهتر و کامل‌تری از متن داشته باشد.
می‌توانیم ادعا کنیم که طراحی صحنه و لباس ماندگاری داشته‌ایم؟ اگر ممکن است مثالی بزنید.
می‌توانم به کارهای خودم اشاره کنم. به گفته خیلی از تماشاگران و دست اندرکاران عرصه تئاتر اجرای”بینوایان” یک دکور ماندگار را در ذهن آن‌ها باقی گذاشته است. متاسفانه اتفاق خیلی بدی که این جا می‌افتد این است که خیلی از اجراها فیلمبرداری نمی‌شود تا ما تاریخچه دکور را حداقل در کشورمان بررسی کنیم و نتیجه درست‌تری از اجراها و دکورهای ماندگار داشته باشیم. این آرشیو در شرایط کنونی ضروری به نظر می‌رسد. مثلاً اگر شما به آرشیو یکی از تئاترهای دنیا مثل”نشنال تئاتر پاریس”،”لندن”، ”واشنگتن”و”نیویورک” مراجعه کنید و بپرسید در سال 1925 فلان نمایش توسط چه کسی کارگردانی شده و بخواهید طراحی دکور آن را ببینید؛ اگر در آن زمان ویدئو باشد که حتماً نمایش را با ویدئو می‌بینید وگرنه از کارها، عکاسی کامل شده است و این امر به سادگی محقق خواهد شد. در آن صورت و در مقایسه با کارها می‌توانیم به راحتی دکور ماندگار را تعیین کنیم.
با توجه به پیشینه کارهای شما منحصراً در تالار وحدت ما علاقه شما را به دکور چرخشی می‌توانیم مشاهده کنیم. آیا به خاطر وجود این امکان در تالار وحدت است که شما این نوع طراحی دکور را انتخاب می‌کنید؟ اگر در نمایشی دکور چرخشی احتیاج باشد در هر شرایطی آن را اجرا می‌کنید؟ کمی در مورد این قضیه صحبت کنید.
من این توضیح را باید بدهم و آن این است که هیچ وقت فکر نکنید دکوری که در تالار وحدت اجرا می‌شود همه آن ایده‌ها و ایده‌آل‌ من از طراحی و اجرای آن در این تالار است. تئاترهای ما نمی‌توانند خرج تئاتر خود را از گیشه به دست بیاورند بنابراین با توجه به بودجه کمی که به عنوان سوبسید به گروه‌های اجرایی داده می‌شود باید با امکانات محدود و حداقل این بودجه نهایت استفاده و خلاقیت را بکار برد. اگر چرخشی در دکور می‌بینید دلیل آن نیست که من علاقه به چرخشی دارم. من تمام سعی و دانش و هنرم را به کار می‌گیرم تا با این امکانات محدود بهترین فضا سازی را ارائه بدهم. اگر قرار بود در”اپراهاووس متروپولیتن” کار کنم که چندین سال در آن جا همکاری داشتم از امکانات آنجا بدون شک طراحی بی‌چرخش استفاده می‌کردم. برای این که آن‌ها بودجه سرشاری را می‌گذارند برای نمایشی مثل”ریچارد سوم”. من این جا از پارچه کرباس و جین یعنی ارزان‌ترین پارچه‌ها، شخصیت ریچارد تا باغبان را با فرم‌ها و رنگبندی‌های مشخص اجرا کردم، چرا؟ چون بیشتر از این مقدور نیست. خیلی‌ها از من پرسیده‌اند که چرا لباس‌ها مجلل نیست؟ یک لباس مجلل در تئاتر بودجه بسیار بالایی می‌خواهد برای این که پارچه و جواهرات و نگین‌هایی که به آن زده و دوخته می‌شود همه‌اش دست ساز است و هزینه آن به مراتب بیشتر و گران‌تر است. پس ما مجبوریم با متریال‌های ارزان قیمت چه در دکور و چه لباس با توجه به عدم استقبال تماشاگر آن را به روی صحنه ببریم.
وقتی یک مشکل این چنینی در مورد اجراهای آثار کلاسیک به خصوص شکسپیر وجود دارد، شما چقدر ضرورت و لزوم اجرای این گونه آثار آن هم به صورت دست و پا شکسته را می‌بینید؟
سوال بسیار خوبی کردید. برای این که من یک جواب خوب‌تر برای این سوال دارم. اتفاقاً من فنائیان را به خاطر این جسارت تحسین می‌کنم. چون”ریچارد دوم” یکی از نمایشنامه‌های سخت و پیچیده شکسپیر است. فرهنگ یک جامعه را با بررسی در مورد این کارها ارزیابی می‌کنند. به نظرم این نوع اجراها باید شکل بگیرد و باید از سوی قطب‌های تئاتری کشور هم حمایت شود. این که چقدر موفق بوده یا نه بحث دیگری است. منتقدان باید بیایند و با انصاف نمایش را ارزیابی و نقد کنند. ولی این که از بیخ بگوییم این نمایش‌ها اجرا نشود چون امکانات آن را نداریم اشتباه است. ما نمی‌توانیم بگوییم تئاتر ما خلاصه شده در ”روحوضی” و”تعزیه”، چنان که هر کدام از این نمایش‌ها درجه یک است. ولی دانشجوی ما که شکسپیر را در آکادمی‌ها و سر کلاس‌ خوانده باید ببیند آیا توانایی اجرای آن را دارد یا نه؟ باید مسیری فراهم شود تا او هم به تجربه عظیمی مثل این دست بزند یا نه؟ ولی آن چیزی که باعث تاسف من است، جبهه‌گیری همین دانشجویان و تئاتری‌های ماست. تا کی باید صبر کرد تا امکانات صحنه‌ای مهیا شود تا ما تجربه آثار شکسپیر را به دست بیاوریم! در حالی که این نمایش را باید تئاتری‌ها ببینند.
برگردیم به نمایش”ریچارد دوم”. آقای خورشیدی، شما برای دکور از متریال فلز استفاده زیادی کردید، همین طور فضای هندسی استیلیزه شده‌ای را به وجود آوردید که می‌تواند اوج و شکوه یک قلعه یا عمارت را نشان دهد. اگر امکان دارد بیشتر توضیح بدهید.
من برای این نمایش طرح‌های فراوانی را اتود زده‌ام و هر چند به طرح‌های زیادی رسیدم ولی در آخر باید به امکانات صحنه توجه کنم. اگر شما مثلاً در فیلمی یا تئاتری می‌بینید که شانه ریچارد دوم با حالت خاصی می‌ایستد، باید بدانید که دوختن این شانه برای لباس ریچارد نیاز به چرخ خیاطی مخصوصی است و بعد برش مخصوص و بعد امکان و لایه‌ای که بتواند آن را به حالت پف‌دار نگه دارد. خوب، در این جا فقط چند چرخ خیاطی با امکانات محدود وجود دارد طبیعی است که نمی‌توانیم لباس فاخری هم داشته باشیم. واقعاً این نیاز احساس می‌شود که کسانی بروند و در آن‌جاها آموزش ببینند. متریال‌های بخاری تئاتر با جنسی که در این جا مبل و صندلی‌ می‌سازند خیلی فرق می‌کند حتی آهن آلاتش نصف در نصف است. در طرح‌هایم تا آن جا پیش می‌روم که فضا سازی از بین نرود. فلز را هم انتخاب می‌کنم که با چند جوش آن طور که می‌خواهم ایستایی خودش را حفظ ‌کند. هر چند که می‌دانم اگر با چوب کار شود زیباتر و ظریف‌تر از کار در می‌آید.
در مورد رابطه بین کارگردان و طراح صحنه هم بگویید. به نظر می‌رسد در این نمایش کارگردان میزانسن‌هایش را با توجه به طراحی دکور مشخص کرده است.
در این مورد تفاوت زیاد است، بعضی از کارگردان‌ها دکور را مستقل از تئاتر فرض می‌کنند و صرفاً میزانسن‌های دریافتی خود را در جایی که مشخص شده ارائه می‌دهند ولی بعضی دیگر مثل فنائیان مشترکاً با طراح از ابتدا همکاری می‌کنند و به قول شما میزانسن‌هایشان را با توجه به دکور ارائه می‌دهند. من به جز کار سریال و تله تئاتر این چهارمین همکاری‌ام با ایشان است که هر دو به نقطه مشترکی رسیده‌ایم و ایشان از همه امکانات دکور برای اجرای میزانسن‌ها استفاده می‌کنند.
چرا اصلاً باید با این برهوت امکانات به سراغ نمایش پیچیده و تغزلی شکسپیر برویم؟
شکسپیر در هندوستان و مصر بسیار عالی اجرا می‌شود. همین طور در کشورهای آسیای میانه مثل آذربایجان فوق‌العاده اجرا می‌شود. ما در ابتدا باید حدمان را به آن‌ها برسانیم. نمی‌توانیم خودمان را با”شکسپیر تیاتر واشنگتن”،”لندن” یا”آکسفورد” مقایسه کنیم. من خودم یک پیئس را از تئاتر شکسپیر برای”تیاتر واشنگتن” طراحی کردم به نام”کمدی اشتباهات”،که خیلی مورد توجه قرار گرفت، حتی دانش آموزان را برای دیدن نمایش می‌آوردند.
این که ما صمیمانه بیان کنیم چقدر از کار درست بوده و چقدر اشتباه خیلی بهتر است تا این که مثلاً خط بطلان بکشیم که نباید به سمت اجرای کارهای شکسپیر رفت. این گونه نمایش‌ها با این بضاعت‌ها جرقه‌ای است برای نسل بعدی و کار بعدی که بالاخره ما شروع کردیم و حالا کس دیگری بیاید و بهتر آن را اجرا کند و برای رسیدن به این جرقه‌ها لازم است که ما در ابتدا به حد همان کشورهایی که گفتیم برسیم. خیلی کارهای شکسپیر در قدیم اجرا می‌شد ولی از وقتی تئاتر مدرن آمد ما فقط سراغ آرابال و بکت و یونسکو رفتیم. البته اشکالی ندارد. ولی اگرطبع فقط یک چیز شود دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند. تئاتر را نمی‌شود تفکیک کرد مثلاً من الان دوست دارم”مرگ یزدگرد”را با نگاهی دیگر و با کارگردانی دیگر دوباره به روی صحنه ببرم. منظورم این است که نباید آثار کلاسیک فراموش شود. این کارها باید به صورت یک رپرتوار همیشه باشند. چون سند ملی تئاتر این کشور است. در دنیا آثار چخوف بارها و بارها اجرا و چاپ شده است و هنوز هم می‌شود. باید ببینیم اگر امروزه کارهای کلاسیک اجرا می‌شود چه ویژگی و ضرورتی دارد؟ ما باید این آثار را زنده نگه داریم و همیشه آثار کلاسیک را ارج بگذاریم، اجرا کنیم و هر بار متریال جدیدی از آن ارائه دهیم.