در حال بارگذاری ...
...

یادداشت ”وحید لک” با موضوع تبلیغات تئاتر در تلویزیون

یادداشت ”وحید لک” با موضوع تبلیغات تئاتر در تلویزیون

این جمله دیگر بسیار تکراری است که «تلویزیون قدرتمندترین و فراگیرترین رسانه عصر ماست»، اما این تکرار خدشه‎ای بر چهره واقعیت نمی‎اندازد. چه بخواهیم و چه نخواهیم تلویزیون به بخشی و حتی شاید بتوان با تأکیدی مضاعف گفت به یکی از مهم‎ترین بخش‎های زندگی در دنیای کنونی تبدیل شده است.

 فرقی هم نمی‎کند در کجای این کره خاکی باشید؛ شرق، غرب، شمال، جنوب، بالای خط استوا، پایین خط استوا، در یکی از دو قطب یخ‎زده، هر جا که هستید سایه سنگین جعبه جادو بر زندگی شما کاملاً محسوس و انکار ناشدنی است. اما چرا؟ چرا تلویزیون که وسیله‎ای برای تفنن و سرگرمی است تا این حد اعتبار و اهمیت یافته است؟ یکی از پاسخ‎های این پرسش این است که هر چه از داخل این جعبه – که این روزها در ضخامت و طول و عرض‎اش تفاوت‎های اساسی پدید آمده است – پخش می‎شود، به سرعت و در کمترین زمان ممکن در میان عامه فراگیر می‎شود و این یعنی قدرت اثرگذاری خارق‎العاده! چیزی که رقابت با این رسانه را برای سایر رقبای‎اَش به امری پر زحمت تبدیل کرده است.
تلویزیون علیرغم برتری‌اش  در میان رسانه‎های رنگارنگ، برای ادامه این برتری به شدت به بهره‎گیری از قابلیت‎های وسائل ارتباطی دیگر نیازمند است تا بتواند جواب‎گوی طیف گسترده علائق مخاطبانش باشد. به همین خاطر است که سر و کله فیلم‎های سینمایی و مستند، تله‎تئاتر، انوع میزگردها و جلسات کارشناسی، برنامه‎های ورزشی، پزشکی، خانوادگی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و فرهنگی و هزاران هزار برنامه مختلف دیگر در تلویزیون پیدا شده است. هر آنچه که در جامعه مورد توجه باشد و یا هر آنچه که در جامعه به آن کم توجهی شود و نیاز باشد که توجه‎ها را به سمت آن جلب کرد، فرصت ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون را می‎یابد. در همین راستا و نیز در راستای امر خطیر فرهنگ‎سازی، تلویزیون با این روحیه تشریک مساعی که دارد به تئاتر و مسائل پیرامون آن می‌پردازد. اما آیا تلویزیون و در کل صدا و سیمای ما در این زمینه تمامی همت خود را به کار گرفته‎ و از تمامی قابلیت‎ها و امکانات خود مدد جسته‎ است ؟ آیا کمیت و کیفیت برنامه‎هایی که در تلویزیون و رادیو درباره تئاتر تهیه و تولید می‏شود مطلوب و مطابق نیازهای جامعه است و یا هنوز جا برای کار فراوان به چشم می‎آید؟ آیا رسانه ملی چنان که باید و شاید در جلب مردم به سوی تئاتر نقش دارد و یا برنامه‎های آن به قصد رفع تکلیف و پر کردن آنتن با موضوع هنر نمایش ساخته می‎شود؟
فوتبال و سینما هر دو در تلویزیون صاحب برنامه‌های پر‌بیننده‌ای هستند. نمی‌شود کتمان کرد که جذابیت فوتبال و سینما و حواشی آنها متناسب با برنامه‌های تلویزیون است. ولی در رابطه با تئاتر چطور؟ تنها برنامه تلویزیونی که به تئاتر اختصاص دارد، در ساعاتی پخش می‌شود که جزو ساعات پر مخاطب تلویزیون محسوب نمی شود.برنامه ای که قرار است در آن مهم‌ترین مسائل تئاتر کشور به چالش و بحث و نقد کشیده شود، در ساعتی به روی آنتن می‌رود که از نعمت برقراری ارتباط با توده مردم محروم است. اگر بنا است فرهنگسازی برای تئاتر انجام شود، لازم است ابتدا زمینه‌ها و بسترهای لازم برای برقراری ارتباط مردم با تئاتر فراهم شود. اگر تئاتر برای برنامه‌سازان و مسوولان تلویزیون واقعاً مساله باشد، برنامه‌هایی را تدارک خواهند دید که مردم را به سوی خود جذب کند.ابتدا باید توجه مردم را به سوی مساله‌ای جلب کرد و سپس به آموزش و راهنمایی آنها پرداخت.در شبکه آموزش برنامه ای به تحلیل نمایش‌های مطرح جهان می‌پرداخت. کارشناس این برنامه از بازیگران مطرح سینما و تئاتر و تلویزیون و تحصیلکرده این رشته بود. مجری – کارشناس برنامه هم از قدیمی‌های تئاتر کشور به شمار می‌رفت. اما این برنامه بدون تبلیغات لازم و بدون اینکه اطلاع‌رسانی درستی درباره زمان پخش آن صورت گیرد، به اتمام رسید. متأسفانه همین تلاش‌های معدودی که در تلویزیون برای معرفی و شناساندن تئاتر به مردم صورت می‌گیرد، از دست می‌رود. این فرصت‌ها در میان برنامه‌های مختلف تلویزیون ساده به دست نمی آیند که اجازه داده شود، اینطور ساده و بی‌سر و صدا از دست روند. تئاتر ما و دست اندرکارانش باید قدر این فرصت‌ها را نیک بدانند.
در رادیو اوضاع تئاتر و میزان توجه به آن کمی بهتر از تلویزیون است، اما هنوز تا استانداردهای مورد نیاز تئاتر فاصله ای بعید دارد. در برنامه‌های مختلف رادیویی به نقد و بررسی تئاترهایی که به روی صحنه می‌روند پرداخته می‌شود و یا مسائل و مشکلات کلان تئاتر کشور مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. ولی مگر رادیو در عصر اینترنت و ماهواره و بلوتوث و... چقدر شنونده دارد؟ به هر حال رادیو و برنامه‌هایی که به تئاتر می‌پردازند مانند رادیو نمایش فرصت مغتنمی هستند که برای بهره‌وری کامل از برنامه‌های آنها باید برنامه‌ریزی مناسبی صورت بگیرد.
در ضمن مساله مهم دیگر منتقدان و کارشناسانی هستند که به نام منتقد تئاتر و کارشناس تئاتر در این برنامه‌ها حضور می‌یابند. نگاهی به صفحات روزنامه‌ها و مجلات تئاتر کشور از وضع نقد‌نویسی تئاتر مطلع مان می‌کند. چند درصد از نقدهای تئاتر مطابق با اصول نقد نویسی هستند و چند درصد از منتقدان و کارشناسان برجسته تئاتر در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی حضور می‌یابند؟ پرسش به این سوالات برای برنامه‌سازان تلویزیونی بسیار واجب و ضروری است. اگر قدری به نقد و تحلیل تئاتر جدی‌تر نگریسته شود، اوضاع این بخش نیز ارتقا خواهد یافت.
تئاتر ریشه در اعماق تاریخ دارد و تلویزیون و رادیو برآمده از نیازهای انسان مدرن هستند. تئاتر یک فعالیت جمعی است، ولی تلویزیون را می‌توان به تنهایی دید و رادیو را می‌توان به تنهایی شنید. حال اگر تلویزیون و رادیو برای جذب مردم به سوی یک آیین جمعی مثل تئاتر تلاش کنند، در نزدیک کردن انسان‌ها به یکدیگر گامی بزرگ برداشته‌اند.