نمایشنامه”ضحاک” نوعی هجویه و دست انداختن دیکتاتوری است
آخرین جلسه نقد و بررسی نمایشنامهخوانی مروری بر آثار غلامحسین ساعدی با روخوانی نمایشنامه ”ضحاک” برگزار شد.فتحعلیبیگی درباره نمایشنامه”ضحاک” اثر غلامحسین ساعدی گفت:«به اعتقاد من، نمایشنامه”ضحاک” که مرحوم غلامحسین ساعدی آن را نوشته نوعی هجویه و دست انداختن دیکتاتوری است. منتها این را تمثیلی از حکومت ضحاک گرفته و اشاره به دست نشاندگان بیگانهای است که از خارج از کشور به داخل میآیند. در این جا من به یاد مرحوم مصدق افتادم که او را کنار گذاشتند و محمدرضا شاه را که به خارج گریخته بود به داخل کشور آوردند.»
آخرین جلسه نقد و بررسی نمایشنامهخوانی مروری بر آثار غلامحسین ساعدی با روخوانی نمایشنامه ”ضحاک” برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، جلسه نقد و بررسی نمایشنامهخوانی با حضور داود فتحعلیبیگی مدیر اداره برنامههای تئاتر، محمدحسین ناصربخت مسئول برگزاری جلسات نمایشنامهخوانی و ساسان مهرپویان کارگردان نمایشنامهخوانی”ضحاک” برگزار شد.
در این جلسه علاوه بر حضور نقش خوانان نمایش تماشاگران نیز حضور داشتند. در ابتدای جلسه محمدحسین ناصربخت ضمن خوش آمدگویی به حاضران در جلسه از عدم حضور دکتر جلال ستاری و لاله تقیان، عذرخواهی کرد و گفت:«این عزیزان به دلیل مشغله کاری که در این روز داشتند نتوانستند ما را یاری کنند اما بنا بر قولی که دادهاند در یکی از جلساتی که به نمایشنامهخوانی نمایشهایی که با موضوع”ضحاک” برگزار میشود، حضور خواهند داشت.»
مسئول برگزاری جلسات نمایشنامهخوانی اداره تئاتر در ادامه افزود:«طبق برنامهریزی که انجام دادهایم برنامهای تحت عنوان”یک موضوع، چند نویسنده”در جدول برنامههای فصل پاییز ما قرار دارد که موضوع”ضحاک” یکی از موضوعات در نظر گرفته شده برای این جلسات است.»
سپس فتحعلیبیگی درباره نمایشنامه”ضحاک” اثر غلامحسین ساعدی گفت:«به اعتقاد من، نمایشنامه”ضحاک” که مرحوم غلامحسین ساعدی آن را نوشته نوعی هجویه و دست انداختن دیکتاتوری است. منتها این را تمثیلی از حکومت ضحاک گرفته و اشاره به دست نشاندگان بیگانهای است که از خارج از کشور به داخل میآیند. در این جا من به یاد مرحوم مصدق افتادم که او را کنار گذاشتند و محمدرضا شاه را که به خارج گریخته بود به داخل کشور آوردند.»
وی در ادامه افزود:«اما من این نمایشنامه را هجویه میدانم. با این که نمایش تا جایی خوب پیش میرود اما از نقطهای به بعد به فحش دادن کشیده میشود و به دور تسلسل میافتد. در صورتی که میتوانست کوتاهتر از این باشد. ساعدی در این نمایش ویژگیهای طنز را به سمت بازیهای بچه گانه میبرد.»
ناصربخت در خصوص ساختار نمایشنامه”ضحاک” گفت:«به نظر من ساعدی در این جا یک اسطوره مثل ضحاک که در اوستا و شاهنامه به آن اشاره شده را به گونهای تمثیل سیاسی تبدیل کرده است، چرا که اساطیر به زمان خاصی محدود نمیشوند و ساعدی نیز در این جا هجویهای سیاسی ساخته اما اتفاقی که افتاده این است که ضمن فراهم کردن معادلات قدرت، سرنوشت یک دیکتاتوری را نیز به نمایش کشیده اما این حقیقت وجود دارد که در جاهایی، نمایشنامه شعاری به نظر میرسد و به توضیح واضحات میپردازد.»
مسئول برگزاری جلسات نمایشنامهخوانی ضمن اظهار تاسف از عدم حضور دکتر ستاری به دلیل تسلط او بر موضوعات اساطیری افزود:«در تبدیل اسطوره به نمایش، مسائل زمانی و ... نیز سهیم است. همان طور که موضوعات ادیپ یا ضحاک را نیز به همان گونه اجرا نمیکنیم و به عنوان مفسر و دراماتورژ به آن اضافه میشویم. کاری که ساعدی در این مورد انجام داده، ارائه تفسیری امروزی از داستانی اساطیری است که به عنوان نکته مثبت آثار ساعدی محسوب میشود.»
ناصربخت تصریح کرد:«در زمان ما احساس میشود که ساعدی شعار زده بوده در صورتی که وی در دوره خود از نمایشنامهنویسان جسور ما محسوب میشده و با توجه به زمان و شرایط خود نمایش خوبی ارائه داده است.»
ناصربخت در پاسخ به پرسش مجید علمبیگی بازیگر تئاتر مبنی بر این که آیا این نمایشنامه قابلیت اجرا در سایر کشورها را دارد اظهار کرد:«برای ساختار این نمایش از اساطیر استفاده شده و اساطیر جهانی هستند، به همین دلیل این نمایش قابلیت اجرا در هر نقطه از دنیا را دارد.»
سپس فتحعلیبیگی گفت:«برخی از نمایشنامههای آثار مرحوم ساعدی تاریخ مصرف دارد و برای زمان خاصی نوشته شده است به همین دلیل چنانچه بخواهیم این دسته از آثار مرحوم ساعدی را اجرا کنیم باید بازنویسی شوند چرا که ویژگی مقطعی داشتهاند و به موضوعاتی پرداخته شده که امروزه تقریباً پیش پا افتاده به نظر میرسند.»
قاسم طاهراحمدی بازیگر تئاتر نیز که به عنوان تماشاگر در این جلسه حضور داشت در این نمایشنامه گفت:«منظور از مغزخواری ضحاک، اشاره به بلعیدن اندیشههاست که در این نمایشنامه به این مسئله اشاره نشده و خیلی از آن گذر کردهاند. ساعدی اندیشههای فیزیکی داشته تا اندیشههای متافیزیکی و در حقیقت در این نمایشنامه ابلیس بسیار زمینی شده و از کاراکتر خبیس بودن خود بیرون آمده است.»