در حال بارگذاری ...
...

نقدی بر نمایشنامه”زیبای بی‌اعتنا”

در نمایش کوکتو سکوت جایگاه بالایی دارد اما سکوت با کم حرفی متفاوت است.

هومن نجفیان:نمایش کوکتو بر پایه دو پرسوناژ شکل می‌گیرد که یکی از آن‌ها شنونده(مرد) و دیگری همواره گوینده است(زن). اما این شنونده یک پرسوناژ مدرن است او تنها کلمات را می‌شنود و نسبت به آن‌ها بی‌اعتناست زیرا واژگان برای او اعتبار معنایی خود را از دست داده‌اند.
در نمایش کوکتو سکوت جایگاه بالایی دارد اما سکوت با کم حرفی متفاوت است. سکوت پرسوناژ‌ها حکایت از بن بستی دارد که در آن به سر می‌برند آن‌ها برای گفت‌وگو با یکدیگر حرفی را ندارند و نمی‌توانند حرف‌هایشان را به یکدیگر بزنند از این رو در برابر یکدیگر سکوت می‌کنند این سکوت برای یکی از آن‌ها(مرد) پذیرفتنی است اما برای دیگری(زن) شکنجه‌آور است از این رو زن می‌کوشد تا ناگفته‌هایش را به زبان آورد و مردش را متقاعد نماید تا زندگی بهتری را با یکدیگر بگذارنند.
اما در این جا این پرسش مطرح می‌شود که چرا کارگردان سکوت را از نمایش حذف کرده است؟ ما باید سکوت نمایش را بشنویم و از آن آزار ببینیم تا بتوانیم با پرسوناژ زن همگام گردیم اما نمایش سراسر پرگویی است.
در این اجرا تصور شده است که اگر یکی از پرسوناژهای نمایش ساکت در روی صحنه دراز بکشد و حرفی نزند به این سکوت دست یافته است. این اشتباه بزرگی است زیرا زمانی که پرسوناژ(مرد) بدون حرف و حرکت در گوشه‌ی خوابیده است دیده نمی‌شود و ما تنها صدای پرسوناژ زن را می‌شنویم که بی‌وقفه سخن می‌گوید به به عبارتی بهتر پرسوناژ زن با دو ماسک گفتار و حرکات ناخواسته چهره بازیگر مرد را می‌پوشاند و او را از نمایش حذف می‌نماید. پرسوناژ زن می‌تواند حرف بزند راه برود و موجود زنده‌ای است اما پرسوناژ مرد تمام لحظات نمایش همانند مردگان ساکن و بی‌حرکت است و بر روی تخته خواب دراز کشیده است.
اما هدف نمایشنامه کوکتو این نیست. کوکتو می‌گوید مردی با حضور بی‌تفاوتش باعث شکنجه زن می‌شود و زن برای خاموش کردن خشم درونی‌اش با مرد به ستیزه برمی‌خیزد به التماس می‌نشیند فریاد می‌زند، اشک می‌ریزد زیرا می‌ترسد که مرد او را از یاد ببرد و عشق او را نادیده بگیرد.
در نمایشنامه کوکتو سکوت مرد همان اندازه حائز اهمیت است که گفت‌وگو زن اما این حادثه در اجرای نمایش شکل نمی‌گیرد و ما بازی در سکوت پرسوناژ مرد را نمی‌بینم ما تنها خوابیدن او را می‌بینیم.
ـ تحلیل ما از نمایشنامه کوکتو بر پایه دیدن نمایش شکل گرفته است و ما با دیدن نمایش می‌خواهیم به متن نمایش دست یابیم. ـ
اما نمایش در چند لحظه کوتاه خستگی تماشاگر را می‌دزدد آن هم زمانی که ما با سکوت نمایش روبرو هستیم.
تلفن زنگ می‌زند پرسوناژ زن می‌گوید معشوقه‌ات پشت خط منتظر ایستاده پرسوناژ مرد بی‌تفاوت است و کلامی نمی‌گوید و این امر موجب شادی قلبی زن می‌شود زیرا احساس می‌نماید مرد عاشقانه او را دوست دارد اما درست در زمانی که به او نزدیک می‌شود درمی‌یابد مرد خوابیده است و تمام تصورات او اشتباه بوده است در این جا ندیدن چهره پرسوناژ مرد تئاتر را شکل می‌دهد اما تاکید می‌نماییم تنها در همین لحظه و بس.
سکوتی دیگر هم در نمایش حضور دارد و آن درست در زمانی است که مرد چشمانش را باز می‌نماید و در کنار تلفن می‌نشیند و قصد دارد با معشوقه‌اش تماس بگیرد اما موفق نمی‌شود.
پیراهنش را می‌پوشد و می‌خواهد برای دیدن او از خانه بیرون برود مرد ساکت ساکت است اما زن پر هیاهو است اما درست در لحظه‌ای حساس به مرد می‌گوید تو برو و من مانعت نمی‌شوم اما برای دیدن دوباره‌ات به انتظار می‌نشینم.
(نقل به مضمون)
در این جا سکوت مرد پرمعناست او لحظه‌ای مکث می‌نماید و تماشاگر را در انتظار نگاه می‌دارد تماشاگر در تردید است که آیا مرد از خانه بیرون می‌رود یا همچنان می‌ماند. اما مرد حرکتی نمی‌کند تماشاگر فریب می‌خورد و تئاتر شکل می‌گیرد اما سرانجام مرد از خانه بیرون می‌رود این لحظات بسیار دیدنی است زن در انتظار دوباره آمدن مرد می‌نشیند اما متاسفانه پس از این لحظات دیدنی نمایش به پایان می‌رسد.
نمایشنامه”کوکتو” برای یک گروه جوان نمایشنامه دشواری است زیرا بازیگران جوان آموخته‌اند که تئاتر به معنای گفت‌وگو و حرکت است اما کوکتو به عمد این دو عنصر را از نمایش حذف می‌نماید نمایشنامه کوکتو بر پایه کشف شکل می‌گیرد زیرا زیر متن نمایشنامه از متن نمایشنامه مهم‌تر است اما بازیگران جوان نمایش هنوز به این نکته‌ها دست نیافته‌اند برای دیدن نمایش‌های بهتر از این گروه جوان به انتظار می‌نشینیم.