گفت و گو با ”بابک محمدی” کارگردان نمایش ”پدرخوانده ناپلی”
من معتقدم که روح آثار فیلیپو به گونه ای است که نه تنها مخاطبان حرفه ای تئاتر که همه افراد جامعه می توانند با آن ارتباط لازم را برقرار کنند. چیزی که در این نمایشنامه نویس برای من دارای اهمیت بود، این است که نوشته های او دارای درون مایه های اخلاقی، اجتماعی است که گاهی با لایه ای از طنز پوشانده شده و به همین خاطر همه می توانند با آن ارتباط لازم را برقرار کنند.

سما بابایی: " ادواردو دفیلیپو" - نمایشنامه نویس و کارگردان شهیر تئاتر ایتالیا است که ۴۰ نمایشنامه را به نگارش درآورده است. او "پدرخوانده ناپلی" را در سال ۱۹۶۰ نوشته و "بابک محمدی" برای اولین بار آن را در ایران به اجرا درآورده است.
این نمایش ترجمه مشترک دکتر یوسف نیلی و بابک محمدی است که با بازی هنرمندانی چون مهدی سلطانی، پرستو گلستانی، هایده حائری، امیر غفارمنش، مریم سعادت و... اجرا میشود. داستان این نمایش درباره پدر خوانده پیری است که تصمیم می گیرد با فساد مبارزه کند و در نهایت جان خود را بر سر این هدف از دست می دهد. گفت و گوی سایت ایران تئاتر را با "بابک محمدی" می خوانید:
***
به عنوان سوال اول چرا این متن را برای اجرا انتخاب کردید؟ این سوال را از این جهت می پرسم که به هر حال «ادواردو فیلیپو» نویسنده این نمایشنامه، در ایران چندان شناخته شده نیست.
درست است که "ادواردو فیلیپو" در ایران نویسنده ای نیست که آثارش برای بارهای متمادی به صحنه رفته باشد،اما این نافی ارزش های او در تئاتر و به خصوص نمایشنامه نویسی نیست. او در حدود40 نمایشنامه نوشته که تنها یک یا دو نمایشنامه از آنها به فارسی ترجمه شده، اما من دوست داشتم با ترجمه و اجرای این نمایش آن هم به شکل کاملا کلاسیکش، این نمایشنامه نویس را به ایرانیان معرفی کنم.
به هر حال اجرای نمایش از نویسندگان ناآشنا که حساب خود را در مواجهه با مخاطب ایرانی پس نداده اند، همواره با ریسک همراه است. نگران نبودید که تماشاگر ایرانی نتواند با آن ارتباط لازم را برقرار کند؟
به هیچ وجه. من معتقدم که روح آثار فیلیپو به گونه ای است که نه تنها مخاطبان حرفه ای تئاتر که همه افراد جامعه می توانند با آن ارتباط لازم را برقرار کنند. چیزی که در این نمایشنامه نویس برای من دارای اهمیت بود، این است که نوشته های او دارای درون مایه های اخلاقی، اجتماعی است که گاهی با لایه ای از طنز پوشانده شده و به همین خاطر همه می توانند با آن ارتباط لازم را برقرار کنند.
اما به نظر می رسد که مخاطب عادی کمی با این نمایش مشکل داشته باشد.
به هر حال نمایشنامه به گونه ای بود که نمی شد دخل و تصرف زیادی روی آن انجام داد و البته من هم چنین قصدی نداشتم، اما به نظر می رسد که مخاطبان ما هم تا حد زیادی راحت طلب شده اند. باید در دیدن این نمایش دقت کرد و به تک تک دیالوگ ها گوش داد تا نمایش را به درستی فهمید. اما تماشاگر دلش می خواهد بدون هیچ گونه تمرکزی از نمایش لذت ببرد که این کار عملا امکان پذیر نیست، به خصوص در متنی چون "پدر خوانده ناپلی". به هر حال فراموش نکنید که ما نسبت به تئاتر وظایفی داریم که باید انجام شود، هر چند که ما مخاطبان عادی را هم در نظر داشتیم. اگرچه همان طور که گفتم این نمایش به هر حال نمایش سختی است.
البته تصویری که این نمایشنامه از "پدرخوانده" می دهد، با آن چیزی که ما از "پدرخوانده" می شناسیم،بسیار تفاوت می کند. چرا؟
اتفاقا در ایتالیا پدرخوانده به افرادی می گفتند که در این نمایشنامه توصیف شده است. پدر خوانده ها مخالف هرج و مرج و خون ریزی بودند. در واقع آنان بسیار مردمی و انسان دوست بوده اند، اما هالیوود این پدرخوانده ها را به شکلی که خودش دلش می خواست به نمایش درآورد و به همین خاطر بسیاری گمان می کنند که همان تصویر هالیوودی، تصویر درستی از پدر خوانده هاست.
شما تاکید بسیاری دارید که این نمایش به شکل کاملا کلاسیکش به اجرا در آمده است. در این خصوص توضیح می دهید؟ به هر حال همواره کارگردانان دلشان می خواهد که نگاه خود را در نمایشنامه ای که به اجرا در می آورند، پیاده کنند.
درست است، اما نباید فراموش کرد که نقشی که "ادواردو فیلیپو" در نمایشنامه نویسی ایتالیا دارد، همانند همان نقشی است که مثلا نمایشنامه نویس بزرگی چون "شکسپیر" دارد. او یکی از تاثیرگذارترین و مهم ترین نمایشنامه نویسان اروپایی است، بنابراین ما باید نمایشی را که او به اجرا درآورده به همان شکل و شمایلی که نگاشته، ابتدا به اجرا درآوریم و بعد از آن اندک اندک اگر قرار است نگاه خاص خود را نیز داشته باشیم، آن را پیاده کنیم. در تمام دنیا نیز رسم به همین منوال است. یعنی ابتدا نمایشنامه های مهم دنیا را بارها و بارها به همان شکل و شمایلی که نوشته شده به اجرا در می آورند و پس از آن اندک اندک کارگردانان نگاه خود را نیز لحاظ می کنند. این اتفاق البته در ایران رخ نمی دهد و قسمت زیادی از مخاطبان ما بدون آنکه نمایشنامه ای چون "هاملت" را با همان کیفیت دیده باشند، دست به جرح و تعدیل های زیاد در آن می زنند، برای مثال مثلا هاملت را با ماشین و یا موتور سیکلت روی صحنه می آورند، در حالی که اصلا نباید این اتفاق رخ دهد. به هر حال به خاطر همین موضوع بود که من نمایش "پدرخوانده ناپلی" را با همان شکل کلاسیکش به اجرا درآوردم و حتی بازی ها و نوع طراحی صحنه و ... را نیز بر همین اساس به صحنه آوردم.
زبان این نمایش نیز ناپلی است؟ به هر حال زبان ناپلی با ایتالیایی تفاوت هایی دارد. چقدر روح کلام در ترجمه رعایت شده است؟
[:sotitr1:]من خودم سال ها در ناپل زندگی کرده ام و بنابراین با زبان نمایش نامه به شکل کامل آشنایی داشتم. از آن طرف این ترجمه ای مشترک میان من و دکتر نیلی است که او نیز تحصیل کرده ایتالیاست، بنابراین تلاش کردیم تا زبان نمایش به خصوص زبان پدر خوانده که به شکلی کاملا خاص خود حرف می زند، در این نمایش لحاظ شده و به زبان اصلی نمایش نامه نزدیک باشد.
با همه اهمیتی که برای این نمایشنامه نویس قایل هستید، می گویید که چرا هیچ نمایشی از این کارگردان در ایران به اجرا درنیامده و تا این اندازه ناشناخته است؟
تا جایی که من اطلاع دارم، گویا یک نمایشنامه دیگر از این کارگردان نیز به فارسی ترجمه شده، اما تا جایی که من خبر دارم در سه – چهار دهه اخیر هیچ اجرایی از آثار او انجام نشده است. البته ما امیدواریم که با اجرای "پدرخوانده ناپلی" این نمایشنامه نویس به اهالی تئاتر نیز معرفی شده و نمایشنامه های دیگری از او نیز ترجمه و به اجرا درآید.
به نظر می رسد که در حال حاضر شما گروه مخصوص به خودتان را دارید، به هر حال در تمامی این سال ها نمایش هایی که به اجرا درآورده اید، کمابیش با همان اعضای گروه "حرفه ای" هاست و این در حالی است که نبود گروه های تئاتری، یکی از مهم ترین مشکلاتی است که اهالی تئاتر با آن مواجه هستند.
به هر حال من سال هاست که با این اعضا کار می کنم. به زبان مشترکی رسیده ایم و به همین خاطر تمامی آثاری که به اجرا در می آوریم، با مشورت همدیگر اتفاق می افتد. حتی آن دسته از بازیگران جوانی نیز که در این نمایش حضور دارند، کسانی هستند که توسط من تعلیم و آموزش دیده اند. به نظر می رسد که در حال حاضر یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که تئاتر ایران به آن دچار است و کسی هم توجهی به آن ندارد، مساله بازیگر به خصوص بازیگران در سنین میانسالی و پیری هستند. در این سال ها شرایط ناهموار تئاتر باعث شده بسیاری از اهالی تئاتر و به خصوص بازیگران حرفه ای از آن کوچ کرده و به سمت تئاترهای دیگر بروند و به همین خاطر این مشکل به وجود آمده است. باید بدون تعارف گفت که در تئاتر امروز ایران بازیگرانی که قدرت اجرای نقش های بزرگ را داشته باشند، بسیار کم هستند و این مشکل بزرگی برای کارگردانان به وجود آورده است.
با این وجود از اتفاقی که بازیگران روی صحنه خلق کرده اند، راضی هستید؟
به تدریج که از اجراهای ما گذشت، ریتم بهتر شد و بازیگران توانستند ارتباط بهتری با یکدیگر و متن برقرار کنند. این مساله نیز امری غیر قابل اجتناب است، به صحنه آوردن نمایش هایی از این دست به ماه ها زمان برای تمرین و ... احتیاج دارد و علاوه بر آن نیاز به امکانات مناسب است که متاسفانه هیچ کدام از آنان در تئاتر امروز ما وجود ندارد. یک بازیگر برای اینکه بتواند به درستی نقش خود را ایفا کند، نه تنها باید متن را به درستی حفظ کرده و بازی خود را ارایه دهد بلکه باید بازی طرف مقابل خود را نیز بشناسد و منطبق با آن به ایفای نقش بپردازد که این پروسه در صورتی اتفاق می افتد که یک بازیگر زمان مناسب برای تمرین داشته باشد. این اتفاق در تئاتر امروز ما کمتر رخ می دهد. ما نمی توانیم معمولا بازیگران را برای مدت های طولانی درگیر یک متن کنیم، چون تئاتر از امنیت مالی کافی برخوردار نیست و بازیگر نیز مجبور است درگیر پروژه های مختلف باشد، حتی دیده می شود که یک بازیگر چند اجرا در طول یک ماه دارد که بدترین اتفاقی است که می تواند رخ دهد. به هر حال من فکر می کنم که ما توانسته ایم، دنیایی را که "ادواردو فیلیپو" خلق کرده روی صحنه بیاوریم و من از این بابت رضایت دارم.
زمان تمرین نمایش چقدر بود؟
فکر می کنم یک ماه یا حتی کمتر از آن.
این به کار ضربه نزد؟
خوشبختانه چون من با این نمایشنامه نویس و همچنین فرهنگ و زبان و به طور کلی فضای اثر آشنایی داشتم، تا حدی این مشکل را برطرف کردیم. من تلاش کردم تا این کمبود زمان را خودم شخصا با صحبت هایی که با بازیگران انجام می دادم و انتقال تجربیات و ذهنیاتم از فرهنگ مردم ناپلی و آنچه نمایشنامه می خواست،بگوید، جبران کنم و خوشبختانه در حال حاضر تا حد زیادی در این زمینه موفق شده ایم، در غیر این صورت نتیجه هرگز آن چیزی که هم اکنون دیده می شود، نمی شد.
برسیم به سالن اجرا. از اینکه نمایش در این سالن به اجرا رفت، رضایت داشتید؟
به هر حال تماشاخانه ایرانشهر از معدود سالن های حرفه ای تئاتر است که در این سال ها ساخته شده و بنابراین همین به روند اجرا کمک می کند، به خصوص اینکه مراسم افتتاحیه که در تمام دنیا باب است، در این تماشاخانه نیز لحاظ شده است. البته متاسفانه تماشاخانه ایرانشهر نیز از امنیت کافی برای بازیگران ما برخوردار نبود و یکی – دو بازیگر ما با مشکلاتی در این زمینه مواجه شدند، اما از این موضوع گذشته راستش برای من برخلاف بسیاری از کارگردانان دیگر سالن اجرا اهمیت چندانی ندارد. اگر خاطرتان باشد من "حرفه ای " ها را در سالنی به اجرا درآوردم که حتی دکور مناسب هم برای نمایش نداشتیم، اما در همان وضعیت ما اجراهای متعددی را انجام دادیم که اتفاقا بسیار هم موفق بودند. به هر حال تعداد سالن های تئاتر ما بسیار اندک است و به همین خاطر تماشاگر، اگر بخواهد یک نمایش را ببیند، دیگر برایش تفاوت چندانی نمی کند که در کدام سالن باشد.